بازگشت

ولايت امير المؤمنين عليه السلام شرط قبولي توحيد است




در حديثي بسيار بسيار مهم، ابوسعيد خّدري مي گويد: روزي رسول خدا نشسته بود و تني چند از يارانش از جمله حضرت عليّ بن ابيطالب گرد او بودند، حضرت فرمود: هر كس لا إله إلاّ اللّه گويد وارد بهشت مي شود، پس دو تن از ياران گفتند: ما مي گوئيم: لا إله إلاّ اللّه، پيامبر فرمود: همانا لا إله إلاّ اللّه از اين شخص ـ اشاره به حضرت مولا ـ و شيعيان قبول مي شود، باز آن دو تن تكرار كرده گفتند: ما نيز مي گوئيم، پيامبر دست بر سر علي گذارد آنگاه به آن دو نفر گفت: علامت پيروي از او اينست كه بيعت او را نشكنيد، و در مسند و مقام او ننشينيد، و سخنش را تكذيب نكنيد.



شاعر گرانمايه ميرزا غفّار طارمي متخلّص به غفّار، در وصف حضرت مولا گويد:



اي به وجودت شده اثبات من *** كرده تجلّي برِ مرآت من

غير تو كي مي شود آيات من *** مانع فيض است حجابات من

طول سفر بُعد مقامات من

كرد به يك جلوه مرا دستگير *** عشوه ديگر بنما كن اسير

محفل ما را به كردم ده علير *** مقصد اصلي توئي اي شير گير

قابل حد نيست عبارات من

نيست مرا غير تو در دين ضرور *** گر چه دهد روضه رضوان و حور

هشت بهشتيّ و غلام و قصور *** اي كه توئي بر همه عالم عبور

بر تو اميد است حسابات من

حبّ تو روز ازلم شد سرشت *** صادر اوّل سر لوحم نوشت

هر كه در اين مزرعه حبّ تو كشت *** يوم ملاقات نشد قبح و زشت

مطلق اعضاي علامات من

مظهر حقّيّ و صفات رحيم *** منجي نوحي تو ز بحر عظيم

نار خليل است چو طور كليم *** چونكه قديميّ و به اشياء عليم

سرّ حقيقي است مجازات من

يافت عدم بهر وجودت وجود *** غلغله در عالم امكان چه بود

اي به وجودت شده مقصود بود *** هست مرا درگه و كويت سجود

رسم وفا نيست كمالات من

شير حقي، ضَيْغم پروردگار *** قطب جهان مركز اين روزگار

مذهب و ملّت ز تو شد استوار *** خاك درت مِكحله افتخار

بر تو رجوع است مرادات من

بر در تو جمله شاهان مقيم *** ناطقه در وصف تو گشته بكيم

يك نفسم ده كه شوم من كليم *** اي كه توئي بر دل غفّار عليم

ملجأ دين مرجع آيات من

قال أبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السّلام: إنَّ اللّه َ تَعالي ضَمِنَ لِلْمؤْمِنِ ضَماناً،، قالَ: قُلتُ: وَ ما هُوَ؟ قالَ: ضَمِنَ لَهُ إنْ هُوَ أقَرَّ لَهُ بِاالرُّبُوبِيَّةِ، وَ لِمُحَمَّد بِالنُّبُوَّةِ، و لِعَليٍّ بِالاْمامَة، وَ أدّي مَا افْتَرَضَ اللّه عَلَيْرِ، وأنْ يُسْكِنَهُ في جِارِهِ، وَ لَمْ يَحت تَجِبْ عَنْهُ. قالَ: قُلْتُ: فَهذِهَ وَ اللّهِ الْكَرامَةُ الَّتي لا يُشْبِهُها كَرامَةُ الاْدَمِيّينَ! قالَ: ثُمَّ قالَ أبُوعَبْدِاللّهِ عليه السّلام: اعْمَلُوا قَليلاً تَنَعَّمُوا كَثيراً:(205)

مفضّل بن عمر كوفي از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: خداوند متعال براي مؤمن تعهّد فرموده امريرا، مفضّل مي گويد: عرض كردم؟ كدام است؟ فرمود خداوند تعهّد كرده براي مؤمن در صورتي كه اقرار به پروردگاري او و نبوّت محمّد صلژي اللّه عليه و آله و رهبري و ولايت علي عليه السّلام نمايد و واجبات الهي را به جاي آورد او را در جوار خود ـ يعني مقام قربشـ ساكن گرداند و مانع از وصول او بدين مقام نگردد. مفضژل گويد: عرض كردم: به خدا سوگند اين بخشش و احترامي است كه منانندش براي آدميان نيست، سپس حضرت فرمود: عمل كمي بجاي آوريد و لذّت فراوان ببريد!!



عَنْ أبي عَبْدِ اللّهِ عليه السّلام: مَنْ تَوَضَأَ وَ تَمَنْدَلَ كُتِبَتْ لَهُ حنَةُ، وَ مَنْ تَوَضَّأَ وَلَمْ يَتَمَنْدَلْ حَتّي يَجَفَّ وُضُوءُهُ كُتِبَتْ لَهُ ثَلاثُونَ حنَةً:(206)

امام ششم عليه السّلام فرمود: هر كس وضو بگيرد و وضويش را با دستمال خشك كند برايش يك حسنه است، و هر كس وضويش را خشك ننمايد برايش سي حسنه است.



عَنْ أبي عَبْدِ اللّهِ عليه السّلام قالَ: مَنْ تَطَرَّثُمَّ أَوي إلي فِراشِهر باتَ وَ فِراشُهُ كَمَسْجِدِهِ:(207) امام صدق عليه السّلام

فرمود: هر كس وضو بگيرد سپس در رختخواب خود برود، بخسبد در حالي كه بستر او مانند مسجد او خواهد بود.



عَنْ جعفرِ بنِ محمّد، عن آبائِهِ عليهم السّلام أنَّ النَّبِيَّ صلّي اللّه عليه و آله قالَ: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ أوْجَبَ الْجَنَّةَ لِشابٍّ كانَ يُكثِرُ النَّظَرَ فِي الْمِرْآةِ فَيُكْثِرُ حَمْدَاللّهِ عَلي ذلِكَ:(208)

امام صادق از پدرانش از رسول خدا نقل مي كند: خداوند واجب مي نمايد بهشت را بر آن جواني كه در آئينه زياد نگاه كند و در هر مرتبه حمدالهي را براي نعمت جواني به جاي آورد.



قالَ رَسُلُ اللّهِ صلّي اللّه عليه و آله: مَنْ أسْبَغَ وُضُوءَهُ، وَ أحْسَنَ صَلاتَهُ، وَ أدّي زَكاةَ مالِهِ وَ كَفَّ غَضَبَهُ، وَ سَجَنَ لِسانَهُ، وَ اسْتَغفَرَ لِذَنْبِهِ، وَ أدَّي النَّصيحَة لاِهْلِ بَيْتِ نَبِيِّهِ، فَقَدِ اسْتَكْمَلَ حَقايِقَ الاْيمانِ، وَ أبْوابُ الْجَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ لَهُ:(209)

پيامبر خدا صلّي اللّه عليه و آله فرمود: هر كس وضوي خود راشاداب و كامل به جاي آورد، و نماز خويشرا نيكو بخواند، وزكات مالش را بپردازد، و خشم خود را فرو نشاند، و زبانش را از گناهان مربوط به زبان ببندد، و براي گناه خود با توبه طلب آمرزش كند، و نسبت به اهل بيت پيامبر خويش خيرخواه باشد، البتّه تمام حقايق ايمان در او كامل شده، و درهاي بهشت به روي او باز است.



عَنْ أبي عَبْدِ اللّه عليه السّلام: مَنْ مَشغي إلي الْمَسْجِدَ لَمْ يَضَعْ رِجْلَهُ عَليرَطْب وَ لا يابِس إلاّ سَبَّحَتْ لَهُ الاْرْضُ إلاّ سَبَّحَتْ لَهُ الاْرْضُ إلَي الاْرضينَ السّابِعَةِ:(210)

امام ششم عليه السّلام فرمود: هر كس به سوي مسجد روان شود، قدم به هيچ تر و خشكي نمي گذارد مگر آنكه از آنجا تا زمين هفتم براي او پروردگار تسبيح كنند.



توضيح:از آنجا كهبه فرموده قرآن، همه موجودات تسبيح خوان حقّند و شعور توحيد در ذات آن ان است، قدمي كه در راه برداشته شود از بس با ارزش است، بر روي هر چيزي واقع شود، از آن نقطه تا طبقه هفتم زمني از بس با ارزش است، بر روي هر چيزي واقع شود، از آن نقطه تا طبقه هفتم زمين از روي بهجت و سرور تسبيح خدا گفته شود و ثواب آن به نفع رونةه به مسجد است.



قالَ أبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السّلام: ياأبانُ، هذِهِ الصَّلَواتُ الْخَمْسُ الْمَفْروضاتُ مَنْ أقامَهُنَّ وَ حافَظَ عَلي مَواقيتِهِنَّ لَقِيَ اللّه يَوْمَ الْقِيامَةِ وَلَهُ عِنْدَهُ عَهْدَهُ عَهْدٌ يُدْخِلُهُ بِهِ الْجَنَّةَ، وَ مَنْ لَم يُصَلِّهِنَّ بَمواقيتِهِنَّ فَذلِكَ إلَيْهِ، إنْ شاءَ غَفَرَ لَهُ، وَ إنْ شَاءَ عَذَّبَهُ:(211)

ابان بن تَغْلِب مي گويد: امام صادق عليه السّلام فرممود: اي ابان اين نمازهاي پنجگانه را هر كس بپا بدارد و مراقب وقت آن باشد، پروردگار را ملاقات كند در حالي كه قراردادي و سندي با خداوند دارد كه او را داخل بهشت گرداند، ولي اگر مواطب اوقات آن نشد چندين سندي ندارد، چنانكه پروردگار بخواهد او را مي بخشد و اگر بخواهد عذاب و توبيخ كند!



قالَ رَسولُ اللّهِ صلّي اللّه عليه و آله: مَنْ اَسْرَجَ في مَسْجِد من مَساجِدِاللّهِ عَزَّوَجَلَّ سِرَاجاً لَمْ تَزَلِ الْمَلائِكَةُ وَ حَمَلةُ وَ حَمَلةُ الْعَرْشِ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ مادامَ في ذلِكَ الْمَسْجِدِ ضَؤْءٌ مِنَ السِّراجِ:(212)

رسول خدا فرمود: هر كس در مسجدي از مسجدهاي خدا چراغي روشن كند، همواره حاملين عرش الهي و فرشتگان از براي او طلب آمرزش كنند تا روشني آن چراغ باقي است.



عَن أبي جَعْفَر عليه السّلام قالَ: مَنْ أذَّنَ سَبْعَ سِنينَ مُحْتَسِباً جاءَ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَلا ذَنبَ لَه:(213)

امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس هفت سال براي خدا اذان بگويد در روز رستاخيز بدون گناه وارد محشر مي شود.



قالَ أبوعبدِاللّهِ عليه السّلام:أيُّما مُؤْمِن سَجَدَلِلّهِ سَجْدةً لِشُكْرِنِعْمَة في غَيْرِ صَلاة، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها عَشْرَ حنات، وَ مَحا عَنْهُ عَشْرَ سَيِّئات، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجات في الْجِنانِ:(214)

امام صادق عليه السّلام فرمود: هر مؤمني در غير حال نماز سجده شكر جهت نعمتي بجا آورد خداوند به آن خاطر ده حسنه براي او بنويسد، و ده گناه از نامه عملش پاك كند، و ده درجه براي او در بهشت بالا برد.



عَن أبي عَبْدِاللّهِ عليه السّلام قالَ: لِلْمُصَلّي ثَلاثُ خِصال: إذا قامَ في صَلاتِهِ يَتَنَا ثَزُ عَلَيْهِ الْبِرُّ مِنْ أعْناقِ السَّماءِ إلي مَفْرَقِ رَأْسِهِ، وَ تَحُفُّ بِهِ الْمَلائِكَةُ مِنَ تَحْتِ قَدَمَيْهِ إلي أعْناقِ السَّمائِ، وَ مَلَكٌ يُنادي: أيُّهَا الْمُصَلّي لَوْ تَعْلَمُ مَنْ تُناجي مَا انْفَتَلْتَ:(215)

امام صادق عليه السّلام فرمود: براي نمازگزار سه فائده است:



1ـ هرگاه به نماز ايستد، از بالاي فضا تا فرق سر او نيكوئيها ريزش دارد.



2ـ فرشتگان از زير پا تا بالاي آسمان براو احاطه دارند.



3ـ فرشته اي به او ندا مي دهد: اي نمازگزار اگر بداني با كه مناجات مي كني هيچگاه التفاتي و توجّهي به سوي ديگري نخواهي كرد.



سعدي عليه الرحمه چه نيكو مي سرايد:



هر شب انديشه ديگر كنم و راي دگر *** كه من از دست تو فردا بروم جاي دگر

بامداان كه برون مي نهم از منزل پاي *** حسن عهدم نگذارد كه نهم پاي دگر

هر كسي را سر چيزيّ و تمنّاي كسي است *** ما بغير از تو نداريم تمنّايدگر

زان كه هرگز به صفاي تو در آئينه وهم *** متصوّر نشود صورت و بالاي دگر

وامقي بود كه ديوانه عذرائي بود *** منم امروز و توئي وامق و عذراي دگر

وقت آنست كه صحرا گل و سنبل گيرد *** خلق بيرون شده هر قوم به صحراي دگر

بامدادان به تماشاي چمن بيرون آي *** تا فراق از تو نباشد به تماشاي دگر

هر صباحي غمي از دور زمان پيش آيد *** گويم اين نيز نهم بر سر غمهاي دگر

باز گويم نه كه دوران حيات اين همه نيست *** سعدي امروز تحمّل كن و فرداي دگر

قالَ رَسُولَ اللّه صلي اللّه عليه و آله: مَنْ أتَي الْجَمآعةَ إيماناً وَ احْتِساباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ:(216)

پيامببر خدا فرمود: هر كس در نماز جماعت با ايمان و قصد جلب خوشنودي حقّ شركت كند بخاطر آمرزيده شدن تمام گناهاني كه بين خود و خدا داشته عمل از سر گيرد.



اصبغ بن نُباته مي گويد: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اهل زمين چون به تبهكاري و نافرماني پروردگار آلوده شوند، خداوند بر آن شود كه آنها را روي استحقاقشان عقوبت فرمايد، ولي چون نظر كند به سالخوردگان كه در عين ضعف به سوي نماز گام برمي دارند و كودكان كه مشغول يادگيري قرآنند، آنان را مورد غفو قرار داده عذابشان را به تأخير اندازد.(217)



قالَ أميرُالْمؤمينَ عليه السّلام في وَصِيَّتِهِ: اللّهَ اللّهَ فِي الزَكاةِ فَإنَها تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّكُمْ:(218)

اميرالمؤمنين عليه السّلام در وصيّت لحظات آخر عمرش فرمود: خدا را خدا را در امر زكات رعايت كنيد، كه موجب خاموشي غضب پروردگار است.



قالَ أبُوعَبْدِاللّهِ عليه السّلام: مَنْ حَجَّ يُريدُ بِهِ اللّهَ وَلايُريدُ بِهِ رِياءً وَ لاسُمْعَةً، غَفَرَ اللّهُ لَهُ الْبَتَّةَ:(219)

امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس محض رضاي ختدا حج بجا بياورد و قصد ريا يابه گوش مردم رساندن نداشته باشد، مسلّماً خداوند او را مي آمرزد.



عَنْ أبي عَبْدِاللّهِ عليه السّلام قالَ: نَوْمُ الصّائِمِ عَبادَةٌ، وَ صَمْتُهُ تَسْبيحٌ، وَ عَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ، وَ دُعاؤُهُ مُسْتَجابٌ:(220)

امام ششم حضرت صادق عليه السّلام فرمود: خواب روزه دار در ماه رمضان عبادت، سكوتش تسبيح خدا، عملش مورد قبول درگاه الهي و دعاي او مستجاب است.



عَنْ مُحَمَّدِ بْنَ مُسْلِم، عَنْ أبي جَعْفَر عليه السّلام قالَ: كانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهما السّلام يَقُولُ: أيُّما مُؤْمِن دَمَعَتْ عَيْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ عليه السّلام حَتّي تَسيلَ عَلي خَدِّهِ، بَوَّأهُ اللّهُ تَعالي بِهافِي الْجَنَّةِ عُرَفاً يَسْكُنُها أحْقاباً. وَ أيُّما مُؤْمِن دَمَعَتْ عَيْناهُ حَتّي تَسيلَ عَلي خَدِّهِ فيما مَسَّنا مِنَ الاْذي مِنْ عَدُوِّنا فِيالدُّنْيا بَوَّأَهُ اللّهُ فِي الْجَنَّةِ مُبَوَّأَ صِدْقِ. وَ أيُّما مُؤْمِن مَسَّهُ أذًي فينا فَدَمَعَتْ عَيْناهُ حَتّي تَسلَ عَلي خَدِّهِ مِنْ مَضاضَةِ ما اُوذِيَ فينا، صَرَفَ اللّهُ عَنْ وَجْهِهِ الاْذي، وَ آمَنَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنْ سَخَطِهِ وَ النّاِِ:(221)

محّمد بن مسلم از امام باقر از حضرت سجّاد روايت مي كند: هر مؤمني كه چشمش براي كشته شدن حسين عليه السّلام اشك بريزد تا بر گونه اش دراز در آن ساكن باشد، و هر مؤمني كه از ديده اش اشك بريزد تا بر رخسارش جاري شود براي رنج و آزاري كه از جانب دشمن در اين دنيا به ما رسيده است خداوند عالم او را در بهشت در مكاني صالح و شايسته مسكن دهد، و هر مؤمني كه در دوستي با ما و در راه پيروي ما رنجي بدو رسد و چشمش گريان گردد تا بررويش بريزد به خاطر زحمت و رنجي كه در راه اطاعت و دوستي ما به او رسيده، خداوند رنج و ناراحتي قيامتش را بگرداند و او را از خشم و عذاب خود ايمني دهد.



عالم آرا خودنمائي مي كند *** يا حسين است و خدائي يم كند

آبروي عقل هم از خاك اوست *** زان مش را كيميائي مي كند

رحمت بي منتهاي لايزال *** دعوي بي منتهائي مي كند

مقتداي اوّلين و آخرين *** از حسينش مقتدائي مي كند

بوي حقّ و روي حقّ و خوي حق *** كي ز خون حق جدائي مي كند

اين حسين است كز برايش جبرئيل *** وحي را نغمه سرائي مي كند

اين حسين است كز پي تعظيم او *** عرش قامت را دوتائي مي كند

اين حسين است كز غبار خاك او *** حور جنّت توتيائي مي كند

اين حسين است كانچه دارد از خدا *** در ره عشقش فدائي مي كند

كشتي ايمان ز طوفان ايمن است *** تا حسينش ناخدائي مي كند

عَنْ أبي عَبْدِاللّهِ عليه السّلام قالَ: الْحافِظُ لَلْقُرْآنِ وَ الْعامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَدِ الْكِرامِ الْبَرَرَةِ:(222)

امام صادق عليه السّلام فرمود: حافظ قرآن و عمل كننه به آن همدم و همنشين فرشتگان شايسته حقّ است.



عن أبي بَصير، عن أبي عَبْدِاللّهِ عليه السّلام قالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: أوْحَي اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إلغي داوُدَ النَّبِيِّ عليه السّلام: يا داوُدُ إنَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ إذا أذْنَبَ ذَنْباً ثُمَّ رَجَعَ وَ تابَ مِنْ ذلِكَ الذَّنْبِ وَ اسْتَحْيي مِنّي عِنْدَ ذِكْرِهِ، غَفَرْتُ لَهُ وَ أنْسَيْتُهُ الْحَفَظَةَ وَ أَبْدَلْتُهُ الْحنَةَ وَ لا اُبالي، وَ أنَا أرْحَمُ الرّاحِمينَ:(223)

ابوبصير ازحضرت صادق عليه السّلام روايت مي كند: خداوند بزرگ به پيامبرش: داود وحي فرستاد كه: هرگاه از بنده مؤمن من گناهي سرزند و سپس از آن دست كشيده توبه كند، و چون ياد آن گناه كند از من شرمنده شود، من او را بيامرزم واز يد فرشتگان محافظش ببرم و به نيكي و ثواب بدل كنم و پروا ننمايم، كه من مهربانترين مهربانانم.



شيخ بهاء الدين عاملي چه نيكو مي سرايد:



اي داده خلاصه عمر به باد *** وي گشته به لهو و لعب دلشاد

زين بش خطيئه پناه مباش *** مرغابيِ بحر گناه مباش

تا چند رَوي به رهِ باطل *** يكبار بخوان زَهَقَ الْباطل

از تو به بشُوي گناه و خطا *** وز تو به رهي ز عذاب اليم

تو به درِ صلح بود يا رب *** در را مي كوب به صد يار رب

نوميد مشو ز عفو إله *** اي عاصي مجرم به صد يا رب

گر چه گنه تو ز حد بيش است *** لطف و كرمش ز عدد بيش است

عفو ازلي كه برون ز حد است *** خواهان گناه برون زعَد است

ليكن چندان در جرم مپيچ *** كه مكان صلح نماند هيچ

تا چند كني اي شيخ كبار *** تو به تلقين به بهائي زار

كو تو به روز و شب فكند *** وين تو به به روز دگر فكند

عمرش بگذشت به لَيْت و عَسي *** در توبه صبح شكست مَسا

اي ساقي گذشتن فرّخ قال *** دارم ز حيات هزار ملال

در ده قدحي ز شراب طهور *** بر من بگشا درِ عيش و سرور

وي ذاكر خاص بلند مقام *** آزرده دلم ز غم ايّام

زين ذكر جديد فرح افزا *** غمهاي جهان ز دلم بزدا

مي گو با ذوق و دل آگاه *** اللّه اللّه اللّه اللّه

كين ذكر رفيع همايون فر *** وين نظم بديع بر خلق گشود

آن را بر خوان به نواي حزين *** وز قلّه عرش شنو تحسين

اين نظم بديع بلند اختر *** كآورد ز عالم قدس خبر

پيوسته خجسته پيامش كن *** مقبول خواص و عوامش كن

عَنْ أبي جَعْفَر عليه السّلام قالَ: مَعَلِّمُ الْخَيْرِ يَسْتَغْفِرُ لَهُ دَوابُّ الاْرْضِ وَ حيتانُ الْبُحورِ وَ كُلُّ صَغيرَة وَ كَبيرِة في أرْضِ اللّهِ وَ سَمائرهِ:(224)

امام باقر عليه السّلام فرمود: براي آموزگاري كه خوبي به مردم بياموزد و راه خيرو صلاح زندگي را نشان دهد، همه جنبندگان روي زمين و ماهيان دريا و هر كوچك و بزرگ و ريز و درشتي در زمين و آسمان خدا براي او طلب آمرزش مي كنند!



قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّي اللّه عليه و آله: مُجالةُ أهْلِ الدّينِ شَرَفُ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ:(225)

رسول خدا صلي اللّه عليه و آله فرمود: همدمي وهمنشيني با مردم متديّن و خداشناس شرف و بزرگي دنيا و آخرت است.



عَنْ أبي جَعْفَر عليه السّلام قالَ: أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ بَنَي اللّهُ لَهُ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ: مَنْ آوَي الْيَتيمَ، وَ رَحِمَ الضَّعيفَ، وَأشْفَقَ عَلغي والِدَيْهِ، وَ رَفِقَ بِمَمْلُوكِهِ:(226)

امام باقر عليه السّلام فرمود: چهار خصلت است در هركس باشد خداوند براي او خانه اي در بهشت بنا كند:



1ـ پناه دادن به يتيم 2ـ مهرباني با ضعيف 3ـ نيكوئي به پدر و مادر 4ـ مهرباني و نرم خوئي با زيردست.



عَنْ أبي جَعْفَر عليه السّلام قالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ كَفَّ نَفْسَهُ عَنْ أعْراضِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ عَذابَ يَوْمِ الْقِيامَةِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ:(227)

ابوحمزه ثمالي مي گويد: از حضرت باقر عليه السّلام شنيدم مي فرمود: هر كس از تعرّض به عِرض و آبروي مردم خويشتن داري كند خداوند عذاب قيامت را از وي دور سازد، و هر كس عصبانيّت و خشم خود را درباره مردم فرونشاند خداوند در قيامت گناهان را ببخشد.



عَنْ أبي عَبْدِاللّهِ عليه السّلام قالَ: ثَلاثةٌ يُدْخِلُهُمُ اللّهُ الْجَنَّةَ بِغَيْرَ حِساب: إمامٌ عادِلٌ، وَ تاجِرٌ صَدُوقٌ، وَ شَيْخٌ أفْني عُمْرَهُ في طاعَةِ اللّهِ(228)6

امام ششم عليه السّلام فرمود: خداوند سه گروه را بدون حساب به بهشت ببرد: رهبر عدالت پيشه، تاجر راستگو، پيرمردي كه عمر خود را در طاعت خدا بسر برده.



عَن أبي عَبْدِاللّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد الصّادقِ عليهما السّلام قال: مَنْ أشْبَعَ جُوعَةَ مُؤْمِن وَضَعَ اللّهُ لَهُ مائِدَةً فِي الْجَنَّةِ يَصْدُرُ عَنْهَا الثَّقَلانِ جَميعاً:(229)

امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس مؤمن گرسنه اي را سير كند خداوند براي او در بهشتسفره اي ترتيب دهد كه همه جنّ و انس از سر آن سير برخيزند!



به قول بلبل گلزار معني، سعدي شيرازي:



حكايت كنند از بزرگان دين *** حقيقت شناسان عين اليقين

كه صاحبدلي بر پلنگي نشست *** همي راند رهوار و ماري به دست

يكي گفتش اي مرد راه خداي *** بدين ره كه رفتي مرا ره نماي

چه كردي كه درّنده رام تو شد *** نگينِ سعادت به نام تو شد

بگفت ارپلنگم زبون است و مار *** وگر پيل و كركس شگفتي مدار

تو هم گردن از حكم داور مپيچ *** كه گردن نپيچد ز حكم تو هيچ

چو حاكم به فرمان داور بود *** خدايش نگهبان و ياور بود

محالست چون دوست دارد ترا *** كه در دست دشمن گذارد ترا

يكي ديدم از عرصه رودبار *** كه پيش آمدم بر پلنگي سوار

چنان هول از اين حال بر من نشست *** كه ترسيدنم پاي رفتن ببست

تبسّم كنان دست بر لب گرفت *** كه سعدي مدار آنچه ديدي شگفت

ره اين است رو از حقيقت متاب *** بنه گام و كامي كه داري بياب

نصيحت كسي سودمند آيدش *** كه گفتار سعدي پسند آيدش

قال أبُو عَبْدِ اللّهِ عليه السّلام: ما مِنْ مُسْلِم أقْرَضَ مُسْلِماً قَرْضاً يُريدُ بِهِ وَجْهَ اللّه إلاّ حَسِبَ اللّه لَهُ أجْرَهُ بِحسابِ الصَّدَقَةِ حَتّي يَرْجِعَ إلَيْهِ:(230)

صدقه او در دنيا سايبان او در قيامت است.



در هر صورت آيات قرآن و روايات و اخبار، ثواب و اجر و مزد هر عمل نيكي را چه كم چه زياد، چه در نهان چه در آشكار بيان كرده، هر كس بخواهد بر تمام زواياي اين مسئله آگاه شود بايد به تمام قرآن و به قسمت مهمّي از روايات مراجعه كند.




عصر اختناق


بر اساس تقسيم بندي ادوار چهار گانهء امامت پس از رحلت پيامبر اسلام (كه در بخش زندگاني امير موءمنان ـ عليه السلام ـ توضيح داديم ) زندگاني امام سجاد در دورهء چهارم قرار داشته است ، يعني:



* دورهء نوميدي از پيروزي حركت مسلحانه

* كوشش سازنده به اميد ايجاد حكومت اسلامي توسط خاندان پيامبر در دراز مدت

* زمينه سازي براي رسيدن به اين هدف از رهگذر كار فرهنگي و تربيت نيروي انساني متناسب

* تبيين تفكر اصيل اسلامي و نشان دادن بدعتها و تحريفها



توضيح اينكه حادثهء دلخراش عاشورا(در كوتاه مدت ) ضربت خرد كننده اي بر نهضت شيعه وارد ساخت ، و با انعكاس خبر اين حادثه در سراسر كشور اسلامي آن روز، بويژه در عراق و حجاز، رعب و وحشت شديدي بر محافل شيعه حكمفرما گشت ، زيرا مسلّم شد كه يزيد كه آماده است تا حد كشتن فرزند پيامبر(كه در همهء جهان اسلام به عظمت و اعتبار و قداست شناخته شده بود) و اسير كردن زنان و فرزندان او حكومت خود را استحكام بخشد، در راه تثبيت پايه هاي حكومت خويش از هيچ جنايتي دريغ نمي كند. (12-1)



اين رعب و وحشت ، كه آثارش در كوفه و مدينه نمايان گرديده بود، با بروز<فاجعهء حره > و سركوب شديد و بيرحمانه ء نهضت مردم مدينه توسط نيروهاي يزيد(ذيحجهء سال 63هـ.ق ) شدت يافت و اختناق شديدي در منطقه نفوذ خاندان پيامبر بويژه مدينه در حجاز و كوفه در عراق ، حاكم شد و شيعيان و پيروان امامان ، كه دشمنان بني اميه به شمار مي آمدند، دستخوش ضعف و سستي گرديدند و تشكل و انسجامشان از هم پاشيد. امام سجاد با اشاره به اين وضع ناگوار مي فرمود:در تمام مكه و مدينه بيست نفر نيستند كه ما را دوست بدارند. (13-1)



<مسعودي >، مورخ نامدار، تصريح مي كند كه :علي بن الحسين ، امامت را به صورت مخفي و با تقيهء شديد و در زماني دشوار عهده دار گرديد. (14-1)



امام صادق ـ عليه السلام ـ در ترسيم اين وضع تلخ و اندوهبار مي فرمود:مردم پس از(شهادت ) حسين بن علي ـ عليه السلام ـ بر گشتند( از اطراف خاندان پيامبر پراكنده شدند) جز سه نفر:ابو خالد كابلي ، يحيي بن ام الطويل ، و جبير بن مطعم (15-1). سپس افرادي به آنان پيوستند و تعدادشان افزون گشت .يحيي بن ام الطويل به مسجد پيامبر در مدينه مي رفت و خطاب به مردم مي گفت :ما مخالف و منكر شما(و راه و آيين شما) هستيم و ميان ما و شما دشمني و خشم و كينهء آشكار و هميشگي هست ... (16-1)



نا گفته پيدا است كه اينگونه موضعگيري صريح آشكار در آن شرائط، تنها از معدود افراد جان بر كفي همچون يحي بن ام الطويل ساخته بود كه خود را براي تمام عواقب خطرناك آن آماده كرده بودند، به همين دليل حجاج بن يوسف به جرم دوستي و پيروي يحيي از امير موءمنان ـ عليه السلام ـ دستها و پاهاي او را قطع كرد و وي را به شهادت رسانيد. (17-1)



فضل بن شاذان ، يكي از برجسته ترين دانشمندان و محدثان شيعه در اواسط قرن سوم هجري و از شاگردان امام جواد و امام هادي و امام عسكري ـ عليه السلام ـ مي گويد.



در آغاز امامت علي بن الحسين ـ عليه السلام ـ جز پنج نفر پيرو او نبودند:سعيد بن جبير، سعيد بن مسيب ، محمد بن جبير بن مطعم ، يحيي بن ام الطويل و ابو خالد كابلي . (18-1)

پاورقي



1-12- اسير كردن زنان و كودكان و گرداندن سرهاي بريده شهدا در شهرها، عمدتاً به منظور ايجاد رعب و وحشت و زهر چشم گرفتن از مخالفين بود

1-13- <ما بمكة و المدينة عشرون رجلا يحبنا>(مجلسي ، بحار الاءنوار، الطبعة الثانية، تهران ، المكتبة الاسلامية، 1394هـ. ق ، ج 46 ص 143ـ ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه ، تحقيق : محمد ابوالفضل ابراهيم ، قم ، دار الكتب العلمية، ج 4 ص 10420جلدي

1-14- قام ابو محمد علي بن الحسين عليه السلام بالاءمر مستخفيا علي تقية شديدة في زمان صعب (مسعودي ، اثبات الوصية، الطبعة الرابعة، نجف ، المطبعة الحيدرية، 1373هـ. ق ، ص 167

1-15- به نظر محقق بزرگوار، شيخ محمد تقي شوشتري ، به جاي <جبير مطعم >،<حكيم بن جبير بن مطعم > صحيح است ( قاموس الرجال ، تهران ، مركز نشر الكتاب ، 1388هـ.ق ، ج 9 ص 399 در نقل فضل بن شاذان نيز، كه خواهد آمد،<محمد بن جبير بن مطعم > ذكر شده است

1-16- شيخ مفيد، الاختصاص ، تصحيح و تعليق : علي اكبر الغفاري ، قم ، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم المقدسة، ص 64ـ مجلسي ، بحار الاءنوار، الطبعة الثانية، تهران ، المكتبة الاسلامية، 1394هـ.ق ، ج 46 ص 144و ر. ك به : شيخ طوسي ، اختيار معرفة الرجال (معروف به رجال كشي )، تصحيح و تلعيق :حسن المصطفوي ، چاپخانهء دانشگاه مشهد، 1348هـ.ش ، ص 123 شمارهء 194 در اين كتاب روايت ديگري نيز نقل شده و در آن نام <جابر بن عبدالله انصاري > نيز به سه نفر ياد شده اضافه شده است

بخش اخير سخنان يحيي بن ام الطويل ، از بيانات حضرت ابراهيم و پيروان او گرفته شده است كه به نقل قرآن مجيد، خطاب به بت پرستان زمان خود مي گفتند:<... ما از شما و آنچه به جاي خدا مي پرستيد، بيزاريم . ما منكر و مخالف شما(و راه و آيين شما) هستيم و ميان ما و شما دشمني و خشم و كينهء هميشگي هست تا آنكه تنها به خدا ايمان بياوريد>(سورهء ممتحنه :4

يحيي نه تنها در حجاز، بكله در عراق (كوفه ) نيز همين بيانات را ايراد مي نمود و صراحتاً از مروانيان و لعنت كنندگان علي عليه السلام بيزاري مي جست و به شيعيان توصيه مي كرد كه از دشمنان علي عليه السلام فاصله بگيرند( كليني ، اصول كافي ، الطبعة الثانية، تصحيح و تعليق : علي اكبر الغفاري ، تهران ، مكتبة الصدوق ، 1398هـ.ق ، ج 2 ص 379 حديث 16

1-17- شيخ طوسي ، اختيار معرفة الرجال (معروف به رجال كشي )، ص 123

1-18- شيخ طوسي ، همان كتاب ، ص 115