بازگشت

52- فحش و دشنام - سخنان قبيح - تعرضبه آبروي مسلمان


بسم الله الرحمن الرحيم

و ما اجري علي لساني من لفظة فحش او هجر او شتم عرض او شهادة باطل او اغتياب مؤ من غائب او سب حاضر و ما اشبه ذلك .

در جلسه گذشته موضوع سخنراني ، قطعه اي از دعاي شريف مكارم الاخلاق بود كه علي بن الحسين عليهما السلام در قسمت اول آن از سه خلق مذموم نام برده و آنها را از القائات شيطاني در قلبها و عقلهاي مردم خوانده است . سپس در قطعه بعد، حضرت سجاد (ع ) از شش قسم كلام مذموم و ممنوع نام برده و فرموده است : اين سخنان را شيطان به زبان مردم جاري مي نمايد. به خواست خداوند بزرگ در سخنراني امروز راجع به شش قسم كلام ممنوع كه در دعاي امام آمده با استفاده از بعضي آيات و روايات به اختصار، توضيح داده مي شود. عقل واقع نگر و زبان گويا دو خصيصه بزرگي است كه آفريدگار حكيم به بشر اعطا فرموده است . اين دو سرمايه گرانقدر مايه پيشرفت علم و گسترش دانش در جهان انسان گرديده و او را در شئون مختلف مادي و معنوي به راه تعالي و تكامل سوق داده است .

عن علي عليه السلام قال : للانسان فضيلتان : عقل و منطق ، فبالعقل يستفيذ و بالمنطق يفيذ.(450)

علي (ع ) فرموده : دو برتري و فضيلت از جمله امتيازات اختصاصي انسان است : يكي عقل و آن ديگر منطق ؛با نيروي عقل ، حقايق را فرا مي گيرد و با نيروي منطق فراگرفته ها را به دگران مي آموزد. بدبختانه عقل كه چراغ سعادت بشر است در پاره اي از موارد تحت تاءثير القائات شيطاني قرار مي گيرد و حامل انديشه هاي باطل و ناروا مي شود و به شرحي كه در سخنراني قبل مذكور افتاد امام سجاد (ع ) با عبارت :

اللهم اجعل ما يلقي الشيطان في روعي من التمني و التظني و الحسد.

از القاي شيطاني نام برده و تمني و تظني و حسد را به طور نمونه ذكر كرده است . زبان نيز از نظر تاءثير پذيري همانند عقل است و در مواقعي از مسير حق منحرف مي شود و به باطل مي گرايد و شيطان منويات نامشروع خود را به وسيله آن به جريان مي اندازد. حضرت علي بن الحسين عليهماالسلام در اين قطعه از دعاي رسول خدا مكارم الاخلاق ، موضوع سخنراني امروز، به طور نمونه شش مورد را ذكر فرموده است . چنانكه در عنوان بحث ملاحظه فرموديد، امام (ع ) سخنان بد و كلمات گناه آلود را از فحش آغاز نموده و به پيشگاه خداوند عرض مي كند:

و ما اجري علي لساني من لفظة فحش .

با حمايت الهي سخنان بد به همان ترتيب كه در كلام حضرت سجاد (ع ) آمده يك به يك مورد بحث قرار مي گيرد.

الفحش و الفحشاء و الفاحشة ما عظم قبحة من الا فعال و الاقوال .

راغب در مفردات مي گويد: فحش و فحشا و فاحشه به هر عمل يا به هر سخني كه بسيار قبيح و زشت باشد گفته مي شود.

در عبارت دعا كلمه لسان و كلمه لفظ به كار برده شده و اين خود دلالت دارد كه مقصود امام اداي كلمات قبيح است كه شيطان به زبان دشنامگو جاري مي نمايد. درباره قبح فحش و بدي فحاش ، روايات زيادي در كتب اخبار آمده كه پاره اي از آنها براي مزيد آگاهي شنوندگان محترم ذكر مي شود.

عن النبي صلي الله و آله قال : ان من شر عباد الله من تكره مجالسته لفحشه .(451)

رسول اكرم (ص ) فرموده : از جمله كساني كه در صف بندگان بد خدا قرار دارند كساني هستند كه مردم از مجالست با آنان كراهت دارند زيرا زبانشان آلوده به فحش و دشنام است .

و عنه صلي الله عليه و آله قال : اياكم و الفحش فان الله لا يجب الفحش ‍ و لا التفحش .(452)

و نيز آن حضرت فرموده است : بپرهيزيد از فحش كه خداوند فحش و متظاهير به فحاشي را دوست ندارد.

عن موسي بن جعفر عليهما السلام قال : ان الله حرم الجنة علي كل بذي قليل الحياء لايبالي ما قال و ما قيل فيه .(453)

حضرت موسي بن جعفر فرموده : خداوند بهشت را حرام نموده بر كساني كه داراي زباني فحاش اند، حيا و آزرمشان كم است ، باك ندارد از اينكه خودشان چه مي گويند و باك ندارد از اينكه خودشان چه مي گويند و باك ندارد كه درباره آنان چه گفته مي شود.

اولياي گرامي اسلام علاوه بر آنكه در سخنان خويش حكم الهي را در مورد فحش بيان مي نمودند و قبح آن را خاطر نشان مي ساختند، عملا مراقب دوستان و اصحاب خود بودند، اگر در موردي مشاهده مي كردند يكي از آنان به مسير باطل مي رود و زبانش آلوده به فحش است تذكر مي دادند، او را از آن عمل ناروا كه داشت منع مي نمودند و به استغفار و عذر خواهي از پيشگاه حضرت باري تعالي وادارش مي ساختند.

عن سماعة قال دخلت علي ابيعبدالله عليه السلام فقال لي مبتدئا يا سماعة ما هذا الذي كان بينك و بين جمالك ؟ اياك ان تكون فحاشا او صخابا او لعانا. فقلت : و الله لقد كان ذلك انه ظلمني . فقال : ان كان ظلمك لقد اربيت عليه ان هذا ليس من فعالي و لا آمر به شيعتي ، استغفر ربك و لا تعد. قلت : استغفر الله و لا اعود.(454)

سماعه مي گويد: بر امام صادق (ع ) وارد شدم . حضرت بدون مقدمه به من فرمود: اي سماعه ! اين چيست كه بين تو و آن كسي كه عهده دار امور شترهاي تو است جريان دارد، بپرهيز از اينكه فحاش باشي ، بپرهيز از اينكه با فرياد حرف بزني و اين و آن را مورد لعن خود قرار دهي . عرض كردم : به خدا قسم او به من ظلم كرده . فرمود: اگر واقعا به تو ظلم نموده است از نظر معنوي نفعي بيشتر عايدت گرديده است . فحش دادن نه از روش ماست و نه اجازه مي دهيم كه شيعيان ما نسبت به اين عمل گرايش يابند. تو از خداوند طلب مغفرت كن و اين عمل را تكرار منما. عرض كردم : مي روم ، استغفار مي كنم ، و از اين پس به فحش خود را آلوده نمي نمايم .

دومين كلام مذمومي كه امام سجاد (ع ) در دعاي شريف مكارم الاخلاق از آن نام برده و شيطان به زبان اشخاص جاري مي كند، هجر است :

الهجر الكلام القبيح ، المهجور لقبحه ، و اهجر فلان اذا اتي بهجر من الكلام عن قصد و هجر المريض اذا اتي ذلك من غير قصد.(455)

راغب مي گويد: هجر عبارت از كلام قبيح است ، كلامي كه بر اثر قبحش ‍ مردم آن را مهجور و متروك ساخته اند، وقتي مي گويند فلاني هجر گفت يعني با قصد و اراده ، سخن قبيح به زبان آورد و اگر بگويند مريض هجر گفت يعني بدون قصد، كلمات قبيح ادا كرد. بعضي از امراض در بيماران موجب اختلالاتي در سخنانشان مي شود و در شدت بيماري بدون اراده و اختيار هذيان مي گويند. هذيان گفتن بيمار يكي از مصاديق هجر در كلام است و پس از آنكه بيمار درمان شد و بهبود يافت اين عارضه از او برطرف مي شود.

بعضي از نظر طبي سالم اند اما از ديدگاه اخلاقي بيمارند، اينان بر اثر معاشرت با رفقاي بد و رفت و آمدهاي نادرست در محيطهاي فاسد دچار هجر كلام شده اند و در برخورد با افراد، كلمات قبيح و سخنان ركيك و زشت مي گويند. اين قبيل افرادند كه شيطان ، خواسته هاي خود را به زبان آنان جاري مي كند و كلمه هجر كه در دعاي امام سجاد (ع ) آمده است ناظر به گفته هاي لغو و سخنان قبيح اين گروه است . ناگفته نماند كه در پاره اي از مواقع و برحسب بعضي از حوادث ممكن است افرادي از مسير صحيح منحرف شوند، سخنان هجر و كلمات ناروا به زبان آورند. اولياي دين براي مصون داشتن پيروان خود ضمن روايات ، وظايف لازم را تذكر داده اند.

في الحديث : لا ينبغي للنائحة ان تقول هجرا.(456)

در روزگار گذشته وقتي شخص محترمي از دنيا مي رفت و صاحبان عزا مجلسي را براي زنان داغدار تشكيل مي دادند و بانوان از فاميل و دوستان در آن شركت مي نمودند، زني را براي نوحه سرايي دعوت مي كردند تا او با گفته ها و نوحه هاي خويش مجلس عزا را گرم كند. ممكن بود زن نوحه سرا براي تهييج حضار و مهم شمردن مصيبت ، سخنان هجر و ناروا به زبان آورد، مثلا به قضاي الهي اعتراض كند و بگويد: آيا از بين بردن چنين جواني و داغدار ساختن چنين مادري عدل بود، بارالها! چرا چنين كردي ؟ روايت دستور مي دهد نوحه سرايان در ضمن سخنان خويش هجر نگويند و كلمات باطل و ناروا به زبان نياورند. بموقع است اين نكته تذكر داده شود كه امام سجاد (ع ) در اين قطعه از دعا قسمتي از گناهان زبان را از قبيل فحش و هجر و ديگر گناهان نام برده و آنها را به لسان خود منتسب نموده و در پيشگاه الهي عرض مي كند: و ما اجري علي لساني من لفظة فحش او هجر؛. مي دانيم كه هدف امام در بيان اين قبيل ، انسان سازي و تربيت مردم است و اينكه آنها را به زبان خود استناد داده به منظور رعايت ادب در سخن و حسن تربيت است و گرنه زبان امام معصوم ، منزه و مبرا از اين قبيل كلمات نارواست ، به همين جهت وقتي علي بن الحسين (ع ) در ايام اسارت ، مقابل يزيد بن معاويه جنايتكار قرار گرفت و مقتضي ديد كه براي اتمام حجت چند كلمه اي با يزيد بگويد، فرمود:

اءتاذن لي في الكلام ؟ فقال : قل و لا تقل هجرا قلت و قد و قفت موقفا لا ينبغي بمثلي ان يقول الهجر. ما ظنك برسول الله صلي الله عليه و آله لو رآني في غل .(457)

آيا به من اذن سخن مي دهي ؟ آن جسور پاسخ داد بگو، اما لغو و هذيان مگو. امام (ع ) در كمال صراحت فرمود: من در موقع و مقامي قرار دارم كه براي مثل مني شايسته نيست هجر بگويم و بلافاصله فرمود: چه گمان مي بري به رسول اكرم (ص ) اگر در اين مجلس بيايد و مرا در غل ببيند؟ مقامي را كه امام سجاد و ديگر ائمه معصومين عليهم السلام در آن قرار دارند مقام امامت و جانشيني بر حق پيمبر اسلام است ، مقام رهبري مردم به امر الهي است . صاحبان چنين مقامي معصوم اند و منزه از سخنان هجر و كلمات ناروا هستند.

سومين كلام مذمومي كه امام سجاد (ع ) در دعاي مكارم الاخلاق از آن نام برده و شيطان به زبان اشخاص جاري مي نمايد، شتم عرض است ، يعني دشنام گويي به چيزي كه مرتبط به آبروي يك انسان مسلمان است .

العرض موضع المدح و الذم من الانسان سواء كان في نفسه او في سلفه او من يلزمه امره .(458)

عرض در لغت ، موضع مدح و ذم انسان است ، خواه آن موضع متعلق به شخص صاحب عرض باشد يا موضع مربوط به اسلاف و پيشينيان او باشد، يا موضع ، كسي باشد كه امرش وابسته و مربوط به اوست .

دشنام گويي و شتم به عرض يك مسلمان همانند تجاوز به جان و مال اوست در اسلام ، اين هر سه ، گناه و حرام است . حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله ضمن سخنان خود در خطبه حجة الوداع فرمود:

ايها الناس ! ان دماءكم و اموالكم و اعراضكم عليكم حرام الي ان تلقو ربكم كحرمة يومكم هذا في بلدكم هذا.(459)

اي مردم ! خونتان و مالتان و عرضتان بر شما حرام است تا موقعي كه خداوند را ملاقات نماييد همان طور كه امروز روز حرام است و اين بلد، بلد حرام .

عن علي عليه السلام قال : من استطاع منكم ان يلقي الله تعالي و هو نقي الراحة من دماء المسلمين و اموالهم سليم اللسان من اعراضهم فليفعل .(460)

علي (ع ) فرموده : هر كس مي تواند خداوند را به گونه اي ملاقات نمايد كه دستش به خون مسلمين و اموال آنان آلوده نباشد و همچنين زبانش از تجاوز به عرض مسلمانان سالم مانده باشد به اين مهم اقدام كند و موجبات پاكي و تنزه خود را فراهم آورد.

در صدر اسلام ، بيش از آنكه رسول اكرم (ص ) به مدينه مهاجرت نمايد، بعضي از مشركين و كفار قريش با آيين الهي و پيشواي دين سخت مخالفت مي كردند و اظهار عداوت مي نمودند. پس از آنكه پيمبر اسلام (ص ) به مدينه مهاجرت فرمود و دين الهي رفته رفته قوت گرفت ، عده اي از معاندين مردند و عده اي در جنگها كشته شدند و سپس پسرانشان به اسلام گرايش ‍ يافتند و دين حق را پذيرا شدند، گاهي مسلمانان در برخورد با آنان پدرانشان را به بدي ياد مي كردند و به عرض آنان با نام بردن اسلافشان اهانت مي نمودند. پيشواي اسلام در مواردي اين عمل را منع نمود و اجازه نمي داد مسلماني به علت انحراف پدرش مورد اسائه ادب قرار گيرد. عكرمة بن ابي جهل يكي از افرادي بود كه پس از گذشت مدتي از كشته شدن پدرش در جنگ بدر، قبول اسلام نمود و جريان امرش چنين بود.

ركب البحر فاصابته عاصف فعا هدربه ان ياءتي رسول الله صلي الله عليه و آله و يبايعه ان انجاه الله تعالي . فنجي و اتي و اسلم فقام صلي الله عليه و آله فاعتنقه و قال مرحبا بالراكب المهاجر و كان المسلمون يقولون هذا ابن عدو الله ابي جهل . فشكي ذلك الي النبي صلي الله عليه و آله فمنعهم من ذلك .(461)

براي عكرمه سفر دريا پيش آمد. بين راه دچار طوفان گرديد. در همان جا با خداوند بزرگ پيمان بست كه اگر از دريا نجات يافتم نزد رسول اكرم (ص ) بروم و ايمان آورد. حضرت از جا حركت كرد، با او معانقه نمود و به او خوشامد گفت . مسلمانان در برخورد با وي مي گفتند: اين پسر دشمن خدا، ابي جهل است . عكرمه از اين امر به رسول گرامي (ص ) شكايت برد و حضرت مسلمانان را از اين عمل منع فرمود.

نام پدر را در حضور فرزند بردن و او را به بدي ياد كردن هتك به عرض و آبروي فرزند است ، او را تحريك مي كند، مهياي دفاع مي شود و به گفته وي پاسخ مي گويد، و همين امر مي تواند منشاء اختلاف شود، و اگر گسترش يابد وحدت جامعه را بر هم مي زند. به همين جهت پيمبر گرامي مردم را از اين عمل ناروا بر حذر داشته است .

عن ابيجعفر عليه السلام قال : خرج رسول الله صلي الله عليه و آله لعرض الخيل . فمر بقبر ابي احيحة . فقال ابوبكر: لعن الله صاحب هذا القبر فو الله ان كان ليصد عن سبيل الله و يكذب رسول الله صلي الله عليه و آله .فقال خالد ابنه : و لعن الله ابا قحافة فو الله ما كان يقري الضيف و لا يقاتل العدو. فلعن الله اهونهما علي العشيرة فقدا. فالقي رسول الله (ص ) خطام راحلته علي غاربها، ثم قال اذا انتم تناولتم المشركين فعموا و لا تخصوا فيغضب ولده .(462)

امام باقر (ع ) فرمود: مركبهاي سواري را براي مشاهده پيغمبر اكرم (ص ) در خارج شهر مهيا نموده بودند و حضرت براي ديدن آنها مي رفت . بين راه از كنار قبر ابي احيحة عبور نمود. ابوبكر گفت : خدا لعنت كند صاحب اين قبر را كه مانعي بود در سر راه دين خدا و پيمبر گرامي را تكذيب مي نمود. خالد، فرزند صاحب قبر، كه در معيت رسول اكرم (ص ) بود گفت : خدا لعنت كند از اين دو نفر آن را كه مرگش براي عشيره و قومش به پستي و خواري تلقي گرديد. در اين موقع رسول اكرم (ص ) عنان شتر را به گردنش ‍ افكند و فرمود: وقتي خواستيد از مشركين نام ببريد، به كلام خود جنبه عمومي و همگاني دهيد نه آنكه از شخص معين ياد كنيد و فرزندش را عصباني و خشمگين نماييد.

چهارمين كلام مذمومي كه امام سجاد (ع ) در دعاي مكارم الاخلاق از آن نام برده و شيطان به زبانش جاري مي كند شهادت باطل است يعني به دروغ گواهي دادن . اداي شهادت در محكمه قضا براي احقاق حق و اقامه عدل از امور مهم ديني است . در قرآن شريف و همچنين در كتب احاديث ، آيات و اخبار متعددي در اين باره رسيده و تاءكيد شده است وقتي دعوايي نزد قاضي شرع مطرح است و بعضي از آن آگاهي دارند اگر به عنوان گواه خوانده شوند اجابت كنند و از دادن گواهي شانه خالي نكنند و كتمان شهادت ننمايند.

عن ابيعبدالله عليه السلام في قول الله عزوجل : و لا ياءب الشهداء اذا مادعوا، فقال : لا ينبغي لاحد اذا دعي الي شهادة يشهد عليها ان يقول لا اشهد لكم .(463)

امام صادق (ع ) در تفسير آيه و لا ياءب الشهداء اذا مادعوا

فرموده است : وقتي كسي براي اداي شهادت خوانده شود نبايد بگويد: من شهادت نمي دهم و نمي تواند از وظيفه سرباز زند.

عن الرضا عليه السلام قال : اذا دعي رجل ليشهد علي رجل فليس له ان يمتنع من الشهادة عليه من قوله و لا ياءب الشهداء(464)

حضرت رضا (ع ) فرمود: وقتي مردي براي اداي شهادت خوانده شود، حق ندارد از اجابت امتناع نمايد و در پايان حديث ، امام (ع ) همان آيه را كه امام صادق در حديث خود فرموده بود، شاهد آورده است .

امام سجاد (ع ) در اين قطعه دعا زبان را از بعد گناهانش مورد توجه قرار داده و در زمينه شهادت از گواهي باطل نام برده است . شهادت باطل از جرايم مهم و از گناهان بسيار بزرگ است ، گواهي دروغ مي تواند خون مسلماني را به ناحق بريزد يا به مسلماني زياني وارد كند كه براي او غير قابل جبران باشد. خداوند در قرآن شريف گواهي دروغ را قول زور خوانده و فرموده است :

فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور(465)

از پليدي ها اجتناب كنيد، خواه بت باشد يا غير بت ، و همچنين از گفته زور اجتناب نماييد.

عن النبي صلي الله عليه و آله : عدلت شهادة الزور بالشرك بالله .(466)

رسول اكرم (ص ) فرمود: در اين آيه ، شهادت دروغ معادل شرك به خداوند قرار داده شده است .

درباره شهادت زور و مجازات دنيوي و اخروي آن روايات متعددي رسيده و در اينجا براي اجتناب از تطويل كلام به ذكر يك حديث اكتفا مي شود.

عن هشام بن سالم عن ابيعبدالله عليه السلام قال : شاهد الزور لا تزول قدماه حتي تجب له النار.(467)

هشام بن سالم از امام صادق (ع )، حديث نموده كه فرمود: شاهد زور در قيامت قدم از قدم بر نمي دارد تا آتش دوزخ بر وي قطعي گردد.

پنجمين كلام مذموم كه امام سجاد (ع ) در اين قطعه از دعا ذكر نموده و شيطان آن را به زبان اشخاص جاري مي كند، غيبت مسلمان است از مسلمان . امام در پيشگاه خداوند عرض مي كند:

او اغتياب مؤ من غائب . غيبت از جمله گناهان كبيره است و خداوند در قرآن شريف صريحا آن را نهي نموده و فرموده است : و لا يغتب بعضكم بعضا؛(468) بعضي از شما مسلمانان غيبت نكنيد از ديگر برادران خود و از اين گناه سنگين اجتناب نماييد.

در سخنراني شماره 30 راجع به غيبت از جهات متعدد بحث شد و در اينجا به ذكر مقدمه اي كوتاه و چند حديث اكتفا مي شود. بسياري از گناهان كه ارتكاب آنها مستلزم شرايط و مقدماتي است و گاهي گناهكار براي تهيه مقدمات گناه با مشكل روبه رو مي شود و ناچار از آن مي گذرد، اما گناه غيبت با آنكه بسيار عظيم است ، شرايط و مقدماتي لازم ندارد و غيبت كنندگان از مرد و زن به آساني زبان را مي گردانند و غيبت مي كنند و شنوندگان نيز بدون زحمت و در كمال سهولت ، گفته هاي آنان را استماع مي نمايند. بعضي از گناهان در شرايط مخصوص زماني و مكاني قابل تحقق اند ولي غيبت نمودن و غيبت شنيدن شرط مكاني و زماني ندارد. از اين رو گناه غيبت ، روز و شب ، در سفر و حضر، در كوي و برزن ، در اداره و مغازه ، در عروسي و عزا، در منزل و مسجد، و خلاصه هميشه و همه جا قابل تحقق است و همين سهولت غيبت موجب شده است كه پيشواي اسلام خطر آن را حتي در محيط مقدس مسجد گوشزد كند و به مسلمانان خاطر نشان فرمايد.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : الجلوس في المسجد انتظار الصلوة عبادة ما لم يحدث . قيل يا رسول الله ! و ما يحدث ؟ قال : الاغتياب .(469)

رسول اكرم (ص ) فرمود: نشستن در مسجد به انتظار عبادت است مادامي كه عملي را انجام ندهد. عرض شد يا رسول الله ! چه عملي ؟ فرمود غيبت .

اوحي الله تعالي الي موسي عليه السلام : ما مات تائبا عن الغيبة فهو آخر من يدخل الجنة و من مات مصرا عليهما فهو من يدخل النار.(470)

خداوند به موسي بن عمران وحي فرمود: هر كس بميرد و از غيبت توبه كرده باشد، او آخرين شخصي است كه به بهشت مي رود و اگر بميرد و در گناه غيبت اصرار داشته باشد، او اول كسي است كه در آتش وارد مي شود.

عن الباقر عليه السلا انه قال : وجدنا في كتاب علي عليه السلام ان رسول الله صلي الله عليه و آله قال علي علي المنبر: و الله الذي لا اله الا هو ما اعطي مؤ من قط خير الدنيا و الاخرة الا بحسن ظنة بالله عزوجل و الكف عن اغتياب المؤ من .(471)

امام باقر (ع ) فرمود در كتاب اميرالمؤ منين يافتيم كه رسول گرامي (ص ) در منبر به خداوند يگانه قسم ياد كرد كه به هيچ مؤ مني هرگز خير دنيا و آخرت اعطا نمي شود مگر آنكه نسبت به حضرت باري تعالي حسن ظن داشته باشد و از غيبت مردم خودداري نمايد.

ششمين كلام مذموم كه امام سجاد (ع ) در دعاي مكارم الاخلاق از آن نام برده و شيطان به زبان اشخاص جاري مي كند، دشنام گويي به شخصي است كه حضور دارد و سب را مي شنود. امام (ع ) در پيشگاه خداوند عرض مي كند:

او سب حاضر.

زبان از جوارحي است بسيار ارزشمند و مفيد. زبان مي تواند با سخنان عالمانه و مقالات حكيمانه ، جامعه را عالم بسازد و از فرهنگ و دانش ‍ برخوردار نمايد، زبان مي تواند با مواعظ حسنه و اندرزهاي مشفقانه مردم را تربيت كند و به راه سعادت و رستگاري سوقشان دهد. همچنين زبان از جوارحي است بسيار خطرناك و مضر و آفتش از آفت تمام اعضا و جوارح بيشتر است . از جمله آفات زبان سب و بدگويي به افراد در حضور آنان است . مردم از زبان اين قبيل اشخاص وحشت دارند و تا جايي كه بتوانند از آنان مي گريزند. اين گروه در جامعه مبغوض اند و در پيشگاه الهي مطرود.

عن ابيعبدالله عليه السلام قال : ان ابغض خلق الله عبد اتقي الناس ‍ لسانه .(472)

امام صادق (ع ) فرمود: مبغوضترين خلق خداوند بنده اي است كه مردم از او براي شر زبانش پرهيز دارند.

اگر شخص بدزبان به انسان شريفي سب و شتم نمايد اما او در مقابل ، سكوت كند و چيزي نگويد، عملش مايه خشنودي باري تعالي و موجب خشم شيطان است ، و خداوند در مقابل سكوتش به وي اجر خواهد داد. اما اگر فحاش بد بگويد و شنونده ، مقابله به مثل نمايد و فحش او را با فحش ‍ پاسخ دهد، آن دو، مصداق اين حديث شريف خواهند بود.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : المتسابان شيطانان يتعاونان و يتهاتران .(473)

رسول اكرم (ص ) فرموده : دو نفر كه به يكديگر دشنام مي گويند دو شيطان اند كه به هم كمك مي كنند و به صورت معامله پاياپاي فحش مبادله مي نمايند.

ناگفته نماند كه مسئوليت آن كس كه فحش را آغاز نموده بمراتب سنگينتر از كسي است كه فحش را پاسخ مي دهد، چه او به وجود آورنده اين صحنه گناه است و اگر پاسخگو در سخنان خويش شتم نكند و در كلام از حد تجاوز ننمايد به موجب روايت ، وزر او نيز به عهده آغاز كننده دشنام خواهد بود.

عن ابي الحسن موسي عليه السلام في رجلين يتسابان فقال : البادي منهما اظلم و وزر صاحبه عليه ما لم يتعد المظلوم .(474)

حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام درباره دو مردي كه به يكديگر دشنام مي دادند فرمود: آن كس كه فحش را آغاز نموده ظالمتر است ، گناه خودش و گناه شخص مقابلش به عهده اوست در صورتي كه شخص مقابل در كلام خود تعدي و تجاوز نكرده باشد.

بدبختانه بعضي از افراد بر اثر معاشرت با اشخاص بد زبان و فحاش آنچنان به دشنام گويي و سب ديگران خو گرفته و عادت كرده اند كه حتي در ملاقاتهاي عادي و ضمن احوالپرسي سخنانشان آميخته به سب و بدگويي است . اينان متوجه باشند كه تمامي كلماتي را كه مي گويند در نامه عملشان ثبت مي شود و در قيامت مورد محاسبه و موآخذه قرار مي گيرند. بعلاوه حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله به اين گروه اعلام خطر نموده و فرموده است :

سباب المؤ من كالمشرف علي الهلكة .(475)

كساني كه فحاش اند و به مسلمانان دشنام مي گويند بدانند با اين عملي كه انجام مي دهند در پرتگاه تباهي و هلاكت قدم گذارده اند.

يعني اگر به خود نيايند و روشي را كه در پيش گرفته اند ترك نگويند و همچنان به عمل ناپسند خود ادامه دهند، سقوط مي كنند و سرانجام پرونده اعمالشان در زندگي دنيا به بدبختي و سيه روزي بسته مي شود.

نتيجه آنكه امام سجاد (ع ) در اين قطعه دعاي مكارم الاخلاق از شش گناه زبان نام برده كه در سخنراني امروز راجع به هر يك از آنها توضيح مختصري داده شد. اما پس از ذكر شش مورد به پيشگاه الهي عرض مي كند و ما اشبه ذلك يعني نظاير اين شش مورد.

امام (ع ) با اين عبارت از خداوند استمداد همه جانبه مي نمايد و درخواست مي كند زبانش را نه فقط از اين شش جهت بلكه از تمام جهات محافظت مي فرمايد و ضمنا به مسلمانان مي فهماند كه گناه زبان منحصر در شش مورد ذكر شده نيست و افراد متشرع بايد از جميع جهات مراقب حفظ زبان خود باشند.

پاورقي



450-غررالحكم ، ص 583.

451-/a>كافي ، ج 2، ص 325.

452-محجة البيضاء، ج 5، ص 215.

453-تحف العقول ، ص 394.

454-كافي ، ج 2، ص 326.

455-مفردات قرآن ، هجر.

456-مجمع البحرين ، هجر.

457-نفس العموم (چاپ جديد)، ص 437.

458-نهايه ابن اثير، ج 3، ص 208، عرض .

459-تحف العقول ، ص 31.

460-نهج البلاغه (صبحي صالح )، خطبه 176.

461-سفينة البحار، ج 2، ص 216.

462-كافي ، ج 8، ص 70.

463-كافي ، ج 7، ص 380.

464-مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 208.

465-سوره 22، آيه 30.

466-تفسيرصافي ، ص 364.

467-عقاب الاعمال صدوق ، ص 268.

468-سوره 49، آيه 12.

469-كافي ، ج 2، ص 357.

470-لالي الاخبار، ص 504.

471-مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 105.

472-كافي ، ج 2، ص 323.

473-محجة البيضاء، ج 5، ص 217.

474-سفينة البحار، ج 1، ص 592.

475-كافي ، ج 2، ص 359.