بازگشت

فراز دوم


و الاصرار علي الماءثم ، و استصعار المعصيه و استكبار الطاعه و مباهاه المكثرين و الازراء بالمقلين ، و سوء الولايه لمن تحت اءيدينا، و ترك الشكر لمن اصطنع العارفه عندنا . خدايا، پناه مي برم به تو از آن كه بر معصيت اصرار ورزم و معصيت را كوچك و طاعت را بزرگ شمارم ! و نيز به فخرفروشي ثروتمندان و تحقير نيازمندان ، سوء سرپرستي نسبت به زيردستان و ناسپاسي نسبت به آنان كه به ما نيكي كرده اند.

شرح :

اصرار بر گناه به معني ملازمت با گناه بدون استغفار از آن است ؛ فرق هم نمي كند كه انسان دائم به معصيت مشغول باشد و يا آن كه بر تصميم خود بر گناه قاطع باشد. به هر صورت ، كسي كه داراي چنين حالتي است در گناه كبيره به سر مي برد. در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است : لا صغيره مع الاصرار و لا كبيره مع الاستغفار . (408)

يكي از مصاديق شقاوت آن است كه انسان گناه خود را كوچك و اطاعت خود را بزرگ بداند؛ مثلا بگويد : اگر من از گناه را انجام داده ام ، عيبي ندارد! در روايت آمده كه اگر كسي اين كلام را بگويد هرگز خداوند از او نگذرد؛ زيرا انسان بايد بداند كه چه كسي را معصيت مي نمايد.

يكي ديگر از صفات بسيار پليد آن است كه انسان بر ديگران فخر بفروشد و خود را از ديگران بيشتر و پيشتر بداند و معيارش هم ثروت يا مقام باشد. بعضي از بزرگان فرموده اند : المباهات بالاشياء الخارجه عن الانسان نهايه الحمق لمن نظر بعين عقله ، (409) زيرا كمال آن است كه خوراك وجود انسان شود و با ذات او عجين گردد و قابل جدا شدن نباشد. پس ‍ آنچه كه قابل جدا شدن از انسان ، باشد كمال نخواهد بود.

در كتاب كافي از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود : من استذل مؤ منا او احتقره لقله ذات يده و لفقره ، شهره الله يوم القيامه علي رئوس الخلائق . (410)

از ديگر صفات مذموم ، بدرفتاري با زير دستان است ؛ يعني شخص حقوق آنان را رعايت نكند. اين كار داراي عقوبت بسيار سختي است كه خداي متعال هرگز از آن نمي گذرد، زيرا نداي مظلوم كه ياوري جز خدا ندارد، سخت دامن گير است .

و از ديگر صفات مذموم بي اعتنايي و كم لطفي نسبت به كساني است كه داراي حقي هستند و يا خدمتي به انسان انجام داده اند. و لذا از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود : لعن الله قاطعي سبيل المعروف ! قيل : و ما قاطعوا سبيل المعروف ؟ قال : الرجل يصنع اليه المعروف فيكفره فيمتنع صاحبه من اءن يصنع ذلك الي غيره (411) البته اين مساءله منافات با فرموده امير مؤ منان عليه السلام كه فرمود : لا يحمد حامد الاربه (412) ندارد؛ زيرا اين شكر، تشكر از واسطه خير است و پرواضح است كه خداوند مبداء همه خيرات مي باشد.

پاورقي



408- اصول كافي ، ج 2، ص 288، ح 1.

409- رياض السالكين ، ج 2، ص 361.

410- اصول كافي ، ج 2، ص 353، ح 9

411- فروع كافي ، ج 4، ص 33، ح 1.

412- نهج البلاغه صبحي صالح ، خطبه 16.