بازگشت

امين وحي


در سفر حجّة الوداع در روز عيد قربان در مسجد خَيْف در مقدّمه يك سخنراني بسيار مهم فرمود:



«خداوندا ترا به شهادت مي طلبم كه آنچه مردم را به بهشت نزديك مي كرد، و از عذاب تو دور مي نمود من براي مردم بيان كردم».



قرآن مجيد به او دستور داد به مردم بگو:

أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لاُِنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ:(1)



اين قرآن به من وحي شد تا شما را و هر كس كه خير اين كتاب تا قيامت بدو برسد، به وسيله آن از عذاب سخت الهي (كه محصول عقايد فاسده و سيّئات اخلاقي، و اعمال ناپسند است) بترسانم.

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ:(2)



اي رسول من، آنچه از خدا بر تو نازل شد به خلق برسان كه اگر آن را نرساني رسالت حق را نرسانده اي، خداوند ترا از شرّ مردم حفظ مي كند كه خدا كافران را هدايت نمي نمايد.



به اجماع مفسّران، غير آنان كه از حقّ و انصاف دورند و از آدميّت و انسانيّت بهره اي ندارند، و به اجماع اهل حديث در صدها كتاب معتبر، آيه بالا در اعلام خلافت و ولايت حضرت مولي الموحدّين امير المؤمنين نازل شد و با اينكه در ابلاغ آن احتمال هر گونه خطري حتّي خطر جاني براي رسول عزيز اسلام مي رفت ولي امين وحي حق در محلّ غدير خم در برابر ده ها هزار نفر علي عليه السلام را بر اساس دستور آيه به خلافت و جانشيني از خود معرّفي فرمود و در ضمن معرّفي علي عليه السلام آن جملات زيبا و ملكوتي را به مردم القاء كرد:

مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ وَ فَعَليُّ مَوْلاهُ. اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.



هر كه من مولاي اويم، پس عل مولاي اوست. خداوندا دوست او را دوست، و دشمن او را دشمن بدار، ياور او را ياري كن، و هر كه او را تنها گذارد و دست از ياري او بردارد تنهايش گذار و دست از ياريش بردار.

... الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَكَفَي بِاللَّهِ حَسِيباً:(3)



... آنان كه تبليغ رسالت حضرت الله به خلق مي كنند و خدا ترسند، و از احدي جز خدا وحشت ندارند و خداوند در محاسبه اجر و مزد آنان كافي است.



محمّد صلّي الله عليه و آله در تمام جهات تبليغ يعني تبليغ زباني، اخلاقي، عملي و تربيتي، مصداق اكمل و اتمّ اين آيه شريفه بود.

وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ:(4)



اگر تمام اهل كتاب و ساير مردم (از مسئله هدايت) روي گردانند بر تو چيزي جز تبليغ دين خدا و اتمام حجّت بر آنها نيست، و خداوند بر تمام احوالات بندگان بيناست.



وجود مقدّس محمّد صلّي الله عليه و آله تبليغش همراه منطق و استدلال و برهان بود و جاي عذري براي احدي باقي نمي گذاشت. در عين حال، دنياپرستان و مادّيگران و شهوترانان و عدّه اي از يهود و نصاري از سر كينه و خشم و عداوت و دشمني از وي روي مي گرداندند ولي آنجناب كه امين وحي حق بود از تبليغ دست بر نمي داشت و احكام الهيّه و معارف ملكوتيّه، و مسائل رابانيّه را بي كم و زياد در اختيار گمراهان مي گذاشت.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- انعام، 19.



2- مائده، 67.



3- احزاب، 39.



4- آل عمران، 20.



محمّد صلّي الله عليه و آله به خاطر اخلاصش و عبادتش، و حكمت و علمش، و صبر و تقوايش و صلاح و احسانش، و صدق و سخايش، و كرم و وفايش، و عقل ودرايتش، و ايمان و اخلاقش، و شخصيّت و كرامتش، و بصيرت و بينشش، و رأفت و رحمتش، و نسب و اصالتش، و قلب و روحش، و جود و سخايش،و خشوع و تواضعش، و صفا و طهارتش، و حلم و بردباريش، و بندگي و نبوّتش، نجيب و صفيّ حضرت حق بود و احدي از خلق خدا اعم از جنّ و انس و ملائكه به پايه او نبود.

دوست، سلطان و دل ولايت اوست *** خرّم آن دل كه در حمايت اوست

هر كه را دل به عشق اوست گرو *** از ازل تا ابد ولايت اوست

پس نماند ز سابقان در راه *** هر كه را پيش رو هدايت اوست

عرش بر آستانش سر بنهد *** هر كه را تكيه بر عنايت اوست

در دو عالم ز كس ندارد خوف *** هر كه در ن رعايت

چون ز غايت كَوْن در گذرد *** اين قدم در رهش بدايت اوست

منتها اوست طالبِ او را *** مُقبِل آنكس كه او نهايت اوست

با خود از بهر او جهاد كند *** اسد الله كه شير رايت اوست

گو مكن وقف هيچ جا گر چه *** مَصحف كَوْن پر ز آيت اوست

خود عبارت نمي توان كردن *** زانچه آن انتها و غايت اوست

سيف فرغاني ار سخن شنود *** اندكي زين نمط كفايت اوست



امام رحمت



محمّد صلّي الله عليه و آله در ميان خلق، رحمت خدا و نيز مبشّر رحمت حضرت محبوب در بين مردم بود.



قرآن مجيد از طرفي شخص آنحضرت را رحمت معرّفي كرد و فرمود:

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ:(1)



از طرف ديگر او را بشارت دهنده به رحمت خطاب كرد:

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كافَّةً لِلّناسِ بَشيراً...(2)



او رحمت خدا بود، قرآنش و بيانش و دستوراتش جهت تأمين سعادت دنيا و آخرت رحمت حق بود. حيات طيّبه در دنيا، يعني حياتي كه از دستبرد هوا و هوس و شيطان و طاغوت و بغي و تجاوز دور است رحمت خداست كه آنهم محصول پيروي از آن حضرت است، و نيز بهشت و رضواني كه اكبر از بهشت است و جز با اطاعت از رسول به آن نمي توان رسيد رحمت الهي است، و اين همه معلول رسالت محمّد صلّي الله عليه و آله است، پس رسول اسلام عين رحمت حضرت ربّ العزّه در ميان كافّه ناس است و در يك كلمه به قول حضرت زين العابدين عليه السلام: محمّد صلّي الله عليه و آله



امام رحمت است.



آري قرآن مجيد و توضيحات رسول خدا نسبت به اين كتاب آسماني كه پرارزش ترين گوهر خزانه خلقت است و محمّد صلّي الله عليه و آله مبلّغ آن بود رحمت خداست، رحمتي كه به وسيله رحمت بودن رسول الله به مردم رسيد.



رسيدن به رحمت حق در دنيا يعني حيات طيّبه. و رحمت حق در آيات يعني بهشت و رِضْوانٌ مِنَ الله أكبر، جز از طريق اتّصال به قرآن كه كتاب آسماني محمّد صلّي الله عليه و آله و اتصّال به رسالت نبيّ اكرم و متابعت از دستورات آن حضرت كه رحمت خداست ميسّر نيست.



ــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1- انبياء، 107.



2- سباء، 28.



محمّد از هر جهت و از هر حيث چه از جهت وجودي، چه از حيث رسالت تجلّي گاه رحمت واسعه الهيّه است.



نبوّت به او ختم شد، دين به سبب رسالت او به كمال رسيد، نعمت معنوي حق در پرتو وجود او به اتمام رسيد، به اسلام محمّدي براي تأمين خير دنيا و آخرت مردم رضايت داده شد، و قرآن از بركت قلب الهي او براي هدايد مردم نازل شد، و اينهمه معاني و مفاهيم و مصاديق رحمت است كه محمّد صلّي الله عليه و آله رحمت است.



اكنون به شرح ماجراي رحمت از طريق آيات قرآن مجيد توجّه نمائيد:



رحمت خاصّ حق كه تجلّي رحيميّت حضرت اوست دردنيا به صورت قوانين و مقرّرات و در چهره عمل به صورت اخلاق حسنه و اعمال صالحه و نتيجه آن امنيّت باطن و ظاهر است، و در آخرت به قيافه بهشت و به صورت رِضْوانٌ مِنَ الله أكبر مي باشد، و منادي و زمينه ساز اينهمه براي عالم انسانيّت محمّد صلّي الله عليه و آله است.



احدي از مردم جهان جز با عمل به قوانين حق و پيروي از محمّد صلّي الله عليه و آله به رحمت رحيميّه حق در دنيا و آخرت نمي رسد.



آياتي كه رحمت رحيميّه را مطرح مي كند آياتي است كه يا حاوي مقرّرات و دستورات و حلال و حرام حق و فضايل اخلاقي و عقايد حقّه است، يا بيانگر چهره مؤمن و مسلم و محسن كه آراسته به واقعيّات و حقايق دينيّه و ملكوتيّه اند.