بازگشت

نفخه صور يا مقدّمه قيامت




وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَن شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَي فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ:(194)

و صيحه صور دميده شود تا جز ان كه خدا بقاي او را خواسته ديگر كسان در آسمان و زمين يكسره مدهوش مرگ شوند، آنگاه صيحه ديگري دميده شود كه ناگاه خلايق از خواب مرگ برخيزند و نظاره واقعه محشر كنند.



فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلاَ أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذ وَلاَ يَتَساءَلُونَ. فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ:(195)

پس آنگاه كه نفخه صور دميده شد ديگرنسبت و خويشي در ميانشان نماند و كسي از كسي حال نپرسد. در آن روز هر كه اعمالش بر اثر ايمان و نيّت خالص و تقوا، وزين است در صف رستگاران و پيروزان است. و هر كس اعمالش كم وزن و بي قدر است در زبان افتاده و در جهنّم و عذاب سخت الهي هميشگي است.



وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَي رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ. قَالُوا يَاوَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ:(196)

و چون در صور دميده شود به ناگاه همه مردگان از قبرها به سوي خداي خود به سرعت بشتابند. از روي حسرت و اندوه گويند اي واي بر ما، چه قدرتي ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان وعده خداي مهربان است و رسولان راجع به اين روز راست گفتند و سخن از سر صدق آوردند!



فَإذا نُقِرَفِي النّاقُورِ، فَذلِكَ يَوْمَ ئِذ عَسيرٌ، عَلَي الْكافِرينَ غَيْرُ يَسير:(197)

پس آنگاه كه بر اثر دميده شدن نفخه هنگامه قيامت بر پا شو، آن روز روزِ بسيار سختي است، درآن روز اهل كفر را هيچ گونه راحت و آسايش نيست!



چون نفخه صور دميده شود تمام مردگان زنده گشته و نيك و بد به محضر ربّ الأرباب شتافته و براي رسيدن به جزاي عمل نيك و بد محشور مي شوند.



فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيّاً:(198)

قسم به پروردگارت همه و شياطن را در قيامت محشور گردانيم، آنگاه همه را احضار كرده تا كفر پيشگان و طاغوتيان و مريدان شيطان7 همراه شياطينشان گرد جهنّم به زانو آيند!






خلفاي معاصر حضرت


امام علي بن الحسين در دوران امامت خود با زمامداران ياد شده در زير معاصر بوده است:



1- يزيد بن معاويه (61ـ 64ق ) (3-1).

2ـ عبد الله بن زبير(61 ـ 73) (4-1).

3ـ معاويه بن يزيد(چند ماه از سال 64)

4ـ مروان بن حكم (نه ماه از سال 65)

5ـ عبد الملك بن مروان (65 ـ 86)

6ـ وليد بن عبد الملك (86 ـ 96)

پاورقي



1-3- ارقام داخل پرانتز گوياي مدت حكومت خلفا در زمان امامت حضرت سجاد مي باشد

1-4- عبد الله بن زبير از معدود كساني بود كه با يزيد بيعت نكرده بود، ازينرو پس از مرگ معاويه ، اندكي پيش از حركت حسين بن علي ـ عليهما السلام ـ به سوي مكه ، به اين شهر گريخت و در آنجا سرگرم فعاليت هاي سياسي شد. پس از شهادت امام حسين عليه السلام ، چون رقيبي در حجاز نداشت ، طرفداراني پيدا كرد و خود را خليفه خواند. يزيد تا آخر عمر نتوانست او را شكست بدهد و او تا سال 73همچنان در مكه پرچم حكومت را در دست داشت . عبد الله حجاز و عراق و مصر و قسمتي از شرق اسلامي را مطيع خود ساخت و قلمرو حكومت جانشينان يزيد تنها به شام و پاره اي از مناطق ديگر محدود شد. بنابر اين از سال 61تا 73قمري ، دو خليفه در دو منطقه از كشور اسلامي حكمراني مي كردند، ولي با شكست و كشته شدن عبد الله بن زبير توسط نيروهاي عبدالملك (در سال 73 همهء مناطق اسلامي تحت حكومت مروانيان قرار گرفت و شام از نو مركزيت كلي يافت