بازگشت

فراز ششم


و الحمدلله الذي لو حبس عن عباده معرفه حمده علي ما اءبلاهم من مننه المتتابعه و اسبغ عليهم من نعمه المتظاهره لتصرفوا في مننه فلم يحمدوه و توسعوا في رزقه فلم يشكروه و لو كانوا كذلك لخرجوا من حدود الانسانيه الي حد اليهيميه فكانوا كما وصف في محكم كتابه ان هم الا كالانعام بل هم اضل سبيلا . سپاس خداوندي را سزاست كه اگر معرفت شكر نعم خود را - كه پيوسته بر بندگان نازل است و يكي پس از ديگري به ظهور مي پيوندند - منع مي فرمود، بندگان در نعمت هاي او تصرف فراوان نموده و به توسعه زندگي خويش مي پرداختند، بدون آن كه به منعم توجه كنند، و در اين صورت از فطرت و حدود انسانيت خارج شده و همانند بهايم زندگي مي كردند؛ چنان كه - خداي متعال فرموده : ان هم الا كالانعام بل هم اءضل سبيلا ؛ آنان همانند حيوانات ، بلكه پست تر از آن ها هستند.

شرح :

بدون شك ، امتياز انسان بر ساير موجودات عالم ، به شعور و ادراك و حسن انتخاب و تكليف پذيري او است ، تا در طاعت حضرت حق كوشيده و به معرفت او كه غايت و نتيجه خلقت انسان است دست يابد. لذا اگر انسان عمر را چنان بگذراند كه هدفي جز اشباع غرايز - كه وجه اشتراك او و ساير حيوانات است - نداشته باشد، از فطرت انساني خارج گشته و در رديف حيوانات قرار خواهد گرفت ، بلكه پست تر؛ زيرا به خوبي مي دانيم كه تمامي حيوانات در همان خطي حركت مي كنند كه دستگاه آفرينش براي آن ها ترسيم فرموده و هرگز تخلف و تخطي از آن راه و رسم ندارند، بر خلاف انسان كه از بهترين و زبده ترين نعم الهي استفاده برده ، ولي غالبا كمتر شعوري نسبت به عنايات ولي نعمت خود ندارد. مسلم است كه اين انسان ها از آن حيوانات كمتر و پست ترند، چرا كه قواي عقلاني و استعدادهاي فطري خود را ضايع و تعطيل كرده و از غرض اصلي بازمانده اند. اينان در وادي خواسته هاي غرايز، محكوم طبيعت خاكي خود گشته اند و به هيچ چيز ديگري جز اشباع نفس حيواني فكر نمي كنند؛ در حالي كه خرد انساني ، سپاس منعم را حتمي و لازم مي داند. ضمن اين كه ناديده گرفتن كرامت و فضل الهي ، روشي دور از شاءن انسان و خلاف وظيفه ي بندگي حضرت حق است ؛ گذشته از آن كه محبوس ماندن در سقف زندگي روزمره و ناديدن خود، تنزل يافتن از مقام انساني و شباهت پيدا كردن به جنبنده اي است كه در مرتع وسيعي مي چرد و از همه چيز بي خبر است .

كمترين مرتبه معرفت آن است كه ما بدانيم خدايي حكيم بر همه هستي حاكم است كه جملگي دستگاه خلقت را افاضه فرموده و در انتخاب انسان براي سپاس ، ياد و شكر خود لطفي بس عظيم به او ارزاني داشته است . لذا مي بايست با تمام وجود در مقابل اين احسان و كرامت ، خاضع و خاشع و شاكر باشيم و به فطرت اصيل و سليم خود، اين كرامات را دريابيم . در قدم بالاتر نيز بايد با استدلال عقلاني اثبات كنيم كه جز ذات حضرت حق ، منعم ديگري در كار نيست و بدانيم كه او بيده الخير و هو علي كل شي قدير (258) است و درك كنيم كه او الذي خلق السموات و الارض و ما بينهما (259) مي باشد.

قدم اعلي هم آن است كه علم اليقين را تبديل به حق اليقين كنيم و از حق اليقين به عين اليقين برسيم و در محضر حضرت رب العالمين ، به شهود قطعي حضور يابيم ؛ ان شاء الله !

پاورقي



258- خير فقط در دست خداوند است و او بر هر كاري قادر است .

259- سجده ، 4 : آن چنان كسي است كه آسمان ها و زمين را آفريد و آنچه را كه بين اين دو قرار دارد.