بازگشت

وجوب عداوت با دشمنان خدا


دشمنان حضرت رب كه دشمنان رسول الهي و قرآن مجيد و مردم مؤمن هم هستند و كينه و عداوت آنان با حقايق، معلوم كبر و جهل و غرور و هواي نفس و دلبستگي شديد آنان به زندگي مادّي چند روزه است و داراي چهره هاي گوناگوني هستند و هدفي جز خاموش كردن چراغ حق، كوبيدن فرهنگ رسول اللّه، بي ايمان كردن ملّت اسلام و غارت سرمايه هاي معنوي و مادّي اهل ايمان ندارند، دوستي و محبّت با آنان و باز گذاشتن دستشان براي دخالت در امور مسلمين گناه كبيره و خيانت به حضرت حق و انبيا و ائمّه و ملّت اسلام است، و كينه داشتن نسبت به آنان و جدا زيستن از اخلاق و رفتار و حالات آنان و بستن راهشان براي عدم دخالت در امور مسلمين از اعظم واجبات الهيّه است.



اگر ملّت اسلام پس از وفات رسول حق، اين قاعده قرآني را نسبت به دشمنان مراعات مي كردند، دچار آن همه بلا و بخصوص حكومت بني اميّه كه در قرآن مجيد از آن تعبير به «شجره ملعونه» شده و حكمت بني عبّاس و حكومتهاي پس از آن نمي شدند.



و اگر در اين عصر هم ملّتها و دولتهاي مدّعي اسلام مراعات اين حقيقت را مي نمودند، دچار حاكميّت استعمار نگشته و اين همه بلا بر سرشان نمي آمد، معادن آنان و فرهنگ و ناموسشان به غارت نمي رفت، به ذلّت و مذلّت دچار نمي شدند و سيادت و آقائي خود را از دست نمي دادند.



از ميان ملّتهاي اسلامي اين عصر، تنها ملّت ايران به رهبري وجود مقدّس حضرت امام خميني ـ قدّس اللّه سرّه ـ به آيات قرآن نسبت به دشمنان عمل كرد و با چندين هزار شهيد و معلول از حاكميّت استعمار نجات پيدا كرد و به سيادت و سروري رسيد و آبروي دشمنان حق را در دنيا ريخت و آنان را در برابر خود دچار ذلّت كرد.



دشمني با دشمنان خدا كه قومي كافر، مشرك، فاسق، فاجر، حيله گرند باعث حفظ اسلام و رشد حق و عظمت مسلمين است.



مودّت با حق و با انبيا و ائمّه علّت شكوفائي استعدادها و سعادت دنيا و آخرت، ذلّت و خواري و نابودي دشمنان است.



لاَ يَتَّخِدِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِيْ شَيْء إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَي اللّهِ الْمَصِيرُ.(1)



افراد با ايمان نبايد كافران را دوست و سرپرست خود بگيرند (دوستي و هم پيماني مؤمن بايد با مؤمن باشد)، هر كس كافران را دوست و سرپرست و دخيل در امور زندگي بگيرد به كلّي رابطه اش از خدا گسسته، مگر اينكه به خاطر حفظ اسلام و ملّت اسلام و هدفهاي عالي به حكم تقيّه مثبت با آنان دوستي كنيد، (آنهم دوستي ظاهري، نه رفاقت و دوستي و محبّتي كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- آل عمران، 28.



صفحه 143



راه آنان را براي دخالت در امور شما باز كند)، كه خداوند شما را از افتادن در ورطه نافرماني از حق برحذر مي دارد و بازگشت به سوي خداست.



آيه شريفه در مقام يك درس مهمّ سياسي و اجتماعي به مسلمانان است كه بيگانگان را نه به عنوان دوست ونه به عنوان حامي و يار و ياور در هيچ كار خود نپذيرند و فريب سخنان جذّاب و طرحهاي جالب و اظهار محبّتهاي به ظاهر عميق و صميمانه آنها را نخورند، زيرا تاريخ نشان مي دهد ضربه هاي سنگيني مردم با ايمان و با هدف از اين رهگذر خورده اند.



اگر در تاريخچه استعمار دقيق شويم، هميشه استعمارگران در لباس دوستي و دلسوزي و عمران و آبادي در اجتماعات استعمار شده نفوذ مي كنند. آنها پس از محكم كردن پنجه هاي خود در ريشه هاي اجتماع استعمار شده، بي رحمانه بر آنها مي تازند و همه چيز آنها را به يغما مي برند.



براي اهميّت اين موضوع، تهديد بسيار شديد در آيه آمده است و آن اينكه ك هر كس تن به چنين كاري دهد، هر گونه ارتباطش را از خدا قطع خواهد كرد.



جمله مِنْ دُونِ الْمُؤمِنين اشاره به اين است كه در زندگي اجتماعي، هر كس ناچار است اوليا و دوستاني داشته باشد، ولي افراد با ايمان بايد اولياي خود را از ميان افراد با ايمان انتخاب كنند و كافران را بجاي آنها قرار ندهند.(1)



يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِن أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِيْ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ.



هَاأَنْتُمْ أُوْلاَءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.(2)



اي كساني كه ايمان آورده ايد، محرم اسراري از غير خود انتخاب نكنيد، آنها از هر گونه شرّ و فسادي درباره شما كوتاهي نمي كنند، آنان دوست دارند شما در زحمت و رنج باشيد، دشمني از دهان آنها آشار است و آنچه در دل پنهان دارند ازآن مهمتر است. ما آيات و و راههاي پيشگيري از شرّ آنها را براي شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد.



شما كساني هستيد كه آنها را دوست داريد، اما آنها شما را دوست ندارند، در حالي كه شما به همه كتابهاي آسماني ايمان داريد (اما آنان قرآنرا قبول ندارند)، و هنگامي كه شما را ملاقات مي كنند به دروغ مي گويند ايمان آورده ايم، اما هنگامي كه تنها مي شوند از شدّت خشم و عصبانيّت بر شما، انگشتان خود را به دندان مي گزند، بگو بميريد با همين خشمي كه داريد، خدا از اسرار درون شما آگاه است.



الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً.(3)



آنان كه كافران را بجاي مؤمنان به دوستي و ولايت بر خويش برگزيده، آيا از اين دوستي و ولايت عزّت و سربلندي و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- «تفسير نمونه»، ج 2، ص 372.



2- آل عمران، 118 - 119.



3- نساء، 139.



صفحه 144



سيادت مي طلبند؟ اينان خطا مي روند، زيرا كه تمام عزّت و سيادت و آقائي و كرامت از آنِ خداست.



يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَاناً مُبِيناً.(1)



اي اهل ايمان، كافران را بجاي مردم مؤمن سرپرست و وليّ خود نگيريد، آيا مي خواهيد با اين حركت، دليل و حجّت آشكار بر ضرر خود در پيشگاه خداوند قرار دهيد؟



يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَي أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْض وَمَن يَتَوَلَّهُم مِنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ.(2)



اي اهل ايمان، يهود ونصاري را كه دشمن خدا و رسول و قرآنند به دوستي و سرپرستي و ولايت خود نگيريد، آنان عليه شما دست در دست هم دارند، هر كس از شما چنين كند به حقيقت از آنهاست، همانا خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد.



آري به وجود آمدن اسرائيل غاصب در اين چهل ساله اخير در دل ممالك اسلامي و آن همه جنايت و خيانتي كه به اسلام و مسلمين و قرآن نموده، نتيجه دوستي دولتهاي به ظاهر اسلامي با يهود و نصاراي غرب و پذيرش ولايت آنان بوده است.



يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوا وَلَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللّهَ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ.(3)



اي اهل ايمان، با آن گروه از اهل كتاب و كافران كه دين شما را به مسخره و بازيچه گرفتند دوستي مكنيد و ولايت آنان را نپذيريد، و تقوا پيشه كنيد، اگر ايمان داريد.



يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَي الْإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِنكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ.(4)



اي اهل ايمان، پدران و برادران خود را در صورت انتخاب نمودن كفر بر ايمان به دوستي نگيريد، و هر كس از شما آنان را با وجود كفرشان به دوستي بگيرد بي شك ستمكار است.



قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كادَهَا وَماكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَاد فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّي يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ(5)



اي رسول من، به امّت بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خويشان و اموالي كه جمع كرديد و مال التجاره اي كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- نساء، 144.



2- مائده، 51.



3- مائده، 57.



4- توبه، 23.



5- توبه، 24.



صفحه 145



از كسادي آن بيمناكيد و منازلي كه به آن دل خوش داشته ايد، پيش شما محبوبتر از خدا و رسول و جهاد در راه اوست، پس منتظر قضاي حتمي حق (مگر، يا غلبه اسلام بر كفر) باشيد (كه دنيا طلبان به پشيماني غير قابل جبران گرفتار آيند)، و اين خداست كه قوم فاسق را از سعادت محروم مي كند و به خاطر فسقشان راه رابه آنان نمي نمايدند.



لاَ تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِروح مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّات تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلاَ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.(1)



اي رسول من، هرگز مردمي را كه ايمان به خدا و روز قيامت آورده اند، چنين نخواهي يافت كه دوستي با دشمنان خدا و رسول كنند، هر چند دشمنان حق، پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشان آنها باشند. اينان مردمي هستند كه خدا بر دلهاشان نور ايمان را ثبت كرده و به روح قدسي الهي مؤيَّد و منصورشان داشته و آنان را در قيامت به بهشتي داخل كند كه نهرها از زير درختان آن جاري است، در آنجا جاودان و هميشگي اند. خداوند از آنان راضي است و آنها نيز از حضرت حق خشنودند. اينان حزب حقَّند، به تحقيق بدانيد كه حزب خدا پيروز است.



مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ...(2)



محمّد صلّي اللّه عليه و آله فرستاده خداست، آنان كه به حقيقت همراه او هستند بر كافران بسيار سختند و با خودشان بسيار دل نرم و مهربانند.



قرآن مجيد در سه آيه اوّل سوره ممتحنه مي فرمايد:



اي كساني كه ايمان آورده اند، دشمن من و دشمن خويش را دوست خود قرار ندهيد، شما نسبت به آنها اظهار محبّت مي كنيد در حالي كه به آنچه از جانب حقّ براي شما آمده كافر شده اند، رسول خدا و شما را به خاطر ايمان به خداواندي كه پروردگار همه شماست از شهر و ديارتان بيرون مي رانند، اگر شما براي جهاد در راه من و جلب خوشنوديم هجرت كرده ايم پيوند دوستي با آنها برقرار نسازيد، شما مخفيانه با آنها رابطه دوستي برقرار مي كنيد در حالي كه من آنچه را پنهان يا آشكار مي كنيد از همه بهتر مي دانم، و هر كس از شما چنين كاري كند از راه راست گمراه شده است.



اگر آنها بر شما مسلّط شوند دشمنتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدي بر شما مي گشايند و دوست دارند شما به كفر بازگرديد.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- مجادله، 22.



2- فتح، 29.



صفحه 146



هرگز بستگان و اولاد شما سودي به حالتان نخواهند داشت و در قيامت ميان شما جدائي مي افكند و خداوند به آنچه انجام مي دهيد بيناست.



در هر صورت قسمت مهمّي از بلاهائي كه بر سر امّت اسلام آمده، معلول دوستي عدّه اي از سردمداران ممالك اسلامي و مردم مسلمان با كفّار و يهود و نصاري بوده، و واي به حال اينان از روزي كه قرآن مجيد در پيشگاه حضرت حق، به شكايت از آنان برخيزد و حضرت قهّار به شكايت قرآن عليه آنان توجّه كند.



افسوس كه از حالت خود بيخبرانيم *** يك دهر همه كور و يك آفاق كرانيم



ره پُر چَه و ما كور و ز نابردن فرمان *** هم از نظر افتاده صاحبنظرانيم



شه جاده كز آن قافله سالار گذشته *** گم كرده به هر كوره رهي ره سپرانيم



تنها نه همين خود شده مشغول به عصيان *** بل بر پدر و مادر عاصي پسرانيم



گو سنگ تنبّه دگر اي چرخ ميفكن *** خود رنجه مفرماي كه ما خيره سرانيم



هر تخم كني كشت همان بدروي آخر *** زنهار در اين مزرعه ما بذرگرانيم



ناگشته خريدار به بازار سعادت *** سرمايه ز كف رفته و ما بي خبرانيم



هر روز بود محشر و بر پاست قيامت *** علّت همه آنست كه ما بي بصرانيم



غير از كفني بهره ما نيست ز دنيا *** اينقدر كه از حرص و طمع جامه درانيم



ما طاير قدسيم صغيرا ولي افسوس *** كز سنگ معاصي همه بشكسته پرانيم



همانطور كه عداوت با دشمنان حق واجب است، مودّت با دوستان حق نيز واجب است. باب مودّت با اولياء حق باب رحمت و عنايت و لطف خداست. اولياء حق كه در رأسشان انبيا و ائمّه عليهم السّلام قرار دارند، منبع اسماء و صفات حضرت محبوبند. تمام زيبائيهاي معنوي در آنان جمع است، قبول ولايت آنان از آب و نان براي انسان ضروري تر است. سعادت دنيا و آخرت در پذيرش ولايت آنان به دست مي آيد. اتّصال به آنان آدمي را منبع آداب حق و مركز تجلّي انوار حضرت رب مي نمايد.



ادب انساني و فطرت و وجدان و عقل اقتضا مي كند كه انسان براي ابد از دشمنان خدا و رسول و ائمّه بريده و با اولياء الهي پيوند داشته باشد.



در اين قسمت دورنمائي از زيبائيهاي معنوي انبيا و ائمّه را محض اطلاع بندگان حق و مشتاقان فضيلت بازگو كرده، باشد كه بيش از پيش توسّل خود را به آن منابع خير بيشتر كنند و از اين راه به آبادي دنيا و آخرت برسند.



1ـ با تمام وجود مجذوب حضرت محبوبند.



2ـ در ايمان به حق و آخرت بي نظيرند.



3ـ به حقايق الهيّه و آداب انسانيّه و امور طبيعيّه آگاهند.



صفحه 147



4ـ عقل آنان مافوق تمام عقول است.



5ـ سخاوت، ذاتيِ آنان است.



6ـ در شجاعت نمونه ندارند.



7ـ درياي بي ساحلي از عفّت نفسند.



8ـ همّت آنان در رأس همه همّتهاست.



9ـ بر تمام عباد حق مهربانند.



10ـ بردبار و حليم اند.



11ـ در گذشت و عفو نمونه و مثل ندارند.



12ـ داراي تمام محاسن اخلاق اند.



13ـ ايثارگرند.



14ـ منبع كرم و بزرگواريند.



15ـ در تمام امور بر حضرت حق توكّل دارند.



16ـ تسليم حقّند.



17ـ راضي به قضاي محبوبند.



18ـ منبع وقار و ادبند.



19ـ اهل فتوّت اند.



20ـ در راه حق تا لحظه خروج از دنيا ثابت قدمند.



زان همه ارسال رسل در سَبَق *** تربيت نوع بشر خواست حق



كرد عبادات و رياضت فرض *** تا فلكي وصف شوند اهل ارض



نفس بهيمي مَلَكي خو شود *** پس ز خودي رسته خداجو شود



جلوه كند طلعت اللّهيش *** آيد از اين مرتبه آگاهيش



كآنچه كه خواهد همه در نوع اوست *** پس شود از صدق و صفا نوع دوست



جام ولا نوشد و مستي كند *** از دل و جان نوع پرستي كند



اين شودش ماحصل زندگي *** اين بُوَدش بهر خدا بندگي



صفحه 148



ز آدم نيكو سِيَر پاك جان *** تا به محمّد شه آخر زمان



بر رسل اكرم ذوالاحتشام *** باد ز ما تا به قيامت سلام