بازگشت

برخي از گناهان و آثار آنها


وَالذُّنُوبُ الَّتي تُورِثُ النَّدَمَ: قَتْلُ النَّفْسِ الَّتي حَرَّمَ اللّهُ قالَ اللّهُ في قِصَّةِ قابيلَ حينَ قَتَلَ أخاهُ فَعَجَزَ عَنْ دَفْنِهِ: «فَأصْبَحَ مِنَ النّادِمينَ»(2)، وَ تَرْكَ صِلَةِ الرَّحِمِ حينَ يَقْدِرُ، وَتَرْكُ الصَّلاةِ حَتّي يَخْرُجَ وَقْتُها، وَتَرْكُ الْوَصِيَّةِ وَ رَدِّ الْمَظالِمِ، وَمَنْعُ الزَّكاةِ حَتّي يَحْضُرَ الْمَوْتُ وَيَنْغَلِقَ اللِّسانُ:



گناهاني كه باعث پشيماني و ندامت است: ريختن خون انسان كه خداوند آن را حرام فرموده حضرت حق در داستان قابيل كه در مقام كشتن برادرش هابيل برآمد و از دفن وي عاجز ماند مي فرمايد: «پس از قتل از طايفه نادمين شد»، و ترك صله رحم در زمان قدرت، وترك نماز تا وقت بگذرد، و ترك وصيّت، و ترك ردّ مظالم، و منع كردن زكات تا وقت حضور مرگ و بسته شدن زبان.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تُزيلُ النِّعَمَ: عِصْيانُ الْعارِفِ، وَالتَّطاوُلُ عَلَي النّاسِ، وَالاِستهزاءُ بِهِمْ، وَالسُّخْرِيَّة ذ مِنْهُم:



گناهاني كه باعث زوال نعمت است: با علم و عرفانِ به گناه مرتكب گناه شدن، تعدّي و تجاوز به حقوق مردم، ريشخند كردن انسانها، خوار نمودن افراد.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تَدْفَعُ النِّعَمَ: إظْهارُ الاِفْتِقارِ، وَالنَّوْمُ عَلي صَلاةِ الْعَتَمَةِ، وَ عَنْ صَلاةِ الْغَداةِ، وَاسْتِحْقارُ النِّعَمِ، وَشَكْوَي الْمَعْبودِ عَزَّوَجَلَّ:



گناهاني كه نمي گذارد نعمت به انسان برسد: اظهار فقر و احتياج، خواب ثلث اول شب كه باعث از دست رفتن نماز است، خوابيدن تا قضا شدن نماز صبح، كوچك شمردن نعمت، و شكايت و گلايه از حضرت معبود عزّوجلّ.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ: شَرْبُ الْخَمْرِ، وَلَعْبُ الْقِمارِ، وَتَعاطي ما يُضْحِكُ النّاسَ، وَاللَّغْوُ، والْمُزاحُ، وَذِكْرُ عُيُوبِ النّاسِ، و مُجالةُ أهْلِ الشُّرْبِ.



گناهاني كه باعث پرده دري مي گردد: شرابخواري، قمار بازي، انجام كاري كه به ناحق مردم را بخنداند (دلقكبازي)، كار بيهوده، شوخي بيجا، گفتن عيوب مردم، و معاشرت با شرابخواران.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تُنْزِلُ الْبَلاءَ: تَرْكُ إغاثَةِ الْمَلْهُوفِ، وَتَرْكُ مُعاوَنَةِ الْمَظْلُومِ، وَتَضْييعُ الأمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ:



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- رعد، 11.



2- مائده، 31.



گناهاني كه باعث نزول بلاست: ترك فريادرسي نسبت به انسان دلسوخته گرفتار، و ترك ياري مظلوم، و ضايع كردن امر به معروف و نهي از منكر.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تُديلُ الأعْداءَ: الْمُجاهَرَةُ بِالظِّلْمِ، وَإعْلانُ الْفُجُورِ، وَ إباحَةُ الْمَحْظُورِ، وَعِصْيانُ الاْخْبارِ، وَالاِْنْقِيادُ إلَي الاْشْرارِ:



گناهاني كه باعث پيروزي دشمنان است: آشكارا ظلم كردن، معصيت در برابر همگان، حلال دانستن حرام، سرپيچي از خواسته نيكان، اطاعت از بدكاران.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تُعَجِّلُ الْفَناءَ: قَطيَعةُ الرَّحِمِ، وَالْيَمينُ الْفاجِرَةُ وَالأقْوالُ الْكاذِبَةُ، وَالزِّنا، ودُّ طُرُقِ الْمُسْلِمينَ، وَادِّعاءُ الاْمامَةِ بِغَيْرِ حَقٍّ:



گناهاني كه باعث مرگ زودرس است: قطع رحم، سوگند دروغ، گفتار به كذب، زنا، بستن راه مسلمين، و ادّعاي بيجاي رهبري.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تَقْطَعُ الرَّجاءَ: الْيَأسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ، وَالْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ، وَالثِّقَةُ بِغَيْرِ اللّهِ تَعالي، وَالتَّكْذيبُ بِوَعْدِ اللّهِ:



گناهاني كه باعث قطع اميد از رحمت حق است: نااميدي از رحمت حضرت رب، دلسردي از عنايت حق، تكيه به غير پروردگار متعال، تكذيب وعده الهي.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تَكْشِفُ الْغِطاءَ: الاِْسْتِدانَةُ بِغَيْرِ نِيَّةِ الاْداءِ، وَالاْسْرافُ فِي النَّفَقَةِ، وَالْبُخْلُ عَلَي الأهْلِ وَالاْوْلادِ وَ ذَوِي الاْرْحامِ، وَسُوءُ الْخُلْقِ، وَقِلَّةُ الصَّبْرِ، وَاسْتِعْمالُ الضَّجَرِ وَالْكلِ، وَالاِْستِهانَةُ بِأَهْلِ الدِّينِ:



گناهاني كه باعث برداشته شدن پرده حرمت بين حق و عبد است: وام گرفتن با نيّت بازنگرداندن، اسراف در خرج، بخل ورزي نسبت به اهل و اولاد و خويشان، بدخلقي، كم صبري، اقامت در فضاي تنبلي كسالت، سبك شمردن اهل دين.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّيَّةِ، وَخُبْثُ السَّريرَة، وَالنِّفاقُ مَعَ الاْخْوانِ، وَتَرْكُ التَّصْديقِ بِالاْجابَةِ، وَتَأخيرُ الصَّلاةِ الْمَفْرُوضَةِ حَتّي تَذْهَبَ أوْهاتُها، وَتَرْكُ التَّقَرُّبِ إلَي اللّهِ عَزَّ وجَلَّ بِالْبِرِّ وَالصَّدَقَةِ، وَاسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَالْفُحْشِ فِي الْقَوْلِ:



گناهاني كه باعث عدم استجابت دعاست: بدي نيّت، آلودگي باطن، دوروئي با برادران ديني، باور نداشتن اجابت دعا از جانب حق، تأخير نماز واجب تا از بين رفتن وقت آن، ترك نيكيهائي كه سبب تقرّب به حق است، ترك صدقه، ناسزا و فحش در گفتار.

وَالذُّنُوبُ الَّتي تَحْبِسُ غَيْثَ السَّماءِ: جَوْرُ الْحُكّامِ فِي الْقَضاءِ، وَشَهادَةُ الزُّورِ، وَكِتْمانُ الشَّهادَةِ، وَمَنْعُ الزَّكاةِ وَالْقَرْضِ وَلْماعُونِ، وَقِساوَةُ الْقُلُوبِ عَلي أهْلِ الْفَقْرِ وَالْفاقَةِ، وَظُلْمُ الْيَتيمِ وَالاْرْمَلَةِ، وَانْتِهارُ السّائِلِ وَ رَدُّهُ بِاللَّيْلِ:(1)



گناهاني كه باعث حبس باران است: ستم داوران در مسأله قضاء، شهادت بناحق، كتمان شهادت، منع زكات و قرض، منع اشيائي از قبيل ظرف، فرش و اثاث و آنچه مردم و بخصوص همسايگان بدان نيازمندند، سختدلي نسبت به اهل فقر و فاقه، ستم بر يتيم و بيوه زنان و تهيدستان و بيچارگان، راندن سائل به قهر و تلخي، رد كردن حاجتمند به وقت شب.



در روايت بالا، تقريباً به هفتاد و پنج گناه، از جانب جامع اسرار الهيّه و ظرف انوار ربّانيّه حضرت امام زين العابدين عليه السّلام اشاره شده كه مورث اقسام نقمتها در دنياست. امّا نقمتهائي كه هر يك از اين گناهان در آخرت دارد و در قرآن مجيد و روايات به آن اشاره رفته شرحش مساوي با مثنوي هفتاد من كاغذ خواهد شد.



امام سجّاد عليه السّلام پس از نماز شب خود، دعائي مي خواند كه در آن دعا به گوشه اي از عذاب جهنّم و نقمت آخرت اشاره داشت، سپس از حضرت حق نجات از گرفتاري فردا را در خواست داشت:



«پرودرگار را پناه مي برم به تو از آتشي كه آن را بر اهل معصيت سخت و شديد قرار داده اي، فراگيري آن را نسبت به آنان كه روي گردان از خوشنوديت هستند وعده داده اي، از آتشي كه نورش تاريكي، سهلش دردناك و دورش نزديك است، آتشي كه بعضي از آن بعض ديگر را مي خورد و برخي از آن به برخي ديگر حمله و يورش مي برد، آتشي كه استخوان را خاكستر مي كند و به اهلش حميم مي چشاند، و به كسي كه در برابر او تضرّع كند و از او مهرباني طلبد رحم نمي كند و بر كسي كه در برابرش خاشع و تسليم است قدرت تخفيف ندارد و به گرفتارانش سخت ترين درد را مي چشاند. پناه مي برم به تو از عقربهاي جهنّم كه دهانشان باز است و مارهائي كه داراي نيش پرزور و قوي هستند. پناه مي برم به تو از آشاميدني جهنّم كه امعاء و احشاء اهلش را قطع كرده و دلهاشان را از جا مي كند. الهي مرا به طاعت و عبادت و اخلاق و عمل و ايمان و عشق كه باعث نجات از آن عذاب است توفيق ده، كه جز با عنايت و رحمت و لطف و مرحمت و كرم و آقائي تو كسي از آن عذاب رهائي ندارد».(2)

اگر چون خاك پامالم كني خاك درت گردم *** و گر چون گرد بر بادم دهي گرد سرت گردم

كشي خنجر كه مي سازم به دست خويش قربانت *** چه لطفست اين كه من قربان دست و خنجرت گردم

تو ماه كشور حُسنيّ و شاه لشگر خوبان *** گداي كشورت باشم اسير لشگرت گردم

پس از مُردن چو در پرواز آيد مرغ جان من *** چو مرغان حرم بر گرد قصر و منظرت گردم

مگس وارم، به تلخي چند راني، سوي خويشم خوان *** كه بر گرد لب شيرينِ همچون شكّرت گردم

هلالي را به هشياري چه جاي طعن اي ساقي *** بگردان ساغر مي تا هلاك ساغرت گردم



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- تمام روايت در «معاني الاخبار» صدوق، ص 270 - 271.



2- «مستدرك سفينة البحار» ج 10، ص 174.

وَ يَا مَنْ لاَ تَفْني خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ صَلِّ عَلَي مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ لَنَا نَصِيباً فِي رَحْمَتِكَ. وَ يَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْيَتِهِ الْأَبْصَارُ، صَلِّ عَلَي مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ أَدْنِنَا إِلَي قُرْبِكَ. وَ يَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ، صَلِّ عَلَي مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ كَرِّمْنَا عَلَيْكَ. وَ يَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ، صَلِّ عَلَي مُحَمَّد وَ آلِهِ، وَ لاَ تَفْضَحْنَا لَدَيْكَ:



«و اي آن كه گنجينه هاي رحمت و احسان و بخششت نابود نمي شود، بر محمّد و آلش درود فرست و براي ما در رحمتت نصيب و بهره قرار ده. و اي آن كه ديده ها از تماشاي تو باز مي ماند، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را به قرب خود نزديك ساز. و اي آن كه تمام منزلت ها و ارزش ها در برابر منزلت تو كوچك و ناچيز و حقير و ناقابل است، بر محمد و آلش درود فرست و ما را نزد خود گرامي دار و به كرامت و بزرگواري سرافراز گردان. و اي آن كه پنهانيهاي اخبار نزدت روشن و آشكار است بر محمّد و آل او درود فرست، و ما را نزد خود به آنچه كه از ما مي داني رسوا مساز».



در جملات ملكوتي و حكيمانه بالا به چند حقيقت بسيار مهم اشاره شده:



1ـ رحمت بي نهايت در بي نهايت.



2ـ مسأله با عظمت قرب.



3ـ كرامت عالي انساني.



4ـ رسوائي و افتضاح مجرمان.