بازگشت

كوهها


در قرآن مجيد نزديك به چهل آيه درباره كوهها و اثرات آنها در حيات موجودات زمين نازل شده است.

... وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُوراً وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاَءَ اللّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ:(1)



و شما را در زمين زندگي داد، كه داراي دشت هاي مسطّح با خاك مساعد و آماده است، كه مي توانيد خانه هاي مجلّل و مرفّه در آن بسازيد، و هم داراي كوههاي مستعد كه مي توانيد در دل آن (براي فرار از شرايط جوّي سخت) خانه بتراشيد. اينهمه نعمتهاي الهي را متوجه باشيد و در زمين فساد نكنيد و كفران نعمت حق ننماييد.

... وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ الْجِبالِ أكْناناً:(2)



و براي شما از كوهها پناهگاه قرار داد (غار، درّه، شيار، تخته سنگ هاي بزرگ و..).

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّماوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُكْرِم إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ.(3)



آيا نديدي كه براي خدا سجده مي كنند تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند، و همچنين خورشيد و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسياري از مردم، اما كثيري از انسانها از سجده بر حق اعراض دارند و فرمان عذاب بر آنها حتمي است. و هر كس را خدا خوار كند كسي او را گرامي نخواهد داشت. خداوند هر كار را صلاح بداند انجام مي دهد.

وَتَرَي الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي اتْقَنَ كُلَّ شَيْء إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ:(4)



كوهها را مي بيني و آنها را ساكن و جامد مي پنداري، در حاليكه مانند ابر در حركتند. اين صنعت و آفرينش حق است كه همه چيز را محكم و متقن آفريده است. بدون شك از كارهايي كه شما انجام مي دهيد آگاه است.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- اعراف، 74.



2- نحل، 81.



3- حج، 18.



4- نمل، 88.

... وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ.(1)



و از كوهها جاده هايي آفريده شده به رنگ سفيد و سرخ با الوان مختلف و گاه به رانگ كاملاً سياه.

وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً.(2)



و كوهها را به منزله ميخهاي بزرگ زمين قرار داديم.



اَوْتاد جمع وَتَد به معناي ميخهاي بزرگ است. گفته مي شود كه مركز زمين، آتش مشتعل است كه گاهي از دهانه كوههاي آتشفشان مقدار كمي از موادّ گداخته دروني به سطح زمين پرتاب شده و شهري عظيم مانند «پمپي» را نابود مي سازد.



روي اين كره آتش پوسته نازكي است كه جانداران بر آن زندگي مي كنند. در فاصله هاي كم يا زياد، كوهها قرار دارند كه هر قطعه اي از قشر زمين به آنها اتّصال مي يابد. اگر كوهها تكيه گاهي براي اين قطعات مختلف نباشند، يكسره سطح زمين در نتيجه فشار موادّ منفجره از داخل در حركت و اضطراب مي افتد و گرفتار زلزله هاي ويران كننده و پي در پي مي شود. پس خيمه سطح زمين را ميخهاي محكم كوهها آرام نگه مي دارند.



و نيز كساني كه اندك اطلاعي از علم هواشناسي دارند مي دانند كه سَوْرت و شدّت بادها هنگامي كه به سطح زمين مي رسد به وسيله كوهها شكسته مي شود، وگرنه همواره بادهاي شديد، طوفانهاي عجيب ايجاد مي كرد و آرامش سكنه زمين را بر هم مي زد و درختهاي بسيار بزرگ را از ريشه مي كند و جانوران را پرتاب و زندگي را بر همه زندگان، دشوار بلكه محال مي ساخت.(3)

وَإلَي الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ.(4)



و آيا نمي نگرند به كوهها كه چگونه بر گرده زمين نصب شده است؟



چند عامل اساسي براي متلاشي شدن كره زمين موجود است:



آب درياها در تابستان بخار مي شود، به بالا مي رود، در زمستان به صورت برف و باران بازمي گردد و در مخزنهاي طبيعي جمع مي شود، در دل تپّه ها اندوخته مي گردد، برفها در قلّه كوهستانها انباشته مي شود، در تابستان و بهار آب شده جريان پيدا مي كند، قسمتي از آن به زمين فرو مي رود، پاره اي از مخازن زيرزميني براي گنجايش آبهاي اندوخته تنگ مي باشد، آب زمين را مي شكافد، به شكل چشمه بيرون مي آيد، بخشي از آبهاي زيرزميني در اثر حرارت داغ مي شود، بخار مي شود و خطر انفجار پيش مي آيد.



زمين ساعتي 180 هزار كيلومتر فضا را به دور خورشيد مي پيمايد و ساعتي 1680 كيلومتر مانند فرفره گرد خود مي چرخد، و به طور كلّي كره زمين مانند مهره اي است كه چهارده حركت گوناگون دارد كه مؤثّرترين عامل اضطراب و تلاشي وي مي باشد.



گاز و مه هايي كه در درون زمين متراكم شده به شدّت به آن فشار مي آورند، ولي كره زمين هزاران سال است كه با همه اين عوامل تخريب مبارزه كرده و همچنان سر پا ايستاده است، چرا؟ سازنده زمين هنگامي كه زمين را مي ساخت همه آن را يكجور قرار نداد. قسمتي از آن را خاره و سخت قرار داد و آنها را مانند شبكه در عمق زمين به هم متصل كرد و ما آنها را كوه مي ناميم.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- فاطر، 27.



2- نبأ، 7.



3- «تفسير نوين» ص 10.



4- غاشيه، 19.



ريشه كوهها در اعماق زمين فرو رفته و مانند اسكلت انسان، استخوان بندي زمين را تشكيل مي دهندو از هم پاشيدن كره زمين جلوگيري مي كنند. پس كوهها بزرگترين خدمت را به موجودات زنده روي زمين انجام مي دهند چه،اگر اين كوهها نمي بودند زنده اي در زمين نمي ماند. آيا جلوگيري از نابودي موجودات زنده از هزارا ناحيه، نشانه قدرت بي پايان و دانش بي پايان و حكمت بي پايان او نمي باشد؟



كوهستانها در تعديل حركات زمين نيز تأثير دارند و آنها مانند لنگري هستند براي كشتي زمين در اقيانوس بي كران فضا.



كوهستانها ديواري هستند كه از بادهاي سرد اقيانوس منجمد شمالي جلوگيري مي كنند و يا از شدّت آنها مي كاهند، چنانكه در كويرها در اثر نبودن كوه، به نمونه اي از طوفانهاي موحش و ويران كننده بر مي خوريم.



كوهها در برابر گذشتن ابرها سدّي هستند تا آبهاي آنها را در مخازن خود بريزند و نگهداري كنند و رودها را تشكيل دهند. اگر كوهها نبود آب ابرها به هدر مي رفت. آنوقت تكليف زنده ها چه مي شد؟



كوهها از درجات حرارت مي كاهند و صولت گروما را مي شكنند و نقاط ييلاقي و خوش آب و هوا ايجاد مي كنند. كوهها در كشور گرم حبشه و سرزمين هند، مناطق سردسيري ايجاد كرده اند. كوهها در شكم خود معادني قيمتي مي پرورانند و براي ازدياد ثروت بشر و آسايش وي عامل اساسي هستند. آيا باز هم مي توان گفت كه اين جهان خداوندي دانا، توانا و حكيم ندارد؟!!(1)

بود تو مقصود وجود است و بس *** جز تو همه گفت و شنودست و بس

كعبه تويي و آنهمه راه تواند *** چشم تويي جمله نگاه تواند

گر نبود مُهر تو بر نامه ها *** جمله بشويند به خون جامه ها

گر نه نسيم تو بر آدم وزد *** در چمنِ روضه، لبِ غم گزد

ورنه ز مهر تو درِ دل زند *** نوح كجا خيمه به ساحل زند

گر نه خليل از تو پذيرد فراغ *** كلفت آتشكده يابد ز داغ

گر ندمي بر لب يوسف نفس *** تيز نجوشد به نباتش مگس

گر نه ز دست تو كشد خضر جام *** زهر شود آب حياتش به كام

گر نه ز ديوان تو يابد نشان *** مور بتابد ز سليمان عنان

گر نه فشاني به لبش ساز و برگ *** از دم عيسي بچكد زهر مرگ

اينهمه از فيض تو آراسته *** دست به دامان تو برخاسته

من كه نگنجم به حساب عدم *** نيستم از فيض تو نوميد هم

زمزمه نعت تو سنجم مدام *** هست مرا بلبل باغ تو نام



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- «نشانه هائي از او» ج 2، ص 11.

وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ إِلَي أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَكْرُوهِ مَا يَنْزِلُ مِنَ الْبَلاَءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ، وَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ، وَ الْحَفَظَةِ الْكِرَامِ الْكَاتِبِينَ، وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ، وَ مُنْكَر وَ نَكِير، وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ، وَ الطَّائِفِينَ بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ، وَ مَالِك وَ الْخَزَنَةِ وَ رِضْوَانَ، وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ:



«الهي، درود فرست بر فرشتگاني كه به دستور تو بر عاصيان و مجرمان بلا آرند و براي دوستان و عاشقانت رحمت.



و درود فرست بر سفيران گرامي و نيكوكارت كه وحي را به انبيا رساندند، و بر فرشتگاني كه حافظ عمل و نگهدار انسان از پيشامدها هستند، و بر ملك الموت و يارانش، و منكَر و نكير وران عزيزت كه سفر كرده هاي به عالم آخرت را مورد سؤال قرار مي دهند، و بر رُومان آزمايش كننده اهل قبور، و فرشتگاني كه در طواف بيت المعمورند، و بر مالك و زمامداران دوزخ، و بر رضوان و كليدداران بهشت».