بازگشت

حق عيان است ولي طايفه اي بي بصرند




ازآنجاكه عنوان پنجاه و چار تابلوي ارزنده «صحيفه سجاديّه» دعا است، در بخش گذشته به نحو اختصار در توضيح دعا مسائلي ذكر شد كه يادآوري آن مسائل لازم مي نمود. و از طرفي چون اوّلين دعاي «صحيفه» در ارتباط با حمد و ثناي حضرت حقّ است، و گروهي در طول تاريخ به عللي از جناب او كه وجودش از هر چيزي روشن تر و عيان تر است غفلت داشتند، و دنباله آن گروه و دسته هم اكنون در اين زمان در گوشه و كنار جهان پرسه مي زنند، و در آينده از زمان نيز ممكن است چنين عناصري يافت شوند، لازم آمد بحثي در زمينه خداشناسي و اينكه يافتن و درك او كار مشكلي نيست، بلكه توجّه به حضرت او از كوتاه ترين راه و در زماني بسيار اندك ميسّر است به ميان آيد، و به اين معنا تذكّر داده شود كه تمام معلّمان توحيد و خداشناسي اعمّ از انبيا و ائمّه و اوليا و عرفا و حكما عمده ترين زحمت و رنج خود را متمركز در اصلاح عقيده انسان نسبت به عالم آفرين نمودند، نه در اثبات و ايجاد عقيده، كه در تمام تاريخ چهره اي به عنوان منكر مبدأ نمي توان يافت، بلكه آنان كه به عنوان منكر خوانده شده اند در حقيقت منكر اصل حقيقت و مبدأ و تكيه گاه هستي نبوده و نيستند، بلكه در مصداق اشتباه داشتند و دارند، يه اين معني كه مي گفتند و مي گويند: تكيه گاه عالم و مبدأ آن طبيع، يا دهر يا تصادف و... ديگر است كه اگر از اينان بپرسي آيا اين طبيعت و دهر و تصادف كه كارهاي حساب شده و منظّمي انجام مي دهد داراي شعور و اراده و اختيار و آگاهي همه جانبه است؟ اگر جواب مثبت دادند، كه به حضرت حقّ اقرار كرده اند، چيزي كه هست او را به نامي خوانده اند كه نام او نيست. و اگر گفتيند فاقد شعور و علم و اراده و حكمت است، در حاليكه تمام عناصر و آثار، نشانگر علم و شعور و حكمت و نظم و عدل و حقيقت است و معلوم مي دارد قدرتي با اين اوصاف بر سراسر هستي حكومت مي كند، جوابشان ناشي از غفلت و بي توجّهي است، زيرا اوصافي كه در آثار است و مورد تأييد آنهاست نشان دهنده حقّ است و آنچه در موجودات است سنن و قوانين اوست. در هر دو صورت چنانكه در حديث بسيار عالي مفضّل كوفي به نقل از حضرت صادق عليه السّلام آمده، صاحبان غفلت مجبور به اقرار به وجود مقدّس او هستند.(23)



دانشمندان و بزرگاني كه در اين زمينه مطالب بسيار مهم و مقالات فوق العاده پرارزش و كتابهاي ناب دارند، همه و همه مي گويند: يافتن و شناختن و درك آن وجود مقدّس از سه راه ميسّر است:



1ـ فطرت



2ـ مطالعه و دقت در موجودات آفرينش



3ـ استدلال و حكمت عقلي