بازگشت

51- در ياد عظمت الهي بودن - در فكر قدرت پروردگاربودن


بسم الله الرحمن الرحيم

اللهم اجعل ما يلقي الشيطان في روعي من التمني و التظني و الحسد ذكرا لعظمتك و تفكرا في قدرتك و تدبيرا علي عدوك .

بار الها! آنچه از تمنيات و بدگماني و حسد كه شيطان در قلب من القا مي كند تو با عنايت خود دگرگون نما و ياد عظمتت را، تفكر در قدرتت را، و مال انديشي به زيان دشمنت را جايگزين آنها قرار ده .

به خواست خداوند بزرگ اين قطعه از دعاي شريف مكارم الاخلاق موضوع بحث و سخنراني امروز است .

الروع بالضم فالسكون العقل و القلب ؛روع به ضم حرف اول و سكون حرف دوم به معناي عقل و قلب است .

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : ان الروح الامين نفث في روعي انه لا تموت نفس حتي تستكمل رزقها.(426)

رسول اكرم (ص ) فرمود: روح الامين در قلب من دميد و در ضميرم القا نمود كه تا كسي از رزق خود به طور كامل برخوردار نگردد نمي ميرد.

خداوند انسان را به گونه اي آفريده كه تلقين پذير است و القائات خوب يا بدي كه در ضميرش نفوذ مي كند مي تواند در كوتاه مدت يا دراز مدت در وي اثر بگذارد و آگاهانه يا ناآگاه او را به همان مسير سوق دهد. تلقين پذيري از جمله عطاياي الهي است كه به مشيت حكيمانه او در ضمير بشر مستقر گرديده است . اين عطيه گرانقدر از سرمايه هاي تعالي و تكامل انسانهاست به شرط آنكه در مسير صحيح قرار گيرد و مطالبي عاقلانه و عالمانه در آن راه يابد.

عن علي عليه السلام قال : حق علي العاقل ان يضيف علي راءيه راءي العقلاء و يضم الي علمه علوم العلماء(427)

علي (ع ) فرموده : شايسته است كه انسان عاقل راءي عقلا را ضميمه راءي خود نمايد و علم علما را بر علم خويش بيفزايد.

اولياي گرامي اسلام براي آنكه پيروان خود را از خطر القائات باطل تا جايي كه ممكن است مصون و محفوظ دارند، در پاره اي از معاشرتهاي اجتماعي كه مي تواند زمينه ساز تلقينهاي نادرست گردد تعاليمي را به آنان آموخته و اكيدا رعايت آنها را توصيه نموده اند و در اينجا دو مورد به اختصار ذكر مي شود، از جمله مواردي كه مي تواند منشاء تلقينهاي بد شود و اخلاق و اعمال آدمي را به فساد بكشاند، رفاقت با افراد ناصالح و گناهكار است . روايات در اين باره زياد رسيده ، از آن جمله اين حديث شريف است :

عن علي عليه السلام قال : لا تصحب الشرير فان طبعك يسرق من طبعه شرا و انت لا تعلم .(428)

علي (ع ) فرموده : از مصاحبت و رفاقت با كسي كه به شر و فساد آلوده است بپرهيز كه طبيعت تو، به گونه اي ناآگاه بدي و ناپاكي را از طبع منحرف او مي دزدد و تو از آن بي خبري .

يكي ديگر از مواردي كه مي تواند منشاء تلقينهاي باطل شود، مشورت و تبادل فكر با افرادي است كه فاقد صلاحيت اند. در اين باره نيز روايات زيادي آمده كه در اينجا به ذكر يك حديث اكتفا مي شود.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : يا علي ! لا تشاور جبانا فانه يضيق عليك المخرج و لا تشاور البخيل فانه يقصر بك عن غايتك و لا تشاور حريصا فانه يزين لك شرها.(429)

رسول اكرم (ص ) به علي (ع ) فرمود: با ترسو مشورت مكن كه او راه رهايي از مشكل را بر تو تنگ مي كند. با بخيل مشورت مكن كه او با تلقين قصور مانع كمال نهاييت مي گردد. با حريص مشورت مكن كه او براي آنكه خلق ناپسند حرص را در تو القا نمايد آن را در نظرت زيبا جلوه مي دهد.

امام سجاد (ع ) در آغاز دعاي موضوع سخنراني امروز، از القاي شيطان نام برده است . با توجه به اينكه قلب بشر مي تواند كانون تلقينهاي خوب يا بد باشد، بموقع است كه در اين بحث از كلام امام استفاده شود، تلقينهاي بد را القاي شيطاني بخوانيم و تلقينهاي خوب را القاي رحماني ، هر تلقيني كه مرضي ذات اقدس الهي و مايه تعالي و تكامل انسان باشد، القاي رحماني است و هر تلقيني كه مرضي خداوند نباشد و زمينه انحطاط و سقوط آدمي را فراهم آورد، القاي شيطاني است در كلام امام (ع ) سه القاي شيطاني ذكر شده است و سه القاي رحماني : اول القاي شيطاني ، تمنيات دروغ و غير واقعي است ، دوم اعمال بدگماني و سوء ظن به مردم است ، سوم حسادت و رشك بردن به اين و آن . اول القاي رحماني ياد عظمت و بزرگي حضرت باري تعالي است ، دوم تفكر در قدرت لايزال آفريدگار جهان است ، و سوم تدبير و نقشه برانداختن دشمنان خداوند است ، و به فضل باري تعالي در اين سخنراني راجع به هر يك از آنها به اختصار توضيح داده مي شود.

التمني تشهي وصول لامر مرغوب فيه و حديث النفس يكون و بما لا يكون .(430)

تمني عبارت از نيل به تحقق يافتن چيزي است كه مورد علاقه و رغبت است و همچنين چيزهايي كه با خود مي انديشيم و در صفحه خاطر ترسيم مي كنيم ، خواه شدني باشد يا ناشدني .

آرزو از جمله عطاياي پر ارزش باري تعالي است كه به انسانها ارزاني داشته و آنان را از اين نعمت بزرگ برخوردار فرموده است . آرزو مايه عمران و آبادي دنيا و منشاء تحرك و فعاليت است ، آرزوي نيل به كمال ، محصلين را به حوزه هاي علمي و دانشگاهها مي كشاند، آرزوي منفعت و سوديابي كه بازرگانان را به تجارت و كشاورزان را به زراعت وادار مي كند.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : الامل رحمة لامتي ولو لا الامل ما رزقت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرا(431)

رسول اكرم (ص ) فرموده : آرزو براي ملت من رحمت است و اگر آرزو نمي بود هيچ مادري فرزند خود را شير نمي داد و هيچ باغداري درختي را غرس نمي نمود.

آرزويي را كه پيشواي بزرگ اسلام براي امت خود رحمت خوانده ، آرزوهاي صحيح و عاقلانه است ، آرزوهايي است كه رنگ واقع بيني دارد و منشاء سعادت مادي و معنوي انسانهاست ،

ولي تمنيات باطل و آمال موهوم كه مايه تضييع عمر و سد راه تعالي و تكامل است نه تنها رحمت خداوند نيست بلكه به فرموده امام سجاد (ع ) از القائات شيطاني است . بدبختانه بعضي از افراد نوجوان و جوان و ميانسال گرفتار اين تمنيات دروغ و ناشدني هستند و عمر عزيز را در آن موهومات مي گذرانند، گاهي جوان محصل ، كتاب درس را كه بايد مطالعه كند كنار گذارده و تمناي عالي ترين مقامها را در سر مي پرورد، خود را بر كرسي وكالت ، در مقام وزارت ، و حتي رياست جمهور مستقر ساخته و مشغول امر و نهي است ، گاهي با چشم و ابرو به اطرافيان دستور مي دهد و گاهي با حركت سر و دست براي عموم ، فرمان صادر مي كند، او نه از پي علم و صنعت مي رود، نه از پي كسب و تجارت و نه راه دامداري و كشاورزي قدم بر مي دارد، خود را به تمنيات واهي دلخوش نموده ، عمر عزيزش بسرعت تباه مي شود و ناچار بايد زندگي را به بدبختي و سيه روزي بگذراند. بعضي از افرادند كه امور ديني و شئون معنوي گرفتار تمنيات دروغ و انديشه هاي واهي هستند و خويشتن را در مقامي بلندپايه و رفيع مي پندارند. قرآن شريف ضمن بعضي از آيات آنان را معرفي فرموده است :

و قالوا لن يدخل الجنة الا من كان هودا او نصاري تلك امانيهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين .(432)

يهودي ها گفتند: داخل بهشت نمي شود مگر كسي كه يهودي باشد، نصاري گفتند: داخل بهشت نمي شود مگر كسي كه نصراني باشد اين تمناي باطل و آرزوي دروغ آنان است . پيمبر گرامي ! به اينان بگو: اگر راست مي گوييد براي ادعاي خود اقامه برهان نماييد.

قال اميرالمؤ منين عليه السلام و قد قال غيرهم . قالت الدهرية : الاشياء لابدءها لها و هي دائمة ، من خالفنا في هذا فهو ضال مخطي مضل . و قالت الثنوية : النور و الظلمة هما المدبران ، من خالفنا في هذا فقد ضل . و قال مشركوا العرب : ان اوثاننا الهة ، من خالفنا في هذا ضل . فقال الله تعالي : تلك امانيهم التي يتمنونها، قل لهم : هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين .(433)

علي (ع ) فرموده : نه تنها يهود و نصاري چنين تمنايي در دل داشتند بلكه دگران نيز در اين انديشه اند. دهريون مي گويند: عالم : قديم است و اول نداشته و هر كس در اين سخن مخالف ما باشد گمراه و خطاكار است . ثنويون مي گويند: مدبر عالم ، نور و ظلمت است و هر كه مخالف گفته ما باشد گمراه است . مشركين عرب مي گويند: بتهاي ما معبودهاي واقعي ما هستند و هر كس جز اين بگويد، گمراه است . خداوند فرمود: اين تمنيات دروني خود آنهاست ، پيمبر! به آنان بگو: اگر راست مي گوييد اقامه دليل نماييد.

اين تمنيات غير واقعي و آمال موهوم ، بزرگترين وسيله گمراه سازي شيطان براي به دام افكندن اشخاص ناآگاه است .

عن علي عليه السلام قال : الامل سلطان الشياطين علي قلوب الغافلين .(434) علي (ع ) فرموده است تمناي غير واقعي و آرزوي باطل ، سلطان شيطانها بر قلوب افراد غافل است .

براي آنكه اشخاص بتوانند خويشتن را از دام تمنيات نفساني القائات برهانند بايد عظمت و بزرگي خداوند را به ياد آورند و به پناه القائات رحماني بروند و اين مدلول كلام امام سجاد (ع ) در دعاي موضوع سخنراني امروز است . به منظور توضيح مطلب مي توانيم اولين القاي رحماني را كه ذكر عظمت حضرت باري تعالي است جوابگوي اولين القاي شيطاني قرار دهيم ، در اين صورت كلام امام (ع ) چنين خواهد شد:

اللهم اجعل ما يلقي الشيطان في روعي من التمني ذكرا لعظمتك ؛ بارالها! آنچه را كه شيطان از تمنيات در ضمير باطن من القا مي نمايد تو با لطف خود آن را به ذكر عظمت و ياد بزرگي خودت متحول فرما.

در منابع ديني گاهي ذكر خداوند آمده است و گاهي ذكر عظمت او، و در مورد ذكر خداوند گاهي ذكر زبان عبادت است و گوينده ذكر از اجر باري تعالي برخوردار مي گردد، اما ذكر گرانقدر و پرارزش ، ذكر دل است ، چه آنكه دل مجري احكام الهي است و انساني كه همواره در ياد خداوند است ، اوامر او را اجرا مي كند و از منهياتش اجتناب مي نمايد.

عن ابيعبدالله عليه السلام قال : من اشد ما فرض الله خلقه ذكر الله كثيرا ثم قال لا اعني سبحان لله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر و ان كان منه لكن ذكر الله عند ما احل و حرم فان كان طاعة عمل بها و ان كان معصية تركها.(435)

امام صادق (ع ) فرمود: از سخت ترين واجبات خداوند به عهده مردم اين است كه بسيار در ياد خدا باشند، سپس فرمود: مراد از ذكر خداسبحان الله و الحمد الله و... نيست . اگر چه سبحان الله و... از اذكار است ، مقصودم ذكر خداوند در موارد حلال و حرام الهي است ، اگر طاعت است عمل كند و اگر معصيت است اجتناب نمايد.

به شرحي كه توضيح داده شد، القائات شيطاني در زمينه تمنيات اگر مربوط به امور دنيوي باشد اغلب آرزوهاي ناشدني است ، فكر مي كند كه عالي ترين مقام مملكت را به دست آورده ، به رفيعترين كرسي قدرت تكيه زده ، امر و نهيش در سراسر كشور نافذ است و مردم بي چون و چرا دستوراتش را اطاعت مي نمايند. گاهي تمناي موهومش گردآوري ثروت بي حد و اموال منقول و غير منقول است ، با خود مي انديشد ثروتي بي حساب جمع كرده ، عمارتهايي بسيار مجلل بنا نموده ، و باغهايي وسيع و باصفا تاءسيس كرده ، ماشينهاي گوناگون آخرين سيستم در اختيار دارد، و هر روز يكي از آنها را سوار مي شود، خدمتگزاران و رانندگان گرداگردش ايستاده و همه مهياي اطاعت اوامرش هستند. بر اثر اين ثروت بي شمار، هيئت حاكمه و عموم مردم در مقابلش سر تعظيم فرود مي آورند. اگر تمناي درونيش مربوط به شئون معنوي و امور اخروي باشد، بدون ترديد خود را از اولياي بزرگ الهي به حساب مي آورد، خويشتن را عنصري شرافتمند و بهشتي مي پندارند، به خود حق مي دهد كه در قيامت از ميليونها مردم شفاعت نمايد، و با اين توهمات غير واقعي دلخوش و شادمان است . اين تمنيات باطل او را از واقع نگري باز مي دارد، سرگرم اوهام و تخيلاتش ‍ مي نمايد، و بينش معنوي را از وي سلب مي كند.

عن علي عليه السلام قال : الاماني تعمي عيون البصائر.(436)

علي (ع ) فرموده : تمنيات و آرزوهاي دراز ناشدني ، چشم دل را نابينا مي نمايد.

كسي كه اسير دام تمنيات نفساني و القائات شيطاني گرديده و از نظر دنيوي يا اخروي به مسيرباطل گراييده است ، براي اينكه از آن بند رهايي يابد و مسير باطل را ترك گويد بايد از ذات قدس الهي ياد نمايد، به قدر فهم خود در عظمت عوالمي كه آفريدگار توانا خلق كرده فكر كند تا به حقارت و ناچيزي خود پي ببرد و خويشتن را از بندهاي تخيلات و تمنيات باطل آزاد سازد. در دنياي پيشرفته امروز به هر نسبت كه سطح دانش بشر گسترش ‍ مي يابد و به اسرار خلقت بيشتر واقف مي شود، به همان نسبت عظمت جهان آفرينش ، مشهودتر. مي گردد و خضوع انسانهاي عالم در مقابل آفريدگار توانا افزايش مي يابد. اولياي گرامي اسلام پيروان خود را از تفكر در ذات اقدس الهي برحذر داشته اند زيرا چنين تفكري از ناحيه مخلوق ناتوان ، نسبت به خالق توانا به جايي نمي رسد و نتيجه بخش نيست . اما توصيه نموده اند كه در عظمت آفرينش و خلقت خداوند فكر كنند.

عن ابيجعفر عليه السلام قال : اياكم و التفكر في الله و لكن اذا اردتم ان تنظروا الي عظمته فانظروا الي عظيم خلقه .(437)

امام باقر (ع ) فرمود: بپرهيزيد از تفكر در ذات مقدس خداوند ولي اگر ارداه كرديد كه عظمت او را بنگريد با دقت به عظمت خلقت او نظر افكنيد.

كسي كه در باطن اسير القائات شيطاني و تمنيات نفساني خود گرديده و تصور مي كند كه در قيامت انساني است بهشتي و در صف اولياي الهي قرار دارد براي نجات خود از اين پندار غير واقعي بايد در آيه شريفه مالك يوم الدين (438) و ديگر آياتي كه معرف حاكميت مبين عظمت ذات اقدس الهي در عرصه قيامت است دقت كند و بدين وسيله خود را از آن قيد و بندهاي موهوم آزاد مي سازد. خلاصه به مدلول كلام امام سجاد (ع ) راه نجات از القائات شيطاني و تمنيات باطل ، خواه دنيوي باشد يا اخروي ، استمداد از عظمت خداوند است ، و بايد انديشه و افكارمان را به بزرگي ذات اقدس او معطوف داريم .

دومين القاي شيطاني كه در اين قسمت از دعاي شريف مكارم الاخلاق آمده ، تظني است . امام (ع ) از پيشگاه باري تعالي درخواست مي كند كه تفكر در قدرت لايزال خود را در ضمير ما جايگزين تظني فرمايد و بدين وسيله از القائات شيطاني مصون و محفوظمان دارد. تظني در لغت به معناي اعمال نمودن گمان است . براي آنكه معناي اعمال ظن روشن شود، لازم است قبلا به اختصار درباره اصل ظن و خصوصيات آن و همچنين چند جمله اي درباره وظايفي كه اولياي اسلام در امر حسن ظن و سوءظن براي پيروان خود بيان نموده اند توضيح داده شود. مردم درباره حسن ظن يا سوء ظن با يكديگر متفاوت اند، بعضي بدون محاسبه و سنجش ، گفتار و رفتار ديگران را با سوء نظر مي نگرند. اين گروه از جهت اخلاقي بيمارند و ارزشي ندارند، بايد خويشتن را درمان كنند و از اين حالت ناپسند رهايي يابند. بعضي از مردم ، افراد شايسته و صالح اند، اگر در موردي بدگمان شوند بر اثر مشاهده قراين و امارات عقلاني است ، البته گمان بد اين قبيل افراد در شرع مقدس ، شايان ملاحظه تلقي شده و نبايد موجبات بدگماني آنان را فراهم آورد.

في الحديث : اتقوا ظنون المؤ منين فان الله جعل الحق علي السنتهم .(439)

در حديث آمده : از گمان مؤ منين اجتناب نماييد كه خداوند، حق را در زبان آنان قرار داده است .

اولين وظيفه يك فرد مسلمان نسبت به برادر دينيش اين است كه عمل و گفته او را به بهترين وجه صحيح و ممكن حمل نمايد و گفتار و رفتارش را از ديدگاه پاكي و درستي بنگرد.

قال امير المؤ منين عليه السلام : ضع امر اخيك علي احسنه حتي ياءتيك ما يغلبك منه و لا تظنن بكلمة خرجت من اخيك سوءا و انت تجد لها في الخير محملا.(440)

اميرالمؤ منين (ع ) فرموده : كار برادر دينيت را به بهترين وجه ممكن قرار ده مگر آنكه وضع به گونه اي شود كه حمل به صحت ناممكن گردد. همچنين به سخني كه برادرت گفته گمان بد مبر با آنكه مي تواني براي آن كلام محمل خوب و شايسته اي بيابي .

وظيفه ديگري كه پيشوايان دين به مؤ منين تذكر داده اند اين است كه براي مصون ماندن از گمان بد مردم ، بايد مراقبت كنند كه با افراد ناصالح و بدنام رفيق نشوند و با آنان رفت و آمد ننمايند، چه آنكه همنشين انسان در جامعه ، معرف هويت و شخصيت اوست ، و همچنين توصيه نموده اند كه خويشتن را در معرض تهمت قرار ندهيد و در جايي كه بدنام خواهيد شد نرويد كه نه تنها همنشين بد مايه بدنامي است بلكه محيط فاسد نيز سوء ظن و بدگماني به بار مي آورد. حضرت عبدالعظيم الحسني از امام جواد (ع ) حديث نموده كه علي (ع ) فرمود: مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخيار.(441)

همنشيني با اشرار و بدان ، موجب بدگماني اخيار و خوبان مي گردد.

عن علي عليه السلام قال : من عرض نفسه للتهمة فلا يلومن من اساء به الظن .(442)

علي (ع ) فرموده : شخصي كه خويشتن را در معرض تهمت قرار مي دهد ملامت نكند كسي را كه به وي گمان بد برده است . سوء ظن در مواردي بدون اراده و اختيار پديد مي آيد و آدمي در ضمير خود نسبت به شخص يا اشخاص بدگمان مي شود و اين امر غير اختياري ، مشمول قلم تكليف نيست و مجازات ندارد. اما اگر در مقام تجسس و تحقيق برآيد و بخواهد به راز كسي كه مورد سوء ظن قرار گرفته پي ببرد به عمل اختياري ناروا دست زده و استحقاق موآخذه و كيفر دارد و اين اولين مرحله تظني است و اعمال گمان بدي است كه در كلام امام سجاد (ع ) آمده و آن را از القائات شيطاني خوانده است .

اولياي گرامي اسلام براي آنكه پيروان خود را در زمينه بدگماني ، از گناه محافظت نمايند تاءكيد نموده اند كه در مورد سوء ظن تحقيق و تجسس ‍ ننماييد.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : ثلاث في المؤ من لا يستحسن و له منهن مخرج : فمخرجه من سوء الظن الا يحققه .(443)

رسول اكرم (ص ) فرموده : سه امر است كه براي مؤ من پسنديده و ممدوح نيست و براي نجات از آنها راه خروج ندارد و راه بيرون رفتن از بدگماني اين است كه تحقيق و تفحص ننمايد.



براي جلوگيري از تظنن و اعمال بدگماني نسبت به مردم ، فكر كردن در قدرت لايزال الهي است . كسي كه به ديگري گمان بد برده و مي خواهد از راه تجسس و تحقيق ، گمان بد خود را اثبات كند و آبروي شخص مورد سوء ظن را در جامعه از بين ببرد اگر در قدرت خداوند فكر كند و متوجه شود كه خالق توانا مي تواند تمام پرده هاي او را بدرد، اسرارش ‍ را فاش كند و در دنيا و آخرت مفتضحش نمايد از تصميم خود منصرف مي شود و از پرده دري شخص مورد سوء ظن خودداري مي نمايد.

عن ابيعبدالله عليه السلام قال : من علم ان الله يراه و يسمع ما يقول و يعلم ما يعمله من خير او شر فيحجزه ذلك عن القبيح من الاعمال فذلك الذي خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي .(444)

امام صادق (ع ) فرموده : كسي كه بداند خداوند او را مي بيند، گفته هايش را مي شنود، و از كارهاي خوب و بدي كه انجام مي دهد آگاه است و اين عقيده ايماني مانع كارهاي بدش مي شود، او مصداق آيه شريفه قرآن است ، از مقام خداوند خوف دارد و نفس خويش را از اعمال هوي و تمنيات ناروا باز مي دارد.

آنچه مذكور افتاد، مدلول قسمت دوم كلام امام سجاد (ع ) در موضوع سخنراني امروز است . در واقع ، امام درباره تظني و فكر در قدرت آفريدگار به پيشگاه خدا عرض مي كند:

اللهم اجعل ما يلقي الشيطان في روعي من التظني تفكرا في قدرتك .

بارالها! آنچه را كه شيطان از تظني و اعمال بدگماني نسبت به مردم ، در دل من القا مي كند بر من منت بگذار و تفكر در قدرتت را جايگزين آن فرما.

سومين امري كه در اين قطعه از دعاي شريف مكارم الاخلاق آمده و امام سجاد (ع ) آن را از القائات شيطاني خوانده حسد است . حسد از جمله خلقيات بسيار مذموم و ناپسند است و اولياي دين ، مسلمانان را اكيدا از آن برحذر داشته اند. در بعضي روايات خاطرنشان گرديده كه حسد مي تواند ايمان شخص مؤ من را كه سرمايه سعادت دنيوي و اخروي اوست نابود نمايد.

عن ابيجعفر عليه السلام قال : ان الحسد لياءكل الايمان كما تاءكل النار الحطب (445)

امام باقر (ع ) فرموده : بي گمان ، حسد ايمان را مي خورد همان طور كه آتش ‍ هيزم را.

حسد عبارت از اين است كه انساني نسبت به انسان ديگر بدخواه باشد از اين جهت كه خداوند به وي نعمتي عطا فرموده و او از عطيه الهي رنج مي برد و در دل تمنا دارد موجباتي فراهم آيد تا نعمت از صاحب نعمت سلب گردد و آن قدر به تمناي خويش علاقه مند است كه از ميان رفتن نعمت صاحب نعمت را براي خويشتن نعمت مي داند.

عن علي عليه السلام قال : الحاسد يري ان زوال النعمة عمن يحسده نعمة عليه .(446)

علي (ع ) فرموده : حسود از نعمتي كه محسود در اختيار دارد آنقدر ناراحت است كه زوال نعمت او را براي خود نعمتي به حساب مي آورد.

حسود در موقعي دشمن نعمت است نه دشمن صاحب نعمت . او از خداوند و تقسيم عطيه اش ناراضي و خشمگين است ، نه از شخص محسود منهاي نعمت . بدون ترديد اين طرز تفكر جسورانه اسائه ادب و بي احترامي به مقام شامخ آفريدگار حكيم است .

عن زكريا عليه السلام قال : قال الله تعالي : و الحاسد عدوا لنعمي متسخظ لقضائي غير راض لقسمتي التي قسمت بين عبادي .(447)

از حضرت زكريا (ع ) است كه خداوند فرموده : حسود به نعمت من دشمن است ، از قضاي من خشمگين است ، و از تقسيمي كه من بين بندگانم نموده ام ناراضي است .

حسود بر اثر افكار نامتعادل خود، نظام حكيمانه جهان را با بدبيني مي نگرد، از نعمتي كه صاحب نعمت در اختيار دارد رنج مي برد و همواره دردمند و معذب است . جالب آنكه حسود با نارضايي دروني خويش ‍ نمي تواند نعمت صاحب نعمت را از ميان ببرد ولي مي تواند با سخنان بي جا و حركات ناموزون خود كه در پاره اي از مواقع به طور ناآگاه مرتكب مي شود و منشاء آن حسد دروني اوست ، خويشتن را رسوا و مفتضح نمايد.

عن ابيعبدالله عليه السلام قال : لما هبط نوح من السفينة اتاه ابليس فقال : ما في الارض رجل اعظم منه علي منك . دعوت الله علي هولاء الفساق فارحتني منهم الا اعلمك خصلتين ؟ اياك و الحسد فهو الذي فعل بي و اياك و الحرص فهو الذي فعل بادم .(448)

امام صادق (ع ) فرمود: وقتي نوح از كشتي پياده شد شيطان نزد او آمد و گفت : در زمين مردي عظيمتر از تو نزد من نيست . درباره اين گناهكاران نفرين كردي و مرا از آنان راحت نمودي . آيا دو خصلت را به تو نياموزم ؟ بپرهيز از حسد كه آن خلق بد، مرا به اين روز انداخت و بپرهيز از حرص كه با آدم آنچنان عمل نمود.

امام زين العابدين (ع ) در سومين قسمت اين قطعه از دعاي شريف مكارم الاخلاق موضوع بحث سخنراني امروز از حسد نام برده و آن را از القائات شيطاني خوانده است . براي آنكه از عوارض زيانبار و خطرات ناشي از آن مصون بماند از پيشگاه خداوند مي خواهد آن حسد را به گونه اي قرار ده كه در راه برانداختن دشمن خودت به كار برده شود، در واقع مي توان عبارت امام سجاد را در قسمت آخر دعا به اين صورت ذكر كرد:

اللهم اجعل ما يلقي الشيطان في روعي من الحسد تدبيرا علي عدوك .

بارالها! تدبير و مال انديشي به زيان دشمن خودت را جايگزين حسدي قرار ده كه شيطان در ضميرم القا نموده است .

نتيجه آنكه شخص با ايمان موظف است دل را از حسد پاك نگاه دارد، بدخواه مردم نباشد، و خويشتن را به اين خلق ناپسند آلوده ننمايد. اگر به فرض چنين حالتي در كسي پديد آمد و دلش به انديشه زوال نعمت صاحب نعمت گرايش يافت آن تمنا را متوجه دشمنان خداوند نمايد. تدبيري بينديشد، نقشه اي طرح كند تا در عرصه جنگ يا در محيط عادي از ابوجهل صفتان و دشمنان پابرجاي دين خدا، كه بدبختانه در هر عصر و زمان بوده و هستند سلب نعمت شود و آنان نتوانند به آيين الهي آسيب برسانند و سد راه حق و حقيقت شوند، و چون اين تمنا منزه از پليدي و بدخواهي است به حساب اخلاق مذموم نمي آيد بلكه شايسته پاداش الهي است زيرا هدفش اعلاي حق است ، اگر نتوانست تمناي دروني خود را در زوال نعمت متوجه دشمنان خدا نمايد و همچنان در انديشه بدخواهي برادران خود بود بايد بداند كه در پرتگاه سقوط قرار گرفته و لازم است همواره متوجه باشد كه بدخواهيش از حد انديشه تجاوز نكند و كوچكترين رنگ عمل به خود نگيرد زيرا حسد تا وقتي كه در ضمير حسود زنداني است ، مجازات ندارد اما اگر به فكر افتاد كه براي سلب نعمت از محسود اقدام عملي نمايد، مورد تعدي و تجاوزش قرار دهد، و به مال و جان وي آسيب برساند، بايد بداند هر قدمي كه در اين مسير بر مي دارد راه تباهي و فساد را مي پيمايد و اين مطلب ضمن روايات بسياري از رسول اكرم (ص ) و ائمه معصومين عليهم السلام آمده است :

قالوا يا رسول الله ! لا يسلم احد منا من الطيرة و الحسد و الظن فما نصنع ؟ قال : اذا تطيرت فامض و اذا حسدت فلا تبغ و اذا ظننت فلا تتحق .(449)

عرض كردند يا رسول الله ! هيچ يك از ما فال بد و حسد و گمان بد سالم نيستيم ، چه كنيم كه از عوارض بد آنها مصون بمانيم ؟ فرمود: وقتي مورد فال بد قرار گرفتي به راه خودت ادامه بده ، وقتي حسد بردي به تعدي و ستم دست مزن ، و وقتي گمان بد بردي تحقيق و تجسس منما.

پاورقي



426-مجمع البحرين ، ماده روع .

427-غررالحكم ، ص 384.

428-شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 20، ص 272، كلمه 147.

429-ميزان الحكمه ، ج 5، ص 213.

430-رياض السالكين ، ص 226.

431-سفينة البحار، ج 1، ص 30.

432-سوره 2، آيه 111.

433-تفسيربرهان ، ج 1، ص 143.

434-فهرست موضوعي غرر، ص 21.

435-وسائل ، ج 11، ص 200.

436-ميزان الحكمه ، ج 1، ص 141.

437-كافي ، ج 1، ص 93.

438-سوره اول ، آيه 4.

439-مجمع البحرين ، ماده ظنن .

440-كافي ، ج 2، ص 362.

441-عيون اخبار الرضا (چاپ سنگي )، ص 216.

442-جامع السادات ، ج 1، ص 283.

443-سفينة البحار، ج 2، ص 110.

444-وسائل ، ج 11، ص 172.

445-كافي ، ج 2، ص 306.

446-فهرست موضوعي غرر، ص 67.

447-محجة البيضاء، ج 5، ص 326.

448-مشكوة الانوار، ص 309.

449-سفينة البحار، ج 2، ص 102.