بازگشت

فراز ششم


شرح :

اين فقره از دعاي شريف اشاره به آن است كه حكمت حضرت الهي انسان را به مقصدي كه قضاي كلي او ترسيم فرموده هدايت كند، به طرف غايت و مقصدي كه بر وفق قضاي كلي و نظام پيوسته هستي است .

پس از آن كه در فقرات قبل از جملگي نظام عالم شرح حالي آورد، از آسمان و زمين و جميع اشيا، آنچه در فضا و يا در دل زمين است و نيز به عالم ملائكه الله و ملكوتيان توجه فرمود، در اين فقره انسان را در تسخير قضاي الهي ، تصرفات و تدبيرهاي او مي داند تا مبادا ساده انگاري شود و كسي را گمان بردارد كه قانون جاري در طبيعت مسخر قدرت الهي هست ، ولي انسان خود قائم به خود است و با معرفت و علم و آگاهي به تدبير خود مي پردازد و همه حالات و حاجات ساخته و پرداخته خود اوست .

البته كه چنين نيست ، بلكه ما موجودي هستيم كه در تحت قدرت و تدبير حضرت حق قرار گرفته و اقتدار حضرت ربوبي ما را احاطه فرموده است .

هيچ حركت و سكوني و هيچ گونه تصرف در اموري متصور نيست ، مگر آنكه از او نشاءت گرفته و به وسيله تدبير او انجام مي گيرد و هر كاري كه از ما صادر شود از قوانين كلي حاكم بر عالم خارج نيست ؛ زيرا مي دانيم كه خداوند متعال براي تمامي موجوداتي كه در نظام عالم ظهور يافته اند، نظمي قرار داده و فرموده است كه جملگي با هم هماهنگ مي باشند، بنابراين اگر گاهي اوقات تصادم و ناسازگاري به چشم مي خورد، نسبي است كه در حوزه خاصي صورت گرفته و گرنه در نظام كل با همديگر سازگاري كامل دارند. اگر با پيدايش علل و اسباب معين ، قالب خاصي در هم شكست و بنيادي را برانداخت اين خود پي ريزي مستحكم بنا و قالب ديگري است .

اگر حرارت و آب با همديگر سازگار نيست ، بالاخره آب تبديل به بخار و بخار مبدل به ابر و ابر مجددا مي بارد و آب جمع شده به طرف اقيانوس ها جاري مي شود و آب موجود در اقيانوس ها را به نسبت حكيمانه اي بر كوه ها و دشت ها با قدرت و نظام حيرت آوري تقسيم مي كند و يا اگر برودت پاييز و باد خزان ، برگ ها را از درختان فرو مي ريزد و شاخه ها را به طور عريان نمايان مي كند، درختان را آماده براي پوشش نوين فروردين و ارديبهشت قرار مي دهد، اين ها نمونه هايي است كه ما تقريبا فلسفه مختصر و نسبي از آن را مي دانيم ، ولي آنچه از اصطكاك ها و برخوردهاي به ظاهر ناسازگار را مي بينيم و توان توجيه آن را نداريم در همه آن ها اسراري نهفته است كه فعلا از ما پوشيده مي باشد، اما تاءثير و ساخت و ساز آثار حكيمانه گذشته را پيوسته با رابطه اي تنگاتنگ در نظام فعلي مي بينيم ؛ بدان معني كه فعل و انفعال هاي گذشته آينده را مي سازد. انسان ها نيز از اين قانون منظم هستي خارج نيستند و جملگي انسان ها مي كوشند تا تاءمين زندگي خود را بنمايند و تا حد قدرت در نگهداري فرزندان خود را اداره مي كند و فرزندان خود را تاءمين و حفظ مي نمايد، در صورتي كه نقش عظيم الهي نسبت به ابقاء نوع انساني حتمي است ، ولي مصلحت چنان است كه علل و موجبات آن را به دست خود انسان و با اختيار خود او فراهم آورد، پس در جميع حركات و سكنات ، در تدبير خالق خود هستيم و جميع امور اختياري ما نقشه اي را پياده مي كند كه نظام حكيمانه الهي ايجاب فرموده (البته بايد دانست كه اين قضاء الهي هيچ گونه منافاتي با مساءله اختيار انسان ندارد؛ زيرا قضاء الهي بر اختيار انساني نيز تعلق گرفته و او را مختار آفريده )، آنچه امام معصوم در اين فراز فرموده آن است كه خدا انسان را با تمام اختيار او در خط نظام احسن قرار داده است .

بنابراين اين مبحث ربطي به مساءله جبر و اختيار ندارد و دقيق ترين مباحث جهان بيني اسلامي است كه علم و فضل بسياري را مي طلبد و بحث از آن مجال واسع و فوق العاده اي را لازم دارد.