بازگشت

رعد و برق


هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَيُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ. وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلاَئِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِـحَالِ:(2)



او كسي است كه برق را كه مايه ترس و طمع مي باشد به شما ارائه مي دهد و ابرهاي سنگين و پربار ايجاد مي كند و رعد تسبيح و حمد او گويد و نيز فرشتگان از ترس او، و صاعقه ها را مي فرستد و هر كس را بخواهد گرفتار آن مي سازد، در حالي كه آنها درباره خدا به مجادله مي پردازند، و او كيد و مكري شديد (يا قدرت و عذابي دردناك) دارد.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- «تفسير نمونه» ج 14، ص 504 به نقل از كتاب «باد و باران در قرآن» صفحه 140 - 141.



2- رعد، 12 - 13.



از يك سو شعاع درخشانش چشمها را خيره مي كند و صداي رعب انگيز رعد كه از آن بر مي خيزد گاهي شما را به وحشت مي اندازد، و ترس و اضطراب از خطرات آتش سوزي ناشي از آن مخصوصاً براي آنها كه در بيابانها زندگي مي كنند و يا از آن عبور دارند آنان را آزار مي دهد.



اما از آنجا كه غالباً همراه با رگبارهايي به وجود مي آيد و تشنه كامان بيابان را آب زلالي مي بخشد و درختان و زراعت را سيراب مي كند، آنها را به اميد و طمع مي كشاند، و در ميان اين بيم و اميد لحظات حسّاسي را مي گذرانند.



مي دانيم از نظر علمي پيدايش برق به خاطر آن است كه دو قطعه ابر با الكتريسيته هاي مختلف (مثبت و منفي) به هم نزديك مي شوند و درست همانند سر دو سيم برق كه به هنگام نزديكي جرقّه مي زند آنها نيز جرقّه عظيمي ايجاد كرده و به اصطلاح تخليه الكترويكي مي شوند.



اگر جرقّه هاي كوچكي كه از سر دو سيم در برابر چشم ما آشكار مي شود صداي خفيفي دارند، در عوض صداي جرقّه آسماني برق به خاطر گسترش ابر و بالا بودن ميزان الكتريسته به قدري شديد است كه رعد را به وجود مي آورد، و هر گاه قطعه ابري كه داراي الكتريسته مثبت است به زمين كه هميشه الكتريسته منفي دارد نزديك شود، جرقّه اي در ميان زمين و ابر ايجاد مي شود كه آن را «صاعقه» مي گويند. و خطرناك بودنش به همين دلي است كه يك سر آن زمين و نقطه هاي مرتفعي است كه به اصطلاح نوك يك سيم را تشكيل مي دهد، حتّي يك انسان در يك بيابان ممكن است عملاً تبديل به نوك يك سيم منفي شود و درست جرقّه وحشتناكي بر سر او فرود آيد و در يك لحظه كوتاه تبديل به خاكستر شود. و نيز به همين دليل است كه به هنگام رعد و برق در بيابانها بايد فوراً به كنار درخت يا ديوار يا كوه يا هر نقطه مرتفعي پناه برد و يا در گودالي دراز كشيد.



به هر حال برق كه از نظر بعضي شايد شوخي طبيعت محسوب مي شود با اكتشافات علمي روز ثابت شده كه فوائد و بركات فراواني دارد كه ذيلاً به سه قسمت آن اشاره مي شود:



1ـ آبياري: برقها معمولاً حرارت فوق العاده زياد گاه در حدود پانزده هزار درجه سانتي گراد توليد مي كنند، و اين حرارت كافي است كه مقدار زيادي از هواي اطراف را بسوزاند و در نتيجه، فشار هوا كم شود، و مي دانيم در فشار كم، ابرها مي بارند، و به همين دليل غالباً متعاقب جهش برق رگبارهايي شروع مي شود و دانه هاي درشت باران فرو مي ريزند. از اينرو برق درواقع يكي از وظايفش آبياري است.



2ـ سمپاشي: به هنگامي كه برق آن حرارتش آشكار مي شود قطرات باران با مقداري اكسيژن اضافي تركيب مي شوند و آب سنگين يعني آب اكسيژنه ايجاد مي كنند. و مي دانيم آب اكسيژنه يكي از آثارش كشتن ميكروبهاست، و به همين جهت در مصارف طبّي براي شستشوي زخمها به كار مي رود. اين قطرات آب اكسيژنه هنگامي كه بر زمينها مي بارد، تخم آفات و بيماريهاي گياهي را از ميان مي برد و سمپاشي خوبي از آنها مي كند، و به همين جهت گفته اند: هر سال كه رعد و برق كم باشد آفات گياهي بيشتر است.



3ـ تغذيه و كود رساني: قطرات باران كه بر اثر برق و حرارت شديد و تركيب، يك حالت اسيد كربني پيدا مي كند، به هنگام پاشيده شدن بر زمينها و تركيب با آنها يك نوع كود مؤثّر گياهي مي سازد و گياهان از اين طريق تغذيه مي شوند.



بعضي از دانشمندان گفته اند: مقدار كودي كه در طيّ سال از مجموع برقهاي آسمان در كره زمين به وجود مي آيد دهها مليون تن است كه رقم فوق العاده بالايي مي باشد.



بنابراين مي بينيم همين پديده ظاهراً پيش پا افتاده و بي خاصيّت طبيعت چقدر پربار و پربركت است، هم آبياري مي كند، هم سمپاشي مي نمايد و هم تغذيه. و اين نمونه كوچكي از اسرار شگرف و پردامنه عالم هستي است كه رهنمون روشني بر مسأله خداشناسي است.



ممكن است جمله «وَيُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ» كه در آخر آيه فوق آمده، ارتباط با همين خاصيّت برق داشته باشد كه ابرها را سنگين بار از دانه هاي پرپشت باران مي سازد.



آيه بعد به صداي رعد مي پردازد كه از برق هرگز جدا نيست و مي فرمايد:



«رعد، تسبيح و حمد خدا مي گويد». آري اين صداي پرطنين جهان طبيعت كه ضرب المثل در عظمت صوت است از آنجا كه توأم با پديده برق مي باشد و هر دو در خدمت يك هدف هستند و خدمات پرارزش و حساب شده اي دارند، عملاً تسبيح خدا مي گويد. و به تعبير ديگر رعد زبان گوياي برق است، كه حكايت از نظام آفرينش و عظمت خالق مي كند.



ذرّات اين عالم هستي كه همه اسرارآميزند و نظام بسيار دقيق و حساب شده اي دارند، همگي از پاكي حق و منزّه بودن او از هر گونه عيب و نقص سخن مي گويند و همگي از قدرت و علم و حكمت او خبر مي دهند.



اين احتمال را نيز جمعي از فلاسفه داده اند كه تمام ذرّات اين جهان براي خود نوعي از عقل و شعور دارند و از روي همين عقل و شعور، تسبيح و تقديس خدا مي كنند، نه تنها با زبان حال و حكايت كردن وجودشان از وجود خدا، بلكه با زبان قال نيز او را مي ستايند.



همگي فرشتگان نيز از ترس و خشيت خدا به تسبيح او مشغولند.



در دنباله آيه مي فرمايد: «خداوند صاعقه ها را مي فرستد و به هر كس كه بخواهد بوسيله آن آسيب مي رساند».



ولي با اينهمه و با مشاهده آيات عظمت پروردگار در عالم آفرينش، در پهنه زمين و آسمان، در گياهان و درختان و رعد و برق و مانند آنها و با كوچكي و حقارت قدرت انسان در برابر حوادث، حتي در برابر يك جرقه آسماني باز هم گروهي از بي خبران درباره خدا به مجادله و ستيز برمي خيزند، در حالي كه خداوند قدرتي بي انتها و مجازاتي دردناك و كيفري سخت دارد، وَ هُوَ شَديدُ الْمِحال.(1)



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- «تفسير نمونه» ج 10، ص 149 - 153.