بازگشت

محمد صلّي الله عليه و آله يا عظيم ترين خبر آفرينش


زبان از بيان اوصاف و شخصيّت انساني كه در گردونه خلقت نمونه ندارد، و بالاتر و والاتر و افضل از او وجودندارد عاجز است، قلم به روي صحفه كاغذ براي نشان دادن چهره او نمي چرخد، فكر از دريافت تمام حقيقت او ناتوان است. من براي وصف او چاره اي جز مراجعه به آيات قرآن كه بيان خداست، و روايات و اخبار كه بيان معجز آساي اولياء حقّ است ندارم. در اين زمينه از آيات و روايات نمونه هائي را نقل مي كنم تا بتوانيد دور نمائي از واقعيّت او را ببينيد چرا كه ذكر همه آيات و روايات و توضيح و تفسير آنها كار يك جلد و دو جلد و ده جلد كتاب نيست.

ابعاد مبارزات امام چهارم (ع) با مظالم و مفاسد عصر


باري امام چهارم با انتخاب راه دوم، يك سلسله برنامه هاي ارشادي و فرهنگي و تربيتي و مبارزات غيرمستقيم را آغاز كرد و بدون آن كه حساسيت حكومت را برانگيزد، فعاليتهايي انجام داد كه مهمترين آنها را مي توان در چند بخش زير خلاصه كرد:

1- زنده نگهداشتن ياد و خاطره عاشورا



از آنجا كه شهادت امام حسين (ع) و ياران آن حضرت در افكار عمومي براي حكومت اموي بسيار گران تمام شده و مشروعيت آن را زير سوال برده بود، براي آنكه اين فاجعه فرموش نشود. امام با گريه بر شهيدان و زنده نگهداشتن خاطره آنان مبارزه منفي را به صورت گريه ادامه مي داد. شك نيست كه اين اشكهاي سوزان وگريه هاي پرسوز ريشه عاطفي داشت زيرا عظمت فاجعه و مصيبت كربلا به قدري بزرگ و دلخراش بود كه هيچ يك از شهود عيني آن حادثه، تا زنده بودند، آن را فراموش نمي كردند، اما بي شك چگونگي برخورد امام سجاد با اين موضوع اثر و نتيجه سياسي داشت، يادآوري مكرر فاحعه كربلا نمي گذاشت ظلم و جنايت حكومت اموي از خاطره ها فراموش شود. امام هر وقت مي خواست آب بياشامد، تا چشمش به آب مي افتاد، اشك از چشمانش سرازير مي شد. وقتي علت اين كار را مي پرسيدند، مي فرمود: چگونه گريه نكنم در حالي كه (يزيديان) آب را براي وحوش و درندگان بيابان آزادگان گذاشتند، ولي به روي پدرم بستند( و او را تشنه كشتند).



امام مي فرمود: هر وقت كشته شدن فرزندان فاطمه (س) را به ياد مي آورم، گريه گلويم را مي گيرد.



روزي خدمتگزار حضرت عرض كرد: آيا عم و اندوه شما تمامي ندارد؟!



حضرت فرمود: واي بر تو، يعقوب پيامبر كه تنها يكي از دوازده پسرش ناپديدشده بود، در فراق فرزند خويش آنقدر گريست كه چشمانش نابينا شد و از شدت اندوه كمرش خم شد، در حالي كه پسرش زنده بود( و كاملاً از يافتن او نا اميد نگشته بود) ولي من ناظر كشته شدن پدرم، برادرم، عمويم و هفده نفر از بستگانم بودم كه پيكرهايشان در اطرافم نقش زمين شده بود، پس چگونه ممكن است غم و اندوه من پايان يابد؟!(36) «سهل بن شعيب»، يكي از بزرگان مصر، مي گويد: روزي به حضور علي بن الحسين رسيدم و گفتم: حال شما چگونه است؟ فرمود: فكر نمي كردم شخصيت بزرگي از مصر مثل شما نداند كه حال ما چگونه است؟ اينك اگر وضع ما را نمي داني، برايب توضيح مي دهم:



«وضع ما، در ميان قوم خود، مثل وضع بني اسرائيل در ميان فرعونيان است كه پسرانشان را مي كشتند و دخترانشان را زنده نگه مي داشتند. امروز وضع بر با به قدري تنگ و دشوار است كه مردم، با سب و ناسزاگويي به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها، به دشمنان ما تقرب مي جويند.»(37).

2- پند و ارشاد امت



چون امام چهارم در عصر اختناق زندگي مي كرد، نمي توانست مفاهيم مورد نظر خود را بصورت آشكار و صريح بيان كند، از اينرو از شيوه موعظه استفاده مي كرد و مردم را از طريق موعظه با انديشه درست اسلامي آشنا مي كرد و اين انديشه را كه در اثر تبليغات حاكمان جائز در طول زمان به فراموشي سپرده شده يا تحريف گشته بود، به صورت اول و اصيل به ياد مردم مي آورد و توده مردم و جامعه اسلامي را تا هر مقدار كه مي توانست با حقايق و تعاليم اسلام آشنا مي ساخت/



بررسي اين موعظه ها نشان مي دهد كه امام با روش حكيمانه و بسيار زيركانه اي، ضمن اينكه مردم را نصيحت و موعظه مي كرد، آنچه را كه مي خواست در ذهن مردم جا بگيرد، به آنان القا مي كرد، و اين، بهترين شكل انتقال افكار و انديشه درست اسلامي در آن شرائط بود زيرا اين مباحث، در عين حال كه اثر و نتيجه سياسي داشت و بر ضد دستگاه حاكم بود، حساسيت حكومت را بر نمي انگيخت. امام ضمناً مسئله «امامت»، يعني سيستم حكومت اسلامي و رهبري جامعه اسلامي توسط امام معصوم، را روشن مي كرد و مردم را از آنچه در جامعه اسلامي آن روز مي گذشت، يعني حاكميت حاكمان زور و كفر و سردمداران فاسق و منافق، آگاه مي ساخت و به آنان تفهيم مي كرد كه حكومتي مانند حكومت« عبدالملك»، حكومتي كه اسلام خواسته، نيست.



اهميت اين موضوع از اين نظر بود كه تا مردم نسبت به اين مسئله توجه پيدا نمي كردند و از حالت جمود و تخديري كه به مرور زمان به وجود آمده بود، بيرون نمي آمدند، تغيير اوضاع و تشكيل حكومت مطلوب اسلامي امكان نداشت.يك نمونه از اين گونه بيانات و مواعظ امام سجاد كه بهترين گواه نكات ياد شده است، سخنان مفصلي است كه به تصريح محدثان، امام هر روز جمعه در مسجد پيامبر، آن را براي ياران خود و ديگران ايراد مي نمود. در اينجا به عنوان نمونه بخشهايي از سخنان امام را از نظر خوانندگان مي گذرانيم:



«مردم! پرهيزگار باشيد و بدانيد كه به سوي خدا باز خواهيد گشت. آن روز (رستاخيز) هر كس آنچه را كه از نيك و بد، انجام داده، نزد خود حاضر خواهد يافت و آرزو خواهد كرد كه بين او و اعمال بدش فرسخها فاصله باشد... نخستين اموري كه در قبر، دو فرشته منكر و نكير از آن سوال خواهند كرد، «خداي» تو كه او را عبادت مي كني، و «پيامبر» تو كه به سوي تو فرستاده شده است، و «دين» تو كه از آن پيروي مي كني، و «كتاب» (آسماني) كه آن را تلاوت مي كني، و «امام» تو كه ولايتش را پذيرفته اي، خواهد بود...»(38)



در اين سخنان چند چيز جلب توجه مي كند:



1- تكرار اين سخنان در هر روز جمعه كه نشانگر اهميت آن و ميزان عنايت امام به طرح اين مسائل است.



2- از اينكه گفتار امام با جمله: اي مردم! (ايها الناس) آغاز مي گردد، معلوم مي شود كه در اينجا مخاطبان امام، تنها شيعيان و يا پيروان خاص امام نبوده اند، بلكه دايره مخاطبان وي وسيع و عام بوده است.



3- امام طي سخنان خود صراحتاً يا تلويحاً، به آيات، متعدد قران استناد و استدلال نموده است و اين بدان جهت است كه در اينجا طرف سخن، عامه مردم بوده اند و آنان به امام سجاد به عنوان يك امام نگاه نمي كردند، از اينرو امام براي تثبيت مطلب، به آيات قرآن استشهاد مي كرده است، ولي در مواردي كه طرف سخن تنها شيعيان و ياران خاص امام بودند، حضرت ضرورتي براي استناد به آيات قرآن نمي ديد.(39)


پاورقي



36- مجلسي، بحار الانوار، الطبعه الثانيه، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1394 ه'.ق، ج 46، ص 108-ابن كثير، البدايه والنهايه، الطبعه الثانيه، بيروت،مكتبه المعارف، 1977 م، ج 9، ص 107- ابونعيم اصفهاني، حلية الاوليا و طبقات الاصفيأ، الطبعه الخامسه، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407 ه'.ق، ج 3، ص 140-السيد محسن الامين، همان مأخذ، ج 1، ص 631 و 636-علي بن عيسي، همان مأخذ، ج 2، ص 314- صدوق، الخصال، تصحيح و تعليق: علي اكبر الغفاري، قم، منشورات جماعة المدرسين في الحوزه العلميه بقم المقدسه، 1403 ه'ق.ص، ص 518/

37-ابن سعد، الطبقات الكبري، بيروت، دارصادر، ج 5، ص 220/

38- حسين بن علي بن شعبه، تحف العقول، تصحيح و تعليق: علي اكبر الغفاري، الطبعه الثانيه، قم، منشورات جماعه المدرسين في الحوزه العلميه بقم المقدسه، 1363 ه'.ش، ص 249 - كليني، الروضه من الكافي، تصحيح و تعليق: علي اكبر الغفاري، الطبعه الرابعه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1362 ه'.ش، ص 72 - صدوق الامالي، قم، مطبعه الحكمه، 1373 ه'.ق، ص 301(المجلس الثاني)

39-(آيت الله) خامنه اي، سيد علي، پژوهشي در زندگي امام سجاد، چاپ اول، تهران، دفتر حزب جمهوري اسلامي، نشريه شماره 63، 1361 ه.ش، ص 36-38/