بازگشت

مفسر قيام حسين ( ع)


خلاصه:

در طول تاريخ، خطر تحريف و انحراف افكار و ديدگاهها در صورت عدم تبيين درست قضايا و حوادث هميشه وجود داشته است. اين خطر ايجاب ميكرده است كه صورت صحيح هر واقعه، از سوي كساني كه داراي روشنترين ديدگاه و نيز صداقت و امانت بوده و در متن حادثه حضور داشتهاند، ترسيم شود. در جريان نهضت تاريخي و تاريخساز «كربلا» نيز اين خطر و اين ضرورت وجود داشته است و كساني كه رسالت سنگين «تبيين» را بر عهده داشتهاند (بازماندگان آن روز سرخ!)، تفسير و تبيين را به عهده گرفتند. پس از عاشورا، موضعگيريهاي «اهل بيت»، نقش اساسي در افشاي ماهيت پليد رژيم اموي و ترسيم چهره فروزان شهيدان و حماسهآفرينان آن حادثه عظيم داشت.

يكي از ترسيمكنندگان چهره واقعي نهضت كربلا، امام چهارم حضرت سجاد عليهالسلام بود كه با خطبه و يادآوريهايش، با گريه و دعاهايش در اين مسير گام برداشت.

خطبه بيدارگر

امام سجاد عليهالسلام تنها بازمانده از دودمان رسالت و يادگار امام حسين عليهالسلام در ميان اسراي اهلبيت عليهمالسلام بود كه پس از عاشورا، از كربلا به كوفه و شام به عنوان «اسير» برده شد: اسيري آزاديبخش! حضور وي در جمع اسيران، خود بيانگر موقعيت اسرا و افشاگر جنآيات آلآميه بود.

وقتي به كوفه رسيدند، كساني از اهلبيت عليهمالسلام در جمع مردم سخن گفتند كه پردههاي غفلت و بيخبري دريده شد. يكي از آنان امام سجاد عليهالسلام بود كه در خطابهاش، ضمن معرفي خود و پدر شهيدش، از ستمهاي امويان و جنآياتي كه در كربلا مرتكب شدند، فرازهايي را برشمرد. افشاگري بزرگتر در مجلس يزيد، ديكتاتور شام بود كه آن حضرت لب به سخن گشود و خطبهاي پرشور ايراد كرد و پايههاي سلطه يزيدي را لرزاند و پرده ريا و نفاق را از چهره يزيد كنار زد. سخنان وي چنان افشاگر و تكاندهنده بود كه يزيد دستور داد سخن او را با «اذان» قطع كنند. اين سخنان موجي از تحول فكري و بيدارگري ايجاد كرد و ديدگاه بسياري از افراد را به يزيد و حكومت ظالمانهاش تغيير داد.

يادآور كربلا

دشمنان ميخواستند تا وقايع كربلا به عنوان حادثهاي كه گذشته است، از يادها فراموش شود، اما امام سجاد عليهالسلام در نقش يك يادآور، همواره اندوه و رنج خويش را درباره آن ظلمها بيان ميكرد و ميگريست. گريه مداوم او بر شهيدان كربلا، بخصوص بر شهادت مظلومانه پدرش سيدالشهدا عليهالسلام، چون سلاح برندهاي بود كه افشاگر مظالم رژيم حاكم بود. او آنقدر ميگريست كه بيم آن ميرفت چشمهايش آسيب ببيند. هرگاه آب مينوشيد، چنان ميگريست كه اشكهايش بر جام آب روان ميشد. وقتي علت آن همه گريه را ميپرسيدند، پاسخ ميداد: چگونه گريه نكنم، در حالي كه پدرم را از آب محروم كرده و لب تشنه كشتند؟ آبي كه بر حيوانات صحرا و درندگان هم آزاد بود، از پدرم دريغ كردند! بيش از بيست سال گريه مدام و يادآوري آن داغهاي جانسوز كربلا، نوعي مبارزه بود تا «حادثه» فراموش نشود. امام صادق عليهالسلام آن حضرت را در رديف «بكائون» (بسيار گريهكنندگان) به حساب ميآورد.

يكي از غلامانش وقتي او را در حالت گريه ديد، به او گفت: ايا وقت آن نرسيده كه اندوهت به پايان رسد؟ حضرت در پاسخ فرمود: واي بر تو! حضرت يعقوب عليهالسلام، بر فراق يك فرزند خويش آن همه گريه كرد و حسرت و تأسف داشت، ولي من با دو چشم خويش ديدم كه پدرم و همه خاندانم را كنار من و در اطرافم سر بريدند ...1 .

يادآوري خاطره شهيدان كربلا، يكي از كارهاي هميشگي آن حضرت بود.

تبليغ در سنگر دعا

مدت 24 سال امامت آن حضرت پس از شهادت امام حسين عليهالسلام، با شديدترين خفقان مواجه بود. در شرايطي كه امكان هر اقدام عملي از وي سلب شده بود، «دعا» زمينه ديگري براي نشر حقايق اسلام و تبيين مسائل فردي، تربيتي و اعتقادي به شمار ميرفت. «صحيفه سجاديه» كه مجموعه دعاهاي آن حضرت است، يك دنيا درس خداشناسي، عبوديت، آموزش معارف وحي و تصحيح بينش اعتقادي مسلمانان را در بر دارد. آن حضرت در قالب دعا، بسياري از تعاليم اجتماعي و اخلاقي و حتي سياسي و نكات مربوط به جهاد و شهادت مطرح فرموده است. اين نيايشها جدا از خط ائمه نيست؛ خط هدايت و ارشاد مردم، دفاع از مكتب، بيان حقايق و توجه دادن مردم به بايدها و نبايدها، و اين ادامه تلاش در مسير «امامت» و «رهبري» فكري و سياسي مردم است.

غروب

امام سجاد عليهالسلام، پس از 57 سال زندگي كه بيشتر آن با مرارتها و تلخيها همراه بود، اما يك لحظه از «راه حق» جدا نبود، در سال 95 هجري قمري در مدينه از دنيا به جهان باقي شتافت و به جوار رسول خدا و اولياي دين پر گشود. مدت امامتش 24 سال بود و پس از شهادت (كه طبق نقلها با دسيسه وليد بن عبدالملك، مسموم شد) در «بقيع» به خاك سپرده شد.

پاورقي

1. بحارالأنوار، مجلسي، ج 6، ص110.