بازگشت

درخواست آمرزش


حضرت امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : پدرم غلامش را براى كارى فرستاد و او نسبت به انجام آن تأخير كرد ، آن حضرت با تازيانه اى يك ضربه به او زد ، غلام گفت : خدا را اى على بن الحسين ! مرا دنبال كارى كه دارى مى فرستى سپس كتكم مى زنى !

حضرت امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : پدرم گريست و گفت : فرزندم ! به سوى قبر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) برو و دو ركعت نماز بخوان سپس بگو : خدايا ! على بن الحسين را در قيامت از كار امروزش بيامرز ، آنگاه به غلام فرمود : برو تو در راه خدا آزادى . ابوبصير مى گويد : به حضرت گفتم : فدايت شوم گويا آزاد كردن كفاره زدن است ! ! ولى حضرت سكوت كرد .