و القمر قدرنه منازل حتي عاد كالعرجون القديم (171) .

و بـراي مـاه مـنـزلگـاهـهـايـي قـرار داديـم ، و هـنـگـامـي كـه ايـن مـنـازل (را طـي كـرد) سـرانـجـام بـصـورت شـاخـه كـهـنـه قـوسـي شكل و زرد رنگ خرما در مي آيد.

ايـهـا الخـلق المـطـيـع ، الدائب السـريـع ، المـتـردد فـي منازل التقدير، المتصرف في فلك التدبير امنت بمن نور بك الظلم (172) .

اي آفـريـده مـطـيـع ، اي رونـده كـوشـا و شـتـابـان اي رفـت و آمـد كـنـنـده در منازل معين شده ، اي متصرف در چرخ گردان تدبير ايمان آوردم به آن كس كه به سبب تو تاريكي ها را روشن كرد.

سـبـحانه ما اعجب ما دبر في امرك ، و الطف ما صنع في شانك ، جعلك مفتاح شهر حادث لامر حادث (173) .

مـنـزه و پـاك (از نـقايص ) است او، چه شگفت است تدبيري كه در حق تو به كار برده ، و چـه دقـيـق و بـاريـك اسـت آنـچه درباره تو انجام داده ! ترا كليد ماهي نو براي كاري نو ـ(كه چگونگي آن براي ما هويدا نيست ) قرار داده .

رويت ماه

عـلي (عـليه السلام ) فرمود: هنگام رويت هلال هر ماهي بجاي خود باش و بگو: خدايا من از تـو نـيـكـويي اين ماه و فيروزي و روشنايي و ياري و بركت و فزوني و پاكي و روزي آنرا در خواست مي نمايم .

خـدايـا! از تـو نـيكويي آنچه در آنست و آنچه را پس از آنست مي طلبم و از بد آنچه در آن اسـت و بـدي آنـچـه پس از آن است به تو پناه مي برم . خدايا! آنرا به ايمني و ايمان و تـندرستي و اسلام و بركت و فزوني و جوري اسباب كار براي آنچه تو دوست مي داري و خشنود مي شوي بر ما وارد ساز.