بازگشت

فراز سيزدهم


اللهم صل علي محمد و آل محمد، و وفقنا في يؤ منا هذا، و ليلتنا هذه و في جميع ايامنا : لاستعمال الخير و هجران الشر، و شكر النعم و اتباع السنن ، و مجانبه البدع و الاءمر بالمعروف ، و النهي عن المنكر، و حياطه الاسلام و انتقاص الباطل و ادلاله ، و نصره الحق و اعزازه ، و ارشاد الضال و معاونه ااضعيف و ادارك اللهيف . خدايا بر محمد و آلش درود فرست و ما را موفق بدار در اين شب و روز، بلكه در تمامي ايام زندگي ، در پي به دست آوردن خير و دور بودن از شر و سپاس از نعمت ها و پيروي از سنت الهي و اجتناب از بدعت ها و امر به معروف و نهي از منكر و حفظ اسلام و شكستن و از بين بردن باطل و ياري و بزرگداشت حق و ارشاد گمراهان و كمك به ضعيف و رسيدگي به ستم ديدگان .

شرح :

در اين فراز از دعا امام عليه السلام بسياري از آداب بندگي و فضايل و كرامات انساني را از حضرت احديت - جل جلاله - درخواست فرموده است كه در هر جمله آن ظرايف خاصي است كه مجموعا آن را در شش ‍ قسمت تنظيم كرده ايم .

قسمت اول : آن كه لحظات عمر هرگز از بكارگيري خير و دوري گزيدن از شرور و اعمال بد فرجام خالي نيست به طوري كه همت واحد انسان و تمركز او به بندگي تعلق گيرد و حتي براي لحظه اي از ياد خداي تعالي فراغت نيابد، كه اين درخواست همان درخواست اميرالمؤ منين عليه السلام در دعاي كميل است كه خداي متعال مي خواهد و اجعل احوالي و اءورادي كلها وردا و احدا و حالي في خدمتك سرمدا . (383)

تمام احوال و گفتار مرا متمركز در ذكر خودت قرار بده تا پيوسته در خدمت تو باشم .

قسمت دوم : درخواست شكر در برابر نعم الهي است كه ادب زندگي اين حالت را طلب مي كند؛ زبرا بدون آنكه بندگان بر خداي متعال حقي داشته باشند، ابتدائا نعمت از اوست و در اين حالت عقل حكم مي كند كه مي بايست بر الطاف بي دريغش شكر كرد، گذشته از آن كه شكر در جلب نعمت ها بسيار مؤ ثر است كه لان شكرتم لا زيدتكم و لان كفرتم ان عذابي لشديد . (384)

و كفران نعمت و بي اعتنايي به عطاياي الهي در از بين رفتن نعمت سخت مؤ ثر است و در آيات و روايات زيادي بر اجتناب از آن تاءكيد شده است ، زيرا چه بسا انسان از كارهاي خود غفلت دارد و اعمالي را انجام مي دهد كه كفران نعمت الهي است و اين كفران موجب زوال نمعت گشته و خود او نداند كه اين زوال از كجا نشاءت گرفته است .

در روايتي آمده است آنچه از ناخوشايندي ها به شما مي رسد در اثر اعمال ناهنجار خود شماست . و خداوند در قرآن مي فرمايد : و ما اءصابك من سيئه فمن نفسك (385)

اين نكته نيز در خور توجه است و نيز مي فرمايد : و من يشكر فانما يشكر لنفسه و من كفر فان الله غني حميد (386)

و هر كس شكرگزاري كند پس براي خود (به نفع ) اوست و هر كس ناسپاسي كند به درستي كه خداوند بي نياز و بزرگوار است .

قسمت سوم : يكي از بزرگترين خطراتي كه پيوسته نظام الهيت انساني را تهديد مي كند، تخلف از دستورات رهبران الهي و پيوستن به آراي شخصي است كه هميشه دستخوش خواسته هاي نفساني افراد مي باشد كه اگر كار به اين نقطه برسد امنيت عقايد به خطر افتاده و آرامش اعتقادي و روح ايمان مردم خدشه دار خواهد شد. بنابراين اگر اعتقاد و يقين انسان به شك و ترديد تبديل شود در اين صورت به طور كلي بنياد قداست ديني از پايه ويران مي گردد و به همين جهت است كه بايد به شدت از بدعت احتراز كرد بدعتي كه در كتاب و سنت مورد نفرت شيعه قرار گرفته است .

خداوند مي فرمايد :

فيما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه يحرفون الكلم عن مواضعه . (387)

چون ميثاق خود را شكستند آنان را مورد لعن و دوري از خود قرار داده و قلب هاي بسياري از آنها سخت و داراي قساوت شده و به تحريف و بدعت پرداخته اند.

قسمت چهارم : و الاءمر بالمعروف و النهي عن المنكر است كه در اين زمينه قرآن كريم امت اسلامي را بهترين امت دانسته و مي فرمايد : كنتم خيراءمه اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر . (388)

شما بهترين امتي بوديد كه در نسل امت ها و انساني ظاهر شديد؛ زيرا شما امر به معروف و نهي از منكر مي كنيد.

در دنياي امروز علوم سياسي وقتي از مرزبندي ، نظام سياسي و داخلي كشورها دم مي زند، تنها معياري را كه برتري ملتي بر ملت ديگر مي داند اقتدارهاي غير معقول ثروت هاي غير مشروع جهانگيري هاي غير مضبوط و يا احيانا بت ساختن از پيشرفت تاكتيك بدون آن كه بررسي نتيجه معقول آن را بنمايند مي باشد. و حال آن كه ميزان ارزش هميشه در ارزش نتيجه بايد بررسي شود.

آنچه از غارت مظلومان و زنده به گور كردن ها و عياشي ها و ميگساري ها در زمان جاهليت اتفاق افتاد، و ننگ جاهليت را بر دامن بشر كوبيد، به صورت مدرن و بسيار پيشرفته و با كيفيتي شديدتر از كيفيت جاهلي به عنوان آزادي در جهان پيشرفته امرورز به طور طبيعي نه تنها عملي است ، بلكه از آن دفاع هم مي شود.

بشر امروز علم را از قداست انداخته و آن را در خدمت استعمار قرار داده است ، رنج هايي را كه امروز پيشرفت صنعت بر بشر تحميل نموده آن قدر زيان بار بوده و خطر آفرين است كه قابل مقايسه با خدمات آن نيست . امروز جهان بر بستري عظيم از قدرت انفجار اتمي آرميده كه نتيجه تكنولوژي پيشرفته است .

بمب شيميايي ، اتمي و هيدروژني را دانشمندان و متفكران درجه اول بشري مي سازند تمامي اين خطاها در اثر آن است كه معروف و منكر را نمي شناسند، بلكه معروف را منكر، و منكر را معروف مي دانند و لذا اين تخلف تكويني نتيجه اش تنبيه عظيم تكويني بشريت است كه بشريت امروز در انتظار آن وحشت زده و خود باخته نشسته است .

آري آن كه معروف را نمي شناسد، چگونه به آن امر كند و آن كه منكر را نمي داند چطور احترام نمايد.

قرآن كريم علي رغم استعدادهاي خام ، امت اسلامي را بهترين امت عالم مي داند؛ زيرا امر به معروف و نهي از منكر از ضروريات ديني است و آنان لياقت آمريت به معروف و ناهي بودن از منكر را دارند.

بنابراين اگر اين فريضه الهي آنچنان كه شايسته است و بر طبق دستور شرع عملي شود، مدينه فاضله اي تشكيل مي شود كه بهشت برين را تداعي خواهد كرد. رزقنا الله و اياكم انشاء الله .

در اين بحث مطلب بسيار است كه از آن جمله شرايط، و ديگري مراتب آن است . شرايط آن عبارتند از : 1. شناخت معروف و منكر؛ 2. احتمال تاءثير؛ 3. امن از ضرر بر خود و ديگران ؛ 4. علم به اصرار شخص بر منكر و ترك معروف ؛ يعني بدانيم كه اين شخص ترك معروف و فعل منكر را به طور پيوسته انجام مي دهد؛ پس اگر بدانيم كه او بدون سابقه به اين عمل دست زده و پس از اين انجام نمي دهد در صورتي كه كار او از قبيل اموري كه ملتزم حد و قصاص نباشد، تذكر كافي است ، بلكه گاهي تذكر هم لازم نيست .

و اما مراتب آن نيز عبارتند از : 1. انكار قلبي و مبغوض شمردن آن ؛ 2. اظهار كراهت بدون گفتن كلام و يا انجام كاري ؛ 3. اظهار كراهت به زبان به وسيله ي وعظ، وگرنه به تهديد و ضرب در صورت لزوم ؛ 4. در صورت اذن حاكم اسلامي مي تواند او را مجروح كند و البته نبايد خود سرانه اقدام نمايد.

قسمت پنجم : و حياطه الاسلام و انتقاص الباطل و اذلاله و نصره الحق و اعزازه

در اين قسمت امام عليه السلام از خداي متعال صيانت و حفظ اسلام و علني كردن عيوب و نقصان باطل و خوار كردن آن و ياري رساندن به حق و بزرگداشت آن را خواسته است كه در حقيقت بي تفاوت بودن و از كنار مسايل بدون مسؤ وليت گذشتن صفت يك فرد مسلمان نيست .

اين فراز گرچه به صورت دعا از خداي متعال درخواست شده است ، ولي دستوري است بر همه مسلمين و خود بزرگترين دليل بر زنده بودن دين اسلام و لزوم آمادگي آحاد مردم براي پشتيباني آيين مقدس است . و تابلوي روشن سر در مكتب آن آيين استقامت و غلبه بر باطل است كه امام معصوم توفيق بر اين شعار را از خداي متعال طلب مي كند و در قرآن كريم نيز خداوند منان وعده نصرت و پيروزي را داده و مي فرمايد : ان جندما لهم الغالبون (389) كه با پنج تاءكيد خداي متعال لشكر خود را غالب مي داند : 1. تاكيد به ان 2. جمله اسميه 3. لام تاءكيد 4. ضمير فصل 5. الف و لام الغالون .

چنان كه آيه ش شريفه فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما (390) مكتبي آفريده است كه پرورده هاي آن مكتب با خضوع هر چه تمامتر ذلت و ان تقاص باطل و نصرت حق را از خدا مي خواهند و ايشان زاهدان شب و شيران ، روز در ميدان هاي نبرد هستند و پرورش اين گونه شخصيت ها كه داراي صفاتي هستند كه در موارد متضاد به طور متناسب ظهور مي كنند فقط در بستر اين آيين مقدس است و اين خود از بزرگترين معجزات باقي اسلام است .

نه خون ريز و سفاك است و نه ساجد و عابدي كه فقط گليم خود را از آب مي گيرد.

در صحيفه سجاديه دايره المعارفي وجود دارد كه به همه وظايف بلند الهي انساني ، اخلاق ، جهان بيني ، نظام سياسي ، احقاق حق ، ابطال باطل اشراف دارد و جملگي اين دستورات در آيين نامه هاي الهي به صورت دعا در بين امت به وديعه گذارده شده است .

و مي توان گفت : سيد الشهداء عليه السلام بر حسب وظيفه و دستور الهي جنگيد و شهيد شد و يكي از بزرگترين حماسه هاي تاريخي را آفريد و فرزند بزرگوار ايشان حضرت علي بن الحسين نيز با تدوين صحيفه مكرمه خود و پيدايش اين دايره المعارف الهي كه غرض از تمامي جنگ و دعوت و هدايت است ، حماسه عظيم ديگري را در حركت الهي امت بجاي گذارد و در ابقاء مذهب اهل البيت كاري صورت داد كه از حماسه كربلا كمتر نبود؛ زيرا بنياد علمي و معرفتي كه در پي ريزي صحيفه سجاديه موجود است ، در هيچ كتاب فني فلسفي و عرفاني نخواهد بود كه خود معرف بنياد متعال مساءلت نمايند.

در حقيقت اين فرد، گذشته از آن كه صلاح جامعه را تاءمين مي كند، خود او نيز فداي ديگري نمي شود؛ زيرا حكومت الهي اسلامي غير از حكومت هاي سياسي است كه در جنگ و ستيزها جز تضييع افراد مقتول و به آسايش ‍ رسيدن ديگران براي رزمندگان سهم ديگري نيست ، ولي در اسلام شهيد در درجه اول خود به بزرگترين سعادت كه نظر بوجه الله و حشر با انبيا است نايل مي آيد و سپس ديگران در ضوء كرامت او فايده مي برند.

قسمت ششم : ارشاد الضال و معاونه الضعيف و ادارك اللهيف است .

اين قسمت از دعاي شريف ،، بزرگترين دليل بر آن است كه آيين مقدس ‍ اسلام در مديريت خود از سياسي پويا حمايت مي كند كه امنيت بايد در مجتمع انساني و در طول تاريخ حيات او و از باطن خود آن نشاءت يابد و به طور خودكار خود را حفظ كند و اين دين آنچنان امت را تربيت مي كند كه تمامي شكاف ها و ناهماهنگي ها را مسدود كرده و نظام خود را از فروپاشي نگه مي دارد و اختلاف در طبقه را به طور طبيعي برمي چيند، بدون آن كه كمترين تصرفي كه طبيعت انسان ها، آن را نمي پذيرد و بر خلاف فطرت است ، انجام دهد.

سياستمداران گاه بر جراحي هاي ناموزون دست مي زنند و يكباره حكم به تساوي در حقوق مي كنند. و يكبار با جبري خاص كه حاكم بر جامعه مي شود چنان عملي مي كنند كه بايد بين آنان اختلاف باشد تا بتوانند حاكميت خود را ادامه دهند.

و يا سياست بي خبري را بر جامعه تحميل كنند و اين بي خبري را گاه با جهل آن ها و هنگامي با اجمال گويي و گاهي با فراهم كردن بساط عياشي و فجور فراهم آورند. و يا آن كه سياست بقاء نسل برتر را پيشه گرفته كه بايد نسل ضعيف از بين برود كه كل اين سياست ها شوم و بر خلاف فطرت و خواست دقيق طبع بشري است .

ولي امام عليه السلام در اين فراز از دعا دستور مي دهد كه از خدا بخواهند كه گمراهان را ارشاد كند؛ يعني به نصيحت فقط اكتفا نكنند، بلكه آنان را رشد دهند و ناتوانان را كمك كنند و گرفتاران را نجات دهند، كه اگر درست دقت كنيم و علل بي خاصيت ماندن جامعه ها و دليل مرگ معنوي و سياسي جامعه ها را بررسي كنيم ، خواهيم ديد كه مجموعا عبارت از گمراهي ، جهل ، فقر در امور مالي ، بي بند و باري ، مجامله و خيانت سردمداران و پيش آمدهاي فاجعه آميز ديگري است كه جملگي موجب واماندگي انسان ها مي گردد و اگر جهل و فقر و فلاكت از جامعه اي رخت بربندد آن جامعه به برتري فوق العاده ارتقا خواهد يافت .

به اين روايت از علي عليه السلام توجه فرماييد كه فرمود : آنگاه كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مرا به يمن فرستاد، فرمود : يا علي با احدي از در جنگ وارد مشو، بلكه آنان را به طرف اسلام دعوت كن . قسم به خدا اگر يك نفر به دست تو هدايت گردد براي تو بهتر است از مالكيت تو بر آنچه خورشيد بر آن مي تابد و غروب مي كند. (391)

و نيز حضرت امام صادق عليه السلام فرمود : كسي كه برادر مؤ من خود را در حال گرفتاري دريابد و در نجات دادن او كوشش كند نزد خدا اجرهاي بسياري دارد كه يكي از آن اجرها براي معيشت دنياي او كافي بوده و باقي را براي قيامت وي ذخيره خواهد كرد. (392)

ملاحظه فرموده ايد كه چگونه مردم را به طرف مدينه فاضله مي خوانند، گاه به دستور دعا هدايت مي كنند و گاه با وعده اجر و جزاي خدايي در دو جهان او را تشويق مي نمايند تا سريعتر به سوي نقطه ايده آل حركت كنيم .

اسلام بذات خود ندارد عيبي

هر عيب كه هست از مسلماني ماست

تنها گرفتاري ما عمل نكردن به دستورات الهي است و البته تنها نام اسلام هم هرگز هيچ ضمانتي براي پيشرفت انسان نمي دهد، بلكه آنچه مؤ ثر است ، مجهز شدن به عمل و كردار صحيح بر حسب فرمان و دستورات رهبران اسلام است و تنها لفظ و حرافي نه اسلام است و نه اثرگذار.

پاورقي



383- مفاتيح الجنان ، دعاي كميل .

384- ابراهيم ، 7.

385- نساء، 79.

386- لفمان ، 12.

387- مائده ، 13.

388- آل عمران ، 110.

389- صافات ، 173.

390- نساء، 95 : خداوند متعال جهاد گران را بر نشستگان فضيلت بسيار داده است .

391- كافي ، ج 5، ص 36، ح 2.

392- اصول كافي ، ج 2، ص 199، ح اول