بازگشت

فراز پنجم (آخرين فراز)


و لا تشغلني بالاهتمام عن تعاهد فروضك و استعمال سنتك ، فقد ضقت لما نزل بي يا رب ذرعا، و امتلاءت بحمل ما حدث علي هما و اءنت القادر علي كشف ما منيت به و دفع ما وقعت فيه . فافعل بي ذلك ، و ان لم اءستوجبه منك يا ذالعرش العظيم . خدايا، به سبب دشواري هاي زندگي مرا از به جاي آوردن تكاليف واجب و فرامين مستحب باز مدار! اكنون ، گرفتاري طاقتم را از دست برده و دل و جانم آكنده از غم و اندوه گشته ؛ تو توانايي كه تمام ناگواري ها و غم هاي مرا برطرف كني ! تقاضايم آن است كه با تلطف خود مرا به عافيت برساني ، اگر چه لايق فضل و عنايت تو نيستم ، اي كسي كه بر عرش قرار داري !

شرح :

در اين فراز، امام عليه السلام از خداي متعال عافيتي را درخواست مي فرمايد كه در پناه آن بتواند به عهد بندگي پايبند باشد و رسوم عبوديت را چنان كه بايد انجام دهد و تكاليف خود را به انجام رساند؛ زيرا شرط اول در رسيدن به نقطه مقصود عافيت است ؛ شرطي كه با نبود آن ، حركت به طرف مطلوب ميسور نيست . لذا گاهي يك فرد در تمام عمر خود همدم رنج و تعب و مرض و آفت است و نمي تواند كمتر قدمي براي پيشرفت خود بردارد.

البته به خوبي روشن است كه آن كه گرفتاري ها طاقتش را طاق كرده و قلب و خاطرش مالامال از غم و غصه است ، نمي تواند به وظايف خود به درستي عمل كند؛ زيرا توان او در تقابل با گرفتاري ها به صفر رسيده و از كار و عمل به تنگ آمده است ؛ به قول آن شاعر :

به گرداگرد خود چندان كه بينم

بلا انگشتري و، من نگينم !

معلوم است كه در چنين موقعيتي ، فرصتي براي كسي وجود نخواهد داشت !

البته كساني هم هستند كه در شرايط دشوار، در امتحان هاي سخت قرار گرفته اند و سربلند بيرون آمده اند اينان بهترين زمينه رشد را در هنگام گرفتاري هاي متعدد يافته اند.

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

چنين افرادي ، پيوسته درد را بهتر از عافيت و فقر را بهتر از غنا مي دانند، زيرا يگانه عامل رشد خود را در اين ورطه هولناك و سهمگين ديده اند. البته چنين اشخاصي بسيار كم هستند و از نوادر روزگار به شمار مي آيند؛ همانند حضرت زينب عليها السلام كه پس از جريان عاشورا با كمال قدرت در مقابل ياوه گويي هاي ابن زياد خبيث فرمود : و ما زاءيت الا جميلا.

البته آنچه امام در اين فراز فرموده اند، جملگي مربوط به مردم متوسط و دينداران معتقد به مبداء و معاد است كه در مراتب وسط هستند، نه مربوط به انسان هاي كامل !