بازگشت

مسؤوليت سترگ پيام رساني


وقايع و وظايف عاشورا بر شانه هاي امام ساجدان و عارفان سنگيني مي كرد. او مي بايست در عصر نوميدي از پيروزي حركت مسلحانه، به روش ديگر به بيان مسأله رهبري و امامت، لزوم شناخت امام عادل و نشانه هاي امام عدل و نشانه هاي رهبران فاسد و ستم پيشه بپردازد. و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظايف شان در برابر رهبر عادل و همت براي اصلاح جامعه بيدار سازد. تفكر اصيل اسلامي را براي جامعه تبيين نمايد تا اميد به ايجاد حكومت اسلامي توسط خاندان وحي را در دل همگان احيا سازد. از سوي ديگر او خود شاهد واقعه كربلا بود و همت گمارد، تا ياد و خاطره حماسه سازان عاشورا را در نهاد جامعه اسلامي بارور سازد. دشمن نيز اين نكته را دريافته بود كه مركز اصلي انقلاب ها و مبارزات عدالت خواهانه مردم، ولايت و امامت است. هدف قطعنامه عبيدالله بن زياد كه نوشته بود: «مردي از خاندان حسين عليه السلام را زنده مگذاريد»روشن بود.[14] حتي نوشته اند عبيدالله براي دستگيري و تحويل امام زين العابدين و تحويل او به مأموران پسر زياد، جايزه قرار داد.[15]



حميد بن مسلم، گزارش نويس حادثه كربلا مي گويد: لشكريان به سراغ علي بن الحسين رفتند، او بيمار افتاده بود. شمر خواست او را بكشد، چون ابن زياد دستور داده بود تا تمامي مردان خاندان حسين عليه السلام كشته شوند. من مانع شدم و گفتم سبحان الله! شما كودك و بيمار را مي كشيد؟ در اين هنگام عمر بن سعد رسيد و گفت اين بيمار را آسيب نرسانيد.[16]



"يُريدونَ لِيُطفؤا نور اللهِ بأفواهِهِم و الله متُّم نوره و لوكره الكافرون"؛[17] مي خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آن كه خدا - گرچه كافران را ناخوش آيد - نور خود را كامل خواهد گردانيد

پاورقي

14-نفس المهموم، ص 279.

15-زندگاني علي بن الحسين، 52 به نقل از انساب الاشراف، ج 3، ص 207 .

16-تاريخ طبري، ج 4، ص 347/ الكامل، ج 4، ص 79/ مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 38/ اعيان الشيعه، ج 1، ص 636/ الطبقات، ج 5، ص 212 و 221/ منتهي الامال، ج 1، ص 733