بازگشت

فراز هفتم


و هذا يوم حادث جديد، و هو علينا شاهد عتيد، ان اءحسنا و دعنا بحمد، و ان اءسانا فارقنا بذم . خدايا امروز، روز نو و جديد است كه گواه بر اعمال و كردار ماست . اگر نيكوكردار باشيم با سپاس به ما وداع كند و اگر به زشتي و ناهنجاري و بدي رفتار مبتلا شويم ، با نكوهش تمام از ما جدا شود.

شرح :

يكي از معاني يوم آن است كه بر مجموعه شبانه روز اطلاق مي شود؛ يعني غلبه روز بر شب ، اما در اينجا يوم به معني از طلوع خورشيد تا غروب آفتاب نيست ، بلكه مقصود از (يوم حادث ) پيدايش زمان جديد است .

در اين فقره از دعا لحظه هاي زمان ، به صندوقچه هايي تشبيه شده كه بايد در هر يك از آنان عمل صالحي ذخيره شود و آن را به آن ايام سپرد و در قيامت بازبيني كرده و هر يك را استخراج نمايند.

اگر روزها را به بطالت بگذرانيم ، خسارت ديده و قادر به جبران آن نخواهيم بود؛ زيرا ديگر اعاده نمي شود و هرگز آن زمان را پس از آن نخواهيم ديد. توديع زمان و حركت او و جدا شدن او از ما قهري است ، و چنانچه ما در استفاده از عمر و زمان همان را استفاده كنيم كه بر حسب واقع از ما خواسته ، در واقع اسراف زمان نكرده ايم و گويي كه از ما تشكر مي كند و تشكر زمان از ما عبارت است از اثر نافعي كه عمر پربركت ما در نهاد روح و قلب ما به جاي مي گذارد.

اما اگر در اتلاف زمان كوشيده و عمر خود را اسراف نموده و استفاده مطلوب از آن نبريم ، گويي با نگراني به نكوهش و تقبيح ما پرداخته و روح آكنده از گناه و سريره زشت ما را واگذارده و از ما به سرعت دور مي شود.

بنابراين زمان شاهدي است بر اعمال ما كه آنچه را در آن به وديعه بگذاريم ، بدون هيچ گونه كم و زياد او را در آينده خواهيم يافت و اگر به بطالت بگذرانيم بازتاب اعمال هم چنان باقي است .

در اصول كافي از امام صادق عليه السلام روايتي نقل شده كه آن حضرت مي فرمايد :

ما من يوم ياءتي علي ابن آدم الا قال له ذلك اليوم : يا ابن آدم انا يوم جديد و انا عليك شهيد، فقل في خيرا و اعمل في خيرا اءشهد لك يوم القيامه فانك لن تراني بعدها اءبدا. (353)

هيچ روزي بر قرزند آدم نمي گذرد، جز آن كه به او خطاب مي كند كه من روزي تو هستم و بر تمامي اعمال و رفتار تو گواهم ؛ پس در گفتار و كردار خير در لحظات زمان بكوش كه در قيامت بر جملگي آن ها شهادت مي دهم و تو پس از اين ديگر مرا نخواهي ديد.

روايت به اين حقيقت اشاره مي كند كه در قيامت زمان پر و خالي عبارت از رويش ما در اين زمان ها است ؛ يعني تجلي ظرف زمان بصورت مظروف اوست كه اعمال ماست ، چنان كه زمان پربركت به زماني گويند كه در آن ظرف بركات بسيار و بزرگ مردان تاريخ ظهور كرده اند؛ پس مي بايست در گذران عمر به نصايح لحظات زمان گوش فرا داد و سزاوار است كه صداي اين زمان را بشنويم و به گوش جان بسپاريم ، كه ناديده گرفتن اين گونه نصايح ، خسران عظيم در پي دارد. خداوند مهربان به جهت آماده كردن بشر به صراط مستقيم ، سعادت ، از هيچ راهي فرو گذار نكرده ، گاهي ما را با زبان زمان و گاهي با زبان مكان و گاهي به زبان اعضا و هنگامي با بيان تشويق و وقتي به زبان تهديد، حقايق كرامت و واقعيت هاي ضلالت را به ما ابلاغ فرموده تا از اين تهديد و انذارها پند بگيريم . ان شاء الله

پاورقي

353- اصول كافي : ج 2، ص 523، ح 8.