بازگشت

حقيقت مودّت و لزوم آن


در اين قطعه از دعا به دو حقيقت بسيار مهم كه در اعلاي كلمه حق اثر فوق العاده داشته اشاره شده است:



1ـ مودّت .



2ـ مهاجرت ياران حق به حبشه.



صاحب تفسير «المنار» كه از دانشمندان بنام عرب است، در معناي عداوت و مودّت در ذيل آيه پنجاه و هشتم سوره مائده در جلد هفتم تفسيرش در صفحه 2 مي گويد:



عداوت به معناي كينه اي است كه اثرش در قول و عمال ظاهر مي شود. و مودّت عشق و محبّتي است كه نتيجه اش در گفتار و كردار آشكار مي شود.



به هنگامي كه دل انسان نسبت به كسي آغشته به كينه و عداوت شد، آن كينه و عداوت باعث مي گردد كه انسان از طرف مورد كينه اش جدائي كند و از حالات و خصوصيّات وي پرهيز نموده و وي را از دخالت در امورش منع نمايد، و اين اقتضاي كينه و دشمني است ،و كسي در ظهور آثار كينه و عداوت در گفتار و عمل ترديد ندارد.



و به وقتي كه قلب انسان نسبت به كسي محبّت شديد پيدا كند و به تعبير قرآن مجيد داراي مودّت شود، آن شعق و محبّت باعث مي شود كه انسان براي اتّصالش به حالا و خصوصيّات محبوب بكوشد و خود را به هر قيمتي كه باشد به محبوب برساند، و دست دخالت معشوق را در امور زندگيش باز بگذارد. اين عشق و محبّت علّت تامّه اي است براي ورود عاشق به گردونه اطاعت از معشوق، و اين حقيقتي است كه گمان نمي رود براي كسي جاي انكار داشته باشد، و شايد بتوان گفت محبّت و عشقي كه خالي از اثر باشد و كينه و عداوتي كه جداي از عكس العمل باشد به هيچ عنوان نداريم، و آنان كه عداوت و محبّت را جداي از اثر مي دانند، سخن آنان ارزشي ندارد، محبّت جداي از عمل، و كينه فارغ از اثر كدام است؟...



اسلام براي مودّت مثبت، و كينه و عداوت قابل قبول، آيات و روايات بسيار مهمّي دارد كه مجموع آن آيات و روايات دو باب بسيار مهم تولّي و تبرّي را تشكيل داده اند.



در آن آيات و روايات اعلام شده كه هر كس خالي از تولّي و تبرّي باشد مسلمان نيست. مؤمن بايد با تمام وجود نسبت به حق و رسول حق و مردم مؤمن داراي مودّت باشد، و نسبت به دشمنان خدا و رسول و مردم مؤمن داراي عداوت و كينه، تا آن مودّت وي را به اخلاق حق و رسول الهي و مؤمنان واقعي بيارايد، و آن كينه و عداوت باعث جدائي از حالات و اخلاق و كردار دشمنان خدا و دين شود.



اينكه در قرآن مجيد اجر رسالت را مودّت اهل بيت عشق بورزيد، عشقي كه باعث اطاعت شما از امامان معصوم و علّت اراسته شدنتان به اخلاق اولياء شود، كه اين اطاعت و آراستگي به نفع خود شماست.



قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي.(1)



به مردم بگو: من بر رسالتم اجري جز مودّت اهل بيتم (علي، فاطمه، حسن، حسين، زين العابدين تا امام قائم عليهم السّلام) نمي خواهم.



قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أجر فَهُوَ لَكُمْ إنْ أجْرِيَ إلاّ عَلَي اللّهِ.(2)



بگو من اجري كه از شما در برابر رسالتم خواستم به سود خود شماست (چرا كه عشق به اهل بيت و اطاعت از دستورات آنان و همگوني با ايشان در اخلاق و زندگي باعث سعادت دنيا و آخرت است)، اجر زحمات خود من فقط و فقط با خداست.



آري عشق مثبت به معشوق مثبت، در حيات فكري و نفسي و روحي و قلبي و عملي انسان معجزه مي كند. عشق مثبت به معشوق مثبت، از آتش پرست سلمان، از بي سواد گمام ابوذر، از سياه حبشي بلال، از زن عصر جاهلي خديجه، از غلام زاده عمّار، و از آدم خاكي موجودي افلاكي مي سازد.(3)



جان و دل و دين و رگ و پوست، عشق *** در همه اشيا به تكاپوست عشق



تخم بَدَل كاشته بي حاصلان *** غافل از اين نكته كه خودروست عشق



عشق بود بحر خدائي گهر *** يا كه خدا قُلزُم و لؤلؤست عشق



يا كه نه لؤلؤست نه درياي ژرف *** ژرف چو او بيني هر دوست عشق



كرد به نيروي دو عالم شكار *** برتر از اين هر دو به نيروست عشق



شير فلك را شكند در مصاف *** شير غضبناك بي آهوست عشق



خواهي اگر خويش بسنجي به كار *** سنگ گران كن كه ترازوست عشق



زو دل و بازوت ندارد گريز *** نيروي دل قوّت بازوست عشق



كوه گران است ميان مرا *** بسته به زنجير مگر موست عشق



بر فلك ار پشت نمايد دوتاست *** پشت ندارد همگي روست عشق



خالق اين پنج دريچه حواس *** خالق اين گنبد نُه توست عشق



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- شوري، 23.



2- سبأ، 47.



3- مرحوم استاد شهيد مطهري در كتاب پرقيمت «جاذبه و دافعه علي عليه السّلام» رد بخش اول آن بحث مفصّلي در اكسير محبّت و عشق و آثار مثبت آن دارند كه به جهت خودداري از تطويل، نقل نكرديم. شما مي توانيد براي تكميل اين بحث بدان مراجعه فرماييد. و نيز در كتاب «ولاءها و ولايتها» فصلي در ولاء محبّت آورده كه لزوم محبّت و مودّت خاندان وحي را از كتاب و سنّت به خوبي استنباط فرموده است كه مطالعه آن بسيار سودمند مي باشد.



صفحه 141



كوي به كو در عقب او متاز *** بر سر هر برزن و هر كوست عشق



گر تو به چوگان خدايي زني *** در گذرِ عرصه دل، گوست عشق



زمزمه خلوت سرّ صفا *** همهمه ساحت مينوست عشق



* * *



اين نكته را نبايد ناگفته گذاشت كه عشق و محبّت و كينه و عداوت مثبت ثمره معرفت است.



انسان وقتي به آيات قرآن مجيد كه بازگو كننده اسماء و صفات حق و حالات و اخلاق انبيا و اولياست دقّت كند و از اين طريق به معرفت لازم اراسته شود، عاشق حق و انبيا و اوليا گشت هو نسبت به دشمنان آنان كه دروني سياه و باطني نازيبا و وحشت آور دارند، دشمن مي شود. اين عشق و محبّت انسان را به سوي مقام قرب و وصال مي برد، و آن كينه و عداوت آدمي را از ساحت دشمنان دور ساخته و انسان را در صورت حمله آنان به عرصه حيات انساني تا سرحدّ جان باختن در راه معشوق ِ مثبت آماده مبارزه و قتال مي نمايد.



فيض آن شوريده مست و غرق درياي عشق مي فرمايد:



اي وصل تو جانفزاي عاشق *** وي ياد تو دلگشاي عاشق



ذكل خوش تو حلاوت او *** نام تو گره گشاي عاشق



اي روي تو والضُّحي و مويت *** واللّيل اذا سجاي عاشق



مويت كفرست و روي ايمان *** اي مايه ابتلاي عاشق



دردش از تو دواش از تو *** يا راحت و اي بلاي عاشق



تو با وي و او تو را طلبكار *** وصل تو خرد رباي عاشق



در روي تو بيند آنچه خواهد *** يا جام جهان نماي عاشق



از تو آيد به تو گرايد *** اي مبدأ و منتهاي عاشق



جان مي كندت فدا چه باشد *** گر بپذيري فداي عاشق



در حنجره مَلَك نباشد *** آن نغمه دلرباي عاشق



در حوصله فلك نگنجد *** آن ناله چون دَراي عاشق



هم قوت دل و روان اويي *** هم قوّت دست و پاي عاشق



فيض است دعاي تو چه باشد *** گر گوش كني دعاي عاشق