بازگشت

اعمال نجات بخش در قيامت




قالَ رَسُولُ اللّه عليه و آله: ثَمَنُ الْجَنَّةِ لا إلهَ إلاَّالّهُ.(200)

رسول خدا فرمود قيامت بهشت «لا إله إلاّ اللّه» است.



آنكس كه به حقيقت لا إله إلاّ اللّه مي گويد راستي قيمت اين گفتار و اين اظهارش بهشت است، چرا بهشت است، چار كه لا إله إلاّ اللّه نفي حكومت طاغوت، شيطان، هواي نفس، غرائز و شهوات باطل در زندگي است .لا إله إلاّ اللّه، نماز، روزه، حجّ، زكات، خمس، امر به معروف و نهي از منكر و جهاد و تولّي و تبرّي است، گوينده اي كه ملتزم به لوازم لا إله إلاّ اللّه است البتّه ثمن گفتارش بهشت است، به همين خاطر در روايت ديگر نبيّ اسلام فرمود:



لَيْسَ شَيْءٌ إلاّ وَلَهُ شَيْءٌ يَعْدِلُهُ إلاَّاللّهُ عَزَّوَجَلَّ، فَإنَّهُ لا يَعْدِلُهُ شَيْءٌ وَ لاإلهَ اللّهُ، فَإنَّهُ لا يَعدِلُها شَيْءٌ وَ دَمْعَةٌ مِنْ خَوْفِ اللّهِ، فَإنَّهُ لَيْسَ لَها مِثْقالٌ، فَإنْ سالَتْ عَلي وَجْهِهِ لَمْ يَرْهَقْهُ قَتَرٌ وَلاذِلَّةٌ بَعْدَها أبَداً:(201)

قرآن، نبوّت، امامت، ايماه به انبيا، اعتقاد به ملائكه، اعمال صالحه، اخلاق حسنه، عقايد حقّه، همه و همه از لوازم لا إله إلاّ اللّه و از شئون حضرت اللّه است، گفتاري كه گوينده اش ملتزم به لوازم گفتار است ثمني چونبهشت دارد، ورنه شمر و عمر سعد و معاويه و يزيد و خولي و سنان هم به زبان لا إله إلاّ اللّه مي گفتند!



در مسئله التزام به لوازم توحيد است كه رسول خدا فرمود:



خَيْرُ الْعِبادَةِ قَوْلُ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ:(202)

بهترين عبادت گفتن لا إله إلاّ اللّه است.



در قسمتي از يك روايت مفصّل آمده، رسول خدا به مردم فرمود: اي گروه مردم هر كس با اقرار به توحيد و كلمه مخلصانه بدون آنكه چيزي به ان مخلوط كند خدا راملاقات نمايد اهل بهشت است. امام عليّ بن ابيطالب حضرت امير المؤمنين بپا خاست و عرضه داشت: پدر و مادرم فدايت، چگونه اين كلمه را مخلصانه بگويد و چيزي به آن مخلوط نكند، براي ما بيان كن تا حدّ آن را بشناسيم؟ رسول خدا فرمود: آري براي دنيا خواهي و حرص بر جمع آوري مال و خوشنود بودن به امور مادّي و گناه و معصيت و بردگي و بندگي پول اين كلمه را نگويد. و متأسفانه مردمي چنين اند كه گفتارشان گفتار نيكان ولي كردارشان كردار ستمگران و تبهكاران است با زبان شهادت به توحيد مي دهند امّا هر فسق و فجوري را مرتكب مي شوند پس هر كس خداي عزّ و جلّ را ديدار كند و در او اين خصلت ها نباشد و قولش لا إله إلاّ اللّه است بهشت براي اوست، و هرگاه دنيا را بگيرد و آخرت را ترك كند اهل دوزخ است!



ار ياعتقاد و عمل بايد با گفتار هماهنگ باشد ورنه آن گفتار پشيزي ارزش معنوي ندارد بايد گفت و سر خود را از پي گفتار روانه كرد. آري اين گفتن، گفتن است. به قول عارف بزرگ سيف فرغاني:



چون هر چه ير اوست به دل ترك آن كني *** بر فرق جانِ تو نهد از حبّ خويش تاج

در نصرت خرد كه هوا دشمن وي است *** با نفس خود جدل كن و با طبع خود لجاج

گر در مَصاف آن دو مخالف شوي شهيد *** بيمار به دَم چو مسيحا كني علاج

چون نفس تند گشت به سختيش رام كن *** سردي دهد طبيب چو گرمي كند مزاج

با او موافقت مكن اندر خلاف عقل *** محتاج نيست شب كه سياهش كني به زاج

مردانه گنده پير جهان را طلاق ده *** كز عشق بست با دل تو عقد ازدواج

هستيّ تو چو زَيْت بسوزد گرت فتد *** بر دل شعاع عشق چو مصباح در زُجاج

مر فقر را امين نبود هيچ جاه جوي *** چون تخت شه نشين نشود هيچ پيل عاج

گر در رهش زني قدمي بر جبين گل *** از خاك ره چو قطره شبنم فتد عَجاج

خود كام را چنين سخن از طبع هست دور *** محموم رابود عمل اندر دهان اُجاج

گر دوستي حق طلبي ترك خلق كن *** در يك مكان دو ضد نكند با هم امتزاج

عَنْ أبي عَبْدِ اللّهِ عليه السّلام قالَ،: مَنْ قالَ: لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ، مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ إخْلاصُهُ بِها أنْ يَحْجُزَهُ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ عَمّا حرَّمَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ.(203)

امام ششم در سفر نيشابور در حديث مشهور سلسلة الذّهب از قول پدارنش از قول رسول خدا، از قول حضرت حقّ فرمود:



لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ حِصْني، فَمَنْ دَخَلَ حِصْني أمِنَ مِنْ عَذابي. فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادي: بِشُرُوطِها، وَ أنَا مِنْ شُرُوطِها:(204)

يعني اقرار به امامت من و اينكه رهبر مفترض الطاعه من هستم نه حاكمان بني عبّاس لا إله إلاّ اللّه در جنب ولايت ما صحيح است نه در جنب حكومت بني عبّاس كه در آنجا كلمه حقّ است ولي از آن اراده باطل مي شود


پيام آور قيام كربلا


چنانكه اشاره شد، امام سجاد در فاجعهء كربلا حضور داشت و پس از شهادت پدرش حسين بن علي ـ عليهما السلام ـ در راءس بازماندگان خاندان حسيني ، ابلاغ پيام قيام و شهادت سرخ آن حضرت را به عهده گرفت و با سخنرانيها و مناظرات خود، به افشاي چهرهء پليد حكومت اموي و بيدار ساختن افكار عمومي پرداخت .



با توجه به تبليغات بسيار گسترده و دامنه داري كه حكومت اموي از زمان معاويه به بعد بر ضد خاندان پيامبر(بويژه در منطقهء شام ) به عمل آورده بود، بي شك اگر بازماندگان امام حسين ـ عليه السلام ـ به افشاگري و بيدار سازي نمي پرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرتهاي وقت ، قيام و نهضت بزرگ و جاويد آن حضرت را در طول تاريخ لوث مي كردند و چهرهء آن را وارونه نشان مي دادند، اما تبليغات گستردهء امام سجاد و ديگر باز ماندگان حضرت سيد الشهدا ـ عليه السلام ـ در دوران اسيري ـ كه حماقت و كينه توزي يزيد چنين فرصتي را براي آنان پيش آورده بود ـ اجازه ء چنين تحريف و خيانت را به دشمنان حسين ـ عليه السلام ـ نداد و طبل رسوايي يزيد را به صدا در آورد. از آنجا كه مبارزات تبليغاتي امام چهارم را در بخش زندگاني امام حسين ـ عليه السلام ـ بتفصيل نوشته ايم ، در اينجا به همين مقدار اكتفا مي كنيم.