بازگشت

عظمت حق از زبان قرآن مجيد


به ذكر تمام آيات كتاب حق و تفسير و توضيح هر يك در زمينه عظمت حق كه تصورش براي هيچ قدرتي ممكن نيست احتياجي نمي بينم. به چند آيه به عنوان نمونه اكتفا مي نمايم، باشد كه نور اين آيات دور نمايي از عظمت حضرت ربّ العزّه را به ما بنماياند.

اَللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَات وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَي كُلِّ شَيء قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيء عِلْمَاً:(1)



وجود مقدّس اللّه كسي است كه هفت آسمان را آفريد، و از زمين نيز همانند آن را فرمان او در ميان آنها پيوسته فرو فرستاده مي شود، تا بدانيد كه خداوند بر هر چيز قدرت دراد و دانشش بر همه چيز محيط است.



مفسّرين متحصّص براساس ششمين آيه سوره مباركه صافّات كه مي فرمايد:

إنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَة الْكَواكِبِ،



ما آسمان نزديك را (كه آسمان اوّل است) با ستارگان زينت داديم،



مي گويند: آنچه ما مي بينيم و دانش بشر تاكنون به آن رسيده تماماً در رابطه با آسمان اوّل است، و ماوراي اين همه ثوابت كه هنوز عددش بر كسي معلوم نيست، شش جهان ديگر وجود دارد كه از دسترس دانش ما بيرون است. درباره هفت زمين هم نظر بسياري از محقّقان همان نظر آنان در مسأله هفت آسمان است.



مسأله خلقت و آفرينش مسأله بهت آوري است. دست دانش گر چه به اوج كمال برسد از احاطه به اوضاع هستي كوتاه خواهد بود. در اين زمينه به دو آيه از قرآن مجيد توجه نماييد:

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً:(2)



اي رسول من، تو را از حقيقت روح مي پرسند، بگو: روح از فرمان خداست، آنچه از علم و دانش به شما داده شده اندك است.



در روايتي از حضرت باقر عليه السّلام نقل شده: «آنچه از علم تا روز ظهور امام دوازدهم به انسانها مي رسد الف آن است، بقيّه آن به دست حجّت خدا آشكار مي گردد»! تازه بقيّه علمي كه امام عصر آشكار مي كند، همه علم نيست، كه همه علم نزد خداوند است و بس:

وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَة أَقْلاَمٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُر مَّا نَفِذَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيرٌ حَكِيمٌ:(3)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- طلاق، 12.



2- اسراء، 85.



3- لقمان، 27.



اگر هر درخت روي زمين كف نويسندگان عالم قلم شود، و آب درياها به اضافه هفت درياي ديگر مركب شود، باز نگارش كلمات (يعني مخلوقات) خدا ناتمام بماند، كه همانا خدا را اقتدار و حكمت بي پايان است.



دانشمندان فلكي مي گويند كراتي كه مشابه كره زمين بر گرد خورشيدها در اين جهان بزرگ گردش مي كند حداقل سيصد ميليون كره است. ونيز تأكيد مي كنند كه در كهكشاني كه منظومه شمسي جزء آن است، ميليونها ميليون كره وجود دارد كه در شرايطي مشابه كره زمين قرار گرفته. و اين همه گوشه اي از قدرت و احاطه و علم حضرت اوست!



اميرالمؤمنين عليه السّلام مي فرمايد:

لَهذِهِ النُّجُومُ الَّتي فِي السَّماءِ مَدائِنُ مِثْلُ الْمَدائِنِ الَّتي فِي الأرْضِ:(1)



اين ستارگاني كه در آسمان است شهرهايي همچون شهرهاي روي زمين هستند.

وَلِلّهِ مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْء مُحِيطاً:(2)



هر آنچه در آسمانها و زمين است ملك حضرت اللّه است، و خداوند را به همه چيز در عالم هستي چه ظاهري، چه باطني، احاطه كامل است.

وَلِلّهِ مُلْكُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ:(3)



آسمانها و زمين و هر چه بين آنهاست همه و همه ملك خداست، او هر چه را بخواهد مي آفريند، كه او بر ايجاد موجودات و حفظ آنها و بر هر چيزي تواناست.

وَهُوَ اللّهُ فِي السَّماوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ.(4)



در تمام آسمانها و زمين او خداست، از نهان و آشكار شما آگاه است و از آنچه انجام مي دهيد با خبر است.



به قول عارف شوريده، شمس مغربي:



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- «تفسير برهان» ج 4، ص 15.



2- نساء، 126.



3- مائده، 17.



4- انعام، 3.

اي جمال تو در جهان مشهور *** ليكن از چشم انس و جان مستور

نور رويت به ديده ها نزديك *** ليكن از ديدنش نظرها دور

غير گرمي كجا كند ادراك *** زآفتاب منير تابان كور

گر چه باشد عيان چه شايد ديد *** قرص خورشيد را به ديده مور

هم به تو مي توان تو را ديدن *** بل تويي ناظر و تويي منظور

مدّتي اين گمان همي بردم *** كه منم ذاكر و تويي مذكور

شد يقينم كنون كه غير تو نيست *** ذاكر و ذكر و شاكر و مشكور

مهر رويت چو تافت بر عالم *** يافت ذرّات كاينات، ظهور

لب شيرين و چشم فتّانت *** در زمانه فكنده فتنه و شور

مغربي را مدام از لب و چشم *** در جهان مست دارد و مخمور