بررسي آيه اي از قرآن
و اذا ساءلك عبادي عني فاني قريب اءجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لي و ليؤ منوا بي لعلهم يرشدون (41)
چون بندگان من ، از دوري و نزديكي من از تو پرسند، به آنان بگو كه من به آن ها نزديك هستم ، هر كه مرا بخواند دعايش را اجابت كنم ، پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند تا به سعادت راه يابند.
اين آيه به ظرايف بسياري در مساءله دعا اشاره كرده است . صاحب تفسير الميزان معتقد است كه اين آيه كريمه ، با عبارتي كوتاه و مختصر، بهترين بيان و زيباترين اسلوب را در باب دعا به كار برده است .
نكته اول آن كه وضع آيه بر احاله به غايب نيست ، بلكه جمله به صورت شخص حاضر (متكلم وحده ) مزين شده كه خود دليل بر كمال عنايت حضرت ربوبي - جل و علا - به مساءله دعا است .
نكته دوم آن كه از بندگان تعبير به ناس نفرموده ، بلكه با يك اضافه تشريفيه ، از آنان به عبادي تعبير فرموده و آن ها را به خود منتسب نموده است .
نكته سوم آن كه واسطه را در جواب حذف كرده و خود شخصا متكفل جواب دعا شده : فاني قريب اجيب ...
نكته چهارم تاءكيد مساءله به حرف تاءكيد ان مي باشد : اني قريب ...
نكته پنجم ذات اقدس الهي خود را متصف به صفت قرب فرموده تا دلالت بر دوام و ثبوت كند.
نكته ششم آن كه كلمه اجيب را با صيغه مضارع آورده تا دلالت بر پيوستگي ، دوام و تجديد در اجابت داشته باشد.
نكته هفتم آن كه بايد وصف دعا براي شخص صادق باشد، از اين رو اجابت را معلق بر وصف داعي نموده : اجيب دعوه الداع اذا دعان ...
ايشان پس از ذكر اين هفت نكته فرموده اند كه در اين آيه شريفه با تمام ايجاز و اختصاري كه دارد، هفت بار ضمير متكلم وحده تكرار گرديده كه در قرآن كريم نظير آن ديده نمي شود.
پاورقي
41- بقره ، 186.