بازگشت

فراز نهم


و اءجزل لنا فيه من الحسنات ، و اءخلنا فيه من السيئات ، و املا لنا ما بين طرفيه ، حمدا و شكرا و اءجرا و ذخرا و فضلا و احسانا . بر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم درود فرست و در اين روز حسنات بزرگ نصيبمان فرما و از گناهان به دور بدار، و سراسر آن را به حمد و شكر و اجر و پاداش و فضيلت و كرامت به پايان برسان .

شرح :

در اين فراز از دعا امام عليه السلام از خداوند منان درخواست مي دارد كه توفيق انجام كارهاي نيك و اجتناب از سيئات و گناهان را به ايشان عنايت فرمايد؛ يعني از خداوند متعال درخواست قوه قدسيه اي را دارد كه استعداد پيدايش آن در نفوس انساني موجود است .

اگر فيض روح القدس مدد فرمايد، انساني پيوسته به كارهاي نيك رغبت فراوان نشان دهد و شوق به طرف اعمال صالحه پيدا نموده به تدريج روحي پاك و آماده پيدا مي كند كه از گناه نفرت دارد و هرگز به ناپاكي نمي گردد؛ زيرا طهارت باطن او هم سنخ با پستي هاي معصيت نيست ، بر خلاف آن كه روحش به ناپاكي آلوده است كه شوق او هميشه به طرف فجور است و از نصيحت ناصحان مشفق اعراض مي كند و از آيات الهي روي گردان است .

خداوند متعال در قرآن مي فرمايد : اذا تتلي عليه آيانتا ولي مستكبرا كان لم يسمعها : (357) هنگامي كه آيات ما بر او خوانده مي شود با خود بزرگ بيني روي بر مي گرداند گويا هرگز آن را نشنيده است : و اذا ذكر الله وحده اشماءزت قلوب الذين لا يومنون بالاخره : (358) و هنگامي كه خداوند يگانه ياد مي شود قلوب آنان كه به آخرت ايمان نياورده اند رميده و متنفر مي شود.

درست همانند مثلي كه مثنوي آورده ، كه دباغي از بازار عطر فروشان مي گذشت ، به شدت حالت عادي را از دست داد و به زمين افتاد و هر چه بيشتر عطر و گلاب به صورت او مي پاشيدند، او منقلب تر مي شد، تا اين كه يكي از آشنايانش كه از آنجا عبور مي كرد صحنه را ديد و گفت : اين شخص ‍ عمري را در وضعي سپري كرده كه سنخيت با گلاب و عطر ندارد و اگر اين كار را ادامه دهيد او ناراحتيش شدت پيدا مي كند و چه بسا جان خود را از دست بدهد، چون او عادت به بوي ديگري دارد.

تنفر مردم دور از تقوا و الهيت بر همين حسب است كه روح او با پليدي ها مناسبت داد، نا با پاكيزگي .

امام عليه السلام در قسمت ديگر اين فراز توفيق حمد و شكر را از حضرت ربوبي درخواست فرموده است . از اين رو فرق حمد و شكر آن است كه حمد سپاس زباني در مقابل منعم ؛ يعني نعمت دهنده است ، ولي شكر، سپاس منعم است به زبان يا به قلب ؛ يعني آن حالت آرامش و رضايت عميق در درون جان ، در مقابل مقررات حضرت خداوندي - جل جلاله - خود شكر منعم است و اين شكر و حمد توفيق الهي را طلب مي كند؛ زيرا هر كسي موفق به اين عبادت عظيم نخواهد بود.

امام عليه السلام در ادامه از خداي متعال طلب توفيق نموده كه براي آينده ي خود اعمال صالحه ذخيره نمايد؛ زيرا هيچ ذخيره اي همانند عمل صالح براي قيامت نيست ؛ لذا وقتي در قيامت انسان از همه چيز بريده مي شود، عمل صالح دست او را مي گيرد و بدان وسيله از مخمصه عذاب جهنم رهايي مي يابد.

و ديگر درخواست حضرت از خداي متعال فضل و احسان است . فضل برتري خاصي است كه از مراتب بندگي و اطاعت نصيب انسان مي گردد.

ولي احسان بر حسب روايتي كه از پيامبر اكرم نقل شده عبارت است از : الاحسان اءن تعبد الله تراه و ان لم تكن تراه فانه يراك : (359) احسان يعني آن چنان خدا را بندگي كني كه گويي او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني خدا تو را مي بيند.

پاورقي



357- لقمان ، 7.

358- زمر، 45.

359- ميزان الحكمه ، ج 2، باب احسان 869، ص 447.