بازگشت

پنج درس آموزنده سعادت بخش


1 - مرحوم قطب الدّين راوندي در كتاب خود آورده است :امام سجّاد صلوات اللّه عليه چون نماز صبح را به جا مي آورد؛ در جايگاه خود مي نشست و دعا مي خواند تا موقعي كه خورشيد طلوع نمايد؛ و پس ‍ از طلوع خورشيد، دو ركعت نماز براي سلامتي خود و افراد خانواده اش ‍ مي خواند و سپس مختصري مي خوابيد.



و چون از خواب بيدار مي شد، دندان هاي خود را مسواك مي نمود و بعد از آن مشغول صرف صبحانه مي گرديد.(54)



2 - مرحوم كليني ، به نقل از حضرت صادق آل محمّد عليهم السّلام حكايت فرمايد:هرگاه يكي از دامادهاي امام سجّاد عليه السّلام داخل منزل وي مي گرديد و بر حضرتش وارد مي شد، امام سجّاد عليه السّلام عباي خود را از دوش بر مي گرفت و براي او پهن مي نمود تا روي آن بنشيند.



و سپس به داماد خود مي فرمود: خوش آمدي ، كه تو هم تأمين كننده هزينه هاي خانواده خود و هم ، نگه دارنده ناموس خود از شرّ هواهاي نفساني و اجانب هستي .(55)



3 - روزي امام سجّاد عليه السّلام مشغول خوندن نماز بود، كه در بين نماز عباي آن حضرت از روي شانه اش افتاد و حضرت بدون كمترين توجّهي نسبت به آن ، با همان حالت به نماز خود ادامه داد.



چون از نماز فارغ شد يكي از اصحاب آن حضرت جلو آمد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! چرا هنگامي كه عبا از روي شانه شما افتاد، بدون توجّه به آن ، به نماز خود ادامه دادي !؟



امام عليه السّلام فرمود: اين چه اعتراضي است كه مطرح مي كني !؟



آيا مي داني من در حال نماز، در مقابل چه كسي قرار داشتم ؛ و با چه كسي سخن مي گفتم ؟



آيا توجّه نداري ، هر مقداري كه از نماز با خلوص و توجّه كامل به خداوند متعال باشد به همان مقدار مقبول درگاه الهي قرار مي گيرد.



آن شخص گفت : پس واي بر حال ما، كه بيچاره هستيم .



و حضرت فرمود: از لطف و رحمت پروردگار مهربان نااميد نباشيد، چون خداوند متعال به وسيله نمازهاي نافله ، نواقص نماز را تكميل و جبران مي نمايد.(56)



4 - روزي شخصي حضرت سجّاد عليه السّلام را تعريف و تمجيد كرد واظهار علاقه شديدي نسبت به آن حضرت داشت .



امام عليه السّلام فرمود: خداوندا، به تو پناه مي برم از اين كه مبادا ديگران مرا دوست بدارند، در حالي كه تو مرا دشمن داشته باشي .



همچنين حكايت كره اند:روزي كه عيد عرفه بود، آن حضرت از محلّي عبور مي نمود، عدّه اي را مشاهده كرد كه در حال گدائي بودند و از اين و آن تقاضاي كمك مي كردند.



حضرت با حالت تعجّب به آن ها نگاهي نمود و فرمود: واي بر شما، كه در مثل چنين روزي - روز عرفه - از غير خداوند متعال ، كمك مي طلبيد و چشم اميد به ديگران بسته ايد.(57)



5 - مرحوم كليني رحمة اللّه عليه در كتاب شريف كافي آورده است :



شخصي به نام سعيد بن مسيّب حكايت كند:روزي به محضر مبارك امام سجّاد عليّ بن الحسين عليهماالسّلام وارد شدم در حالتي كه آن حضرت مشغول خواندن نماز بود، پس چون نماز خود را به پايان رساند، شخصي درب خانه را زد.



حضرت فرمود: سائلي - گدائي - آمده است و تقاضاي كمك دارد، او را نااميد مگردانيد.(58)

پاورقي

54- اعلام الوري 297؛ كشف الغمه 2/286؛ اعيان الشيعه 1/630.


55- طبقات ابن سعد 5/156.


56- تاريخ آل محمد 127؛ تاريخ گزيده 203.


57- ارشاد 2/154.


58- اعلام الوردي 297؛ كشف اغمه 2/284؛ فصول المهمة 209؛ نور البصار 142