بازگشت

مقصد چهارم


بيان حب و عشق به خداست كه در فرازهايي از ادعيه بيان شده كه در عين آن كه هيچ گونه مبالغه اي در بيان ندارند و صدق و حق از تمام جوانب آن ها فيضان دارد، انسان را به عجز از ادراك مراتب حضور و معرفت آن بزرگواران مي اندازد؛ به طوري كه خود را همچنان ابتدايي ترين مخلوق از خلايق مي بيند كه در كنار بي نهايت علم و عشق و كشف و شهود، بي بهره از همه چيز شده است .

اينك به گوشه هايي از اين واقعيت فوق عقل در بين كلمات آنان اشاره مي كنيم كه با علم به مقام عصمت آن بزرگواران و دانستن دور بودن شائبه مبالغه در كلمات معصومان ، عظمت مساءله روشن خواهد شد.

در دعاي پنجاهم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه السلام فرموده : و ليس عذابي يزيد في ملكك مثقال ذره ولو ان عذابي مما يزيد في ملكك لساءلت الصبر عليه و احببت ان يكون ذلك لك : (خدايا)، عذاب كردن من به سنگيني يك ذره هم به پادشاهي و ملك تو نمي افزايد. اگر عذاب كردن من به پادشاهي و ملك تو مي افزود، از تو تقاضاي صبر بر آن را مي كردم و دوست داشتم كه آن عذاب بر پادشاهي تو بيافزايد.

امير مؤ منان عليه السلام در دعاي كميل فرموده : الهي هبني يا الهي و سيدي و مولاي و ربي صبرت علي عذابك فكيف اصبر علي فراقك و هبني يا الهي صبرت علي حز نارك فكيف اصبر عن النظر الي كرامتك : خداي من ! اي معبود و آقا و رهبر و مالك من ! گيرم كه بر عذاب تو صبر كنم ، چگونه بر دوري تو صبر نمايم ؟ و گيرم كه بر سوزانندگي آتشت صبر نمايم . ولي چگونه مي توانم بر نظاره كردن بر بزرگواريت صبر نمايم ؟

و نيز و اجعل لساني بذكرك لهجا و قلبي بحبك متيما : (خدايا)، زبان مرا به ذكر خودت گويا قرار بده و قلب مرا به محبت خود مبارك گردان !

و نيز در دعاي ابو حمزه : فربي احمد شي عندي و احق بحمدي : خداي من ، محبوب ترين چيز در نزد من است و شايسته ترين فرد به سپاسگزاري من .

و نيز در فراز ديگري از دعاي ابو حمزه فرمود : الهي لو قرنتني بالاصفاد و منعتني سيبك من بين الاشهاد و دللت علي فضائحي عيون العباد و امرت بي الي النار و خلت بيني و بين الابرار ما قطعت رجائي منك و ما صرفت وجه تاءميلي للعفو عنك و لا خرج حبك من قلبي ، انا لا انسي اياديك عندي ... : خداي من ، اگر مرا به غل و زنجير كشي و از مراحم خود در بين گواهان محروم سازي و چشمان بندگانت را به رسوايي هاي من بينا سازي و به من امر كني كه در آتش بروم و بين من و نيكانت فاصله اندازي ، (هرگز) از تو اميدم را قطع نمي كنم و آرزويم را از بخشش تو بر نمي گردانم و محبت تو از قلبم بيرون نمي رود و عطاها و بخشش هايت را فراموش ‍ نمي نمايم .

و نيز در فراز ديگري از دعاي ابوحمزه فرموده : و لئن ادخلتني النار لاخبرن اهل النار حبي لك : و اگر مرا به آتش جهنم درافكني ، به همه ي اهل آن اعلام مي كنم كه من تو را دوست دارم

و نيز در مناجات شعبانيه حضرت امير عليه السلام فرموده : و ان اخذتني بدنوبي اخذتك بمغفرتك و ان ادخلتني النار و اعلمت اهلها اني احبك : اگر تو مرا بر گناهانم بگيري ، من تو را بر گناه پوشي ات مي گيرم ، و اگر مرا بر آتش اندازي ، به اهل جهنم مي گويم كه من تو را دوست دارم

هم چنان كه ملاحظه مي شود آنچه درباره عشق عاشقان و گفته هاي آنان و افسانه هاي مبالغه آميز شنيده ايم ، به هيچ وجه قابل مقايسه با زبان صدق و قلب مطمئن امامان صادق و معصوم ما نبوده و نخواهد بود.