بررسى حالت تعبد از رهگذر توجه به اوضاع و احوال امام زمان (ع)
اوضاع سياسى زمان امام سجاد (ع) مختص آن حضرت بود و با اوضاع سياسى روزگار ائمه ديگر، تفاوت داشت. امام (ع) فرزند يك انقلابى بود كه بر ضد حكومت اموى قيام كرده بود و در راه تصحيح افكار انحرافى آن زمان، شهادت را برگزيده بود. سرزمينهاى اسلامى، در زمان امام (ع)، خاصه در دوره اول امامت، در تب تند اضطراب، هرج و مرج و ناامنى مىسوخت. دولت اموى درحال نابودى و فروپاشى بود و دولت زبيرى در حال شكل گيرى وسامان يافتن.
البته دوره دوم امامت حضرت (ع) بهتر از دوره اول نبود. جامعه اسلامى در چنگال كابوس وحشتناك و خفه كننده، و ظلم فاجعه آفرينى گرفتار شده بود كه علم آن را عبد الملك و واليان قسىالقلب او يعنى حجاج، خالد قسرى و بشير بن مروان بر دوش مىكشيدند. هم چنين آن دوران، دوران تحولات اجتماعى بود كه در پى فتوحات گسترده مسلمانان پديد آمد؛ فتوحاتى كه حكام را، بىآن كه به مخاطرات كشورگشايى و آميخته شدن مسلمين با كفار بينديشند، به غنائم و خوشىهاى فتح سرگرم مىكرد.
در آن دوران، هم چنين سردمداران فكرى و شخصيتهاى دينى، پا به عرصه اجتماع گذاردند و مردم را به تبعيت از خويش فراخواندند؛ كارى كه در دوران زندگى امام حسن و امام حسين عليهما السلام هيچ كسى جرات انجام آن را نداشت. در كنار همه اين امور، اعمال تبليغاتى امويان، ضد اهل بيت وبنىهاشم، هم چنين كوشش حكومت در مسخ كردن چهره نورانى فرزندانرسول (ص)، كم كم به ثمر نشست و در دل مردم رسوخ نمود.
در اين زمان بود كه كار تحريف آغاز گشت و دستگاه اموى با خريدن فحاشان و اجير كردن راويان دروغگو، به نيرنگ بازى و دسيسه با مسلمانان پرداخت. همه اين امور بود كه دست به دست هم داد و چهره واقعى دوران حيات امام (ع) را شكل بخشيد، لذا در بررسى پديده تعبد ناچاريم اسباب، اهداف و نتايج آن را مورد توجه و دقت قرار دهيم.