بازگشت

36- نشر خوبيهاي ديگران - پنهان داشتن عيوب مردم


بسم الله الرحمن الرحيم

و افشاء العارفة و ستر العائبة

امام سجاد عليه السلام در اين قسمت از دعاي شريف مكارم الاخلاق براي حفظ عدل اجتماعي ، پس از ذكر آنچه مذكور افتاد، دو مطلب ديگر را به پيشگاه الهي عرض مي كند و توفيق انجام آن را از باري تعالي مي خواهد: يكي آنكه خوبي ها مردم را بگويد و نشر دهد و ديگر آنكه عيوب آنان را مستور دارد و به زبان نياورد

به خواست خداوند بزرگ شرح و توضيح اين دو مطلب موضوع سخنراني امروز است .

نشر خوبي ها و پنهان داشتن بدي هاي مردم از سجاياي انساني و از كرايم اخلاق است . خداوند اين دو صفت را براي خويش گزيده و بندگان خود را از اين راه مورد تفصل و رحمت قرار داده است . اولياي گرامي اسلام ضمن بعضي از دعاها از اين دو صفت نام برده و به پيروان خويش دستور داده اند كه خداوند را به اين دو صفت بخوانند. امام صادق (ع ) براي قضاي حاجات دعايي را توصيه فرموده كه با اين جمله آغاز مي شود:

يا من اظهر الجميل و ستر القبيح .(105)

اي خداوندي كه زيبايي را آشكار مي نمايي و زشتي ها را مي پوشاني .

علي (ع ) در دعاي كميل به پيشگاه الهي عرض مي كند:

كم من قبيح سترته و كم من ثناء جميل لست اهلا له نشرته .

بار الها! چه بسيار قبايحي را كه پنهان داشته اي و چه بسا تمجيد و ثناي خوبي را كه من شايسته آن نبوده ام نشر داده اي .

كسي كه خوبي هاي مردم را افشا مي كند و دگران را متوجه عمل نيك آنان مي نمايد از طرفي افراد خير را دلگرم مي كند و آنان را در انجام امور خير تقويت مي نمايد و از طرف ديگر با اين عمل ساير مردم در كارهاي خوب تشويق مي شوند و نيكوكاري در جامعه گسترش مي يابد، بعلاوه ، نشر دهنده خوبي ها، خود محبوب نيكوكاران و ساير مردم مي شود و بر اثر خلق پسنديده اي كه دارد احترامش افزايش مي يابد. امام سجاد در قسمت اول كلام خود به پيشگاه خداوند عرض مي كند:

و افشاء العارفة :بار الها!موفقم بدار كه معروف را افشا نمايم و بين مردم نشر دهم .

معروف به معناي خير، خوبي ، احسان و هر عملي است كه شرعا و عقلا پسنديده و نيكو شناخته شده است .

عن علي عليه السلام قال : المعروف زكوة النعم .(106)

علي (ع ) فرموده : عمل معروف زكات نعمتهايي است كه خداوند در اختيار انسانها گذارده است .

در اسلام ، تمام نعمتها زكاتي دارد و زكات هر يك از نعمتها معروف آن نعمت است و در اينجا بعضي از رواياتي كه در اين باره رسيده ، به عرض ‍ شنوندگان محترم مي رسد:

عن ابيعبدالله عليه السلام قال : لكل شي ء زكوة و زكوة العلم ان يعلمه اهله .(107)

امام صادق (ع ) فرموده : براي هر چيزي زكاتي است و زكات علم آن است كه معلومات خود را به كساني كه اهليت دارند بياموزي .

و عنه عليه السلام قال : علي كل جزء من اجزائك زكوة واجبة لله عزوجل و زكوة اللسان النصح للمسلمين و التيقظ للغائبين .(108)

امام صادق (ع ) فرموده كه براي هر يك از اجزاي بدنت زكاتي براي خدا مقرر است و زكات زبانت نصيحت به مسلمانان و بيدار كردن افراد غافل است .

عن علي عليه السلام قال : لكل شي ء زكوة و زكوة العقل احتمال الجهال (109)

علي (ع ) فرموده : براي هر چيزي زكاتي است و زكات عقل تحمل نمودن ناداني هاي جهال است .

عن ابي عبدالله عليه السلام قال : المعروف زكوة النعم و الشفاعة زكوة الجاه و العمل زكوة الابدان و العفو زكوة الظفر و ما اديت زكوته فهو ماءمون السلب .(110)

امام صادق (ع ) فرمود: معروف زكات نعمتهاست ، شفاعت زكات قدر و منزلت است ، عمل صالح زكات بدن است ، عفو اغماض زكات پيروزي است ، و هر نعمتي كه زكاتش ادا شود در ايمني خواهد بود و از كف نمي رود.

عن علي عليه السلام قال : زكوة اليسار بر الجيران و صلة الارحام .(111)



علي (ع ) فرموده : زكات گشايش زندگي و تمكن مالي ، نيكي به همسايگان و صله ارحام است .

امام (ع ) در اين روايت كلمه مال را به كار نبرده و به جاي آن كلمه يسار آورده است زيرا زكات مال در مورد پرداختهاي واجب است و اين روايت به كساني نظر دارد كه پس از پرداخت زكات واجب از جهت تمكن مالي در وسعت و گشايش اند. معروف اينان بهره مند ساختن همسايگان و كمك نمودن به ارحام است .

معروف ، داراي معناي وسيعي است كه هر عمل خيري را شامل مي شود، زير بازوي افتاده را گرفتن ، ناتواني را كمك نمودن ، بيماري را براي رساندن به منزلش حمايت كردن ، نابينايي را به محل مورد نظرش رساندن ، و خلاصه ، هر عمل خيري كه به نفع مردم است معروف خوانده مي شود و ائمه معصومين عليهم السلام به معروف توجه بسيار داشتند و در مواقعي كه پيش مي آمد خود، آن را انجام مي دادند:

لقد كان علي بن الحسين عليهما السلام يمر علي المدرة في وسط الطريق فينزل عن دابته حتي ينحينها بيده عن الطريق .(112)

روش حضرت علي بن الحسين اين بود كه اگر در راهي گذر مي كرد و مي ديد كلوخي در وسط جاده است از مركب پياده مي شد و آن را كنار مي زد كه به رهگذرها آسيبي نرساند.

اولياي گرامي اسلام براي آنكه ارزش خدمت به مردم را به پيروان خود بفهمانند و آنان را به انجام معروف تشويق نمايند، ضمن روايات متعددي اين واقعيت را با تعبيرهاي مختلف خاطر نشان ساخته اند.

عن علي ابن ابيطالب عليه السلام انه كان يقول : انما المعروف زرع من انمي الزرع و كنز من افضل الكنوز فلا يزهدنك في المعروف كفر من كفره و لا جحود من جحده .(113)

علي (ع ) مي فرمود: معروف زرعي است از پرنموترين زراعتها و گنجي است از برترين گنجها، اگر كسي معروفت را كفران نمايد يا آن را انكار كرد مبادا عمل وي ترا از انجام معروف باز دارد.

عن ابيحمزة الثمالي قال : سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول : ان من احب عباد الله الي الله لمن حبب اليه المعروف و حبب اليه فعاله .(114)

ابوحمزه ثمالي مي گويد: از امام باقر (ع ) شنيدم كه فرمود: از محبوبترين بندگان خدا نزد خداوند كسي است كه معروف نزد او محبوب باشد و همچنين به انجام فعل معروف علاقه مند باشد.

از مجموع رواياتي كه مذكور افتاد روشن شد كه كارهاي معروف و خدمت به مردم تا چه حد مورد علاقه و توجه اولياي گرامي اسلام است . افراد نيكوكار و خيرخواه به هر نسبت كه به خدمت خلق موفق شوند و عملا در راه معروف قدم بر دارند به همان نسبت زمينه قرب معنوي خويش را در پيشگاه الهي فراهم آورده و مشمول رحمت واسعه او خواهند بود

ولي از بعضي روايات استفاده مي شود كه عمل معروف از نظر خدمت مالي اهميت بسيار دارد زيرا خدمات مالي بيش از ساير معروفها مردم را زير پوشش خود مي گيرد و موجبات رفاه آنان را در زندگي فراهم مي آورد، بعلاوه ، معروفهاي مالي مي تواند موازنه اقتصادي را در جامعه برقرار نمايد و مسلمين را از خطر اقتصاد ناسالم و عدم تعادل زندگي مصون و محفوظ دارد، و در اين باره روايت جالبي از امام باقر (ع ) رسيده كه به عرض ‍ شنوندگان محترم مي رساند:

عن ابيجعفر عليه السلام قال : ان بقاء المسلمين و بقاء الاسلام ان تصير الاموال عند من يعرف فيها الحق و يصنع فيها المعروف و ان من فناء المسلمين و فناء الاسلام ان تصير الاموال عند من لا يعرف فيها الحق و لا يصنع فيها المعروف .(115)

امام باقر (ع ) فرموده : بقاي مسلمين و بقاي اسلام در اين است كه گردش ‍ اموال نزد كساني باشد كه حق را در مورد مال مي شناسند و به معروف عمل مي كنند و از عوامل فناي مسلمين و فناي اسلام آن است كه پول در دست كساني گردش كند كه حق آن را نمي شناسند و عمل به معروف نمي نمايند.

اگر ثروتمندان در جامعه اسلامي حق واجب مال را بشناسند و آن را ادا كنند بعلاوه ، در راه معروف از پرداخت مال مضايقه ننمايند، براي بيماران تهيدست درمانگاه مجاني ، و براي محصلين بي بضاعت و كودكاني كه از خانواده فقيرند مدرسه رايگان بسازند، و ديگر اعمال خيري از اين قبيل ، اسلام و مسلمين در اين جامعه مي ماند، اما اگر حق واجب را ادا نكنند و از معروف سرباز زنند، با اين عمل مي توانند زمينه فناي اسلام و مسلمين را فراهم آورند. براي آنكه شنوندگان محترم بدانند وظيفه ثروتمندان و افراد متمكن تنها با اداي حقوق واجب تمام نمي شود بلكه بايد به ساير پرداختها نيز متوجه باشند و اعمال معروف را از ياد نبرند.به اين روايت كه از امام صادق (ع ) است با دقت توجه نمايند:

عن ابيعبدالله عليه السلام قال لعمار: يا عمار! انت رب مال كثير. قال : نعم جعلت فداك . قال : فتؤ دي ما افترض الله عليك من الزكوة ؟ قال : نعم . قال : فتخرج المعلوم من مالك ؟ قال : نعم . قال : فتصل قرابتك ؟ قال : نعم . فقال : يا عمار! ان المال يفني و البدن يبلي و العمل يبقي و الديان حي لا يموت . يا عمار! انه ما قدمت فلم يسبقك و ما اءخرت فلم يلحقك .(116)

مردي به نام عمار در عصر امام صادق (ع ) تمكن زياد داشت . حضرت به وي فرمود: آيا تو صاحب مال بسياري ؟ عرض كرد: بلي . فرمود زكات واجب را مي پردازي ؟ عرض كرد: بلي . فرمود: مال معلوم را به سائل و غير سائل پرداخت مي كني ؟ عرض كرد: بلي . فرمود: ارحام و اقربايت را صله مي نمايي ؟ عرض كرد: بلي . آيا به برادرانت دينيت مي رسي ؟ عرض كرد: بلي . حضرت فرمود: اي عمار! مال ، فاني مي شود، بدن مي پوسد، عمل باقي مي ماند، و حاكم و قاضي زنده است و نمي ميرد. آنچه را كه پيشتر از خود فرستادي از تو سبقت نمي گيرد و آنچه را كه بعد از خودت به جاي گذاردي به تو ملحق نمي شود. امام سجاد (ع ) در قسمت اول درخواست خود كه موضوع سخنراني امروز است به پيشگاه خداوند عرض مي كند:

و اءفشاء العارفة : بار الها! موفقم بدار كه اعمال خوب و كارهاي خير اهل معروف را در جامعه شايع نمايم و آنان را به اين خصلت پسنديده معرفي كنم .

به طوري كه در آغاز بحث اشاره شد، نشر خوبي هاي مردم از صفات خداوند است و اگر انساني به اين صفت متصف گردد به كامل تشبه يافته . متخلق به يكي از خلقيات حميده شده است . خوبي هاي فرد خير را نشر دادن و عمل معروفش را به اين و آن گفتن و او را به بزرگواري و فضيلت ياد كردن از طرفي در كارهاي معروفي كه انجام مي دهد دلگرم مي شود و ممكن است در آتيه به كارهاي خير بزرگتري اقدام نمايد و از طرف ديگر، افشاي عارفه مي تواند ساير مردم بي تفاوت را در عمل معروف تشويق كند و آنان را به راه خير و نيكوكاري سوق دهد. جالب آنكه امام سجاد (ع ) افشاي عارفه را در زمينه عدل اجتماعي و پس از درخواست خاموش كردن آتش غضب و اصلاح ذات البين از پيشگاه خدا درخواست نموده است زيرا افشاي معروف اهل خير و معرفي آنان به خدمت گزاري خلق موجب تحسين و تمجيد مردم مي شود و هر انساني به كشش حب ذات علاقه دارد تحسين مردم را درباره خود حفظ كند و همواره مورد تكريم و احترام باشد و براي نيل به اين هدف بايد از معصيت و ناپاكي اجتناب نمايد زيرا مي داند كه آلوده شدن به گناه او را در جامعه كوچك و حقير مي نمايد و محبوبيت اجتماعيش را از بين مي برد.

عن علي عليه السلام قال : من احب المكارم اجتنب المحارم .(117)

علي (ع ) فرموده : كسي كه به كرامت و بزرگواري خويش علاقه دارد از محرمات و گناهان اجتناب مي نمايد. بنابراين يكي از فوايد افشاي عارفه و نشر خوبي هاي اهل خير بازداشتن آنان از گناهان است و اين خود از عوامل ابقاي عدل در جامعه است . ممكن است بسياري از مردم بنا به تمايل دگردوستي ، در باطن علاقه مند به انجام معروف و دوستدار خدمت به خلق باشند ولي در طول زندگي به اين كار شريف موفق نشوند زيرا دوست داشتن معروف بتنهايي براي نيل به آن كافي نيست ، بايد تمام شرايطش مهيا گردد تا فرد علاقه مند به آن دست يابد و بتواند به خواسته دروني خويش ‍ جامه تحقق بپوشاند.

عن ابيعبدالله عليه السلام قال : ليس كل من يحب ان يصنع المعروف الي الناس يصنعه و ليس كل من يرغب فيه يقدر عليه و لا كل من يقدر عليه يؤ ذن له فيه . فاذا اجتمعت الرغبة و القدرة و الاذن فهنا لك تمت السعادة للطالب و المطلوب اءليه .(118)

امام صادق (ع ) فرموده : اينطور نيست كه هر كس دوستدار معروف باشد بتواند آن را عملي نمايد، اينطور نيست كه هر كس رغبت به معروف دارد قدرت آن را نيز داشته باشد، اينطور نيست كه هر كس قادر به عمل معروف است به وي اذن انجام آن داده شود، پس اگر در موردي رغبت و قدرت و اذن مجتمع شد در اين موقع براي طالب معروف و براي كسي كه معروف براي وي طلب شده سعادت كامل و تمام به دست آمده است .

ممكن است از كلمه اذن كه در حديث امام صادق (ع ) آمده بعضي از شنوندگان چنين برداشت نمايند كه تحقق يافتن معروف علاوه بر رغبت و قدرت خود ما به اذن و اجازه باري تعالي وابسته است و چون اذن خداوند در اختيار ما نيست ، پس ما در انجام كار معروف آزادي عمل نداريم . برداشتي اينچنين از اذني كه در حديث آمده نادرست است زيرا اذن الهي دو قسم است : يكي اذن او در نظام تكوين و مقررات آفرينش و آن ديگر اذن الهي در نظام تشريع و تعاليم ديني و اين هر دو در قرآن شريف آمده است . در مورد اذن تكويني فرموده است :

و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه (119)

گياه و روييدني ها در زمين پاك به اذن خداوند خارج مي شود. اين اذني است تكويني و به جبرتحقق مي يابد يعني زمين پاك در روياندن گياه از خود اراده و اختياري ندارد. در مورد اذن تشريعي فرموده است :

و ما كان لنفس ان تؤ من الا باذن الله و يجعل الرجس علي الذين لا يعقلون .(120)

خداوند، بشر را آزاد و عاقل آفريده است ، از اين جهت كه آزاد است مي تواند به اختيار خود دعوت پيمبران الهي را بپذيرد و مي تواند آن را رد كند، و از اين جهت كه عاقل است خداوند به او اجازه داده است تا در زمينه ايمان ، عقل خويش را به كار گيرد و در آيات الهي مطالعه و دقت نمايد. اگر از اجازه آفريدگار بدرستي استفاده نمود و نيروي خود را آن طور كه بايد به كار انداخت و ايمان آورد، او به اذن خداوند ايمان آورده است و اين مدلول جمله اول آيه است . اما اگر از اجازه الهي استفاده ننمود و عقل را به كار نينداخت ، جعل الهي درباره انساني كه تعقل نكرده است ، آلوده بودن به پليدي بي ايماني است و اين مدلول جمله دوم آيه است . اذن خداوند در مورد تحقق بخشيدن به تمام اعمال ارادي انسان آزاد، از آن جمله دست يافتن به عمل معروف ، اين است كه با تهيه مقدمات لازم ، تصميم قاطع بگيرد و با اراده جدي عمل نمايد، در اين صورت به اذن خداوند كار معروف انجام مي شود و اگر اراده جدي ننمايد، وجود رغبت و قدرت بدون تصميم قاطع نمي تواند معروف را به وجود آورد و آدمي را به خدمت درباره مردم موفق نمايد.

لازم است اهل معروف و افراد خدمتگزار مردم همواره به اين نكته متوجه باشند كه عمل خير آنان را بايد دگران بگويند و شايسته نيست خودشان به زبان آورند، مثلا اگر شخص محترمي با خانواده و فرزندان خويش به سفر مي رفت و خودش راننده بود، ماشين در بيابان عيبي پيدا كرد و متوقف شد، چون اطلاع فني نداشت در بيابان ماند. طولي نكشيد ماشين دگري رسيد، توقف نمود، شخص محترمي پياده شد كه بداند آن ماشين يا مسافرينش ‍ چرا متوقف شده است ، وقتي متوجه عيب ماشين شد به راننده خود كه تخصص فني داشت دستور داد پياده شود و عيب ماشين را برطرف نمايد. آقاي محترم يك ساعت در بيابان توقف نمود تا ماشين درست شد و هر دو با هم حركت كردند. آن كس كه ماشينش خراب شده بود بايد عمل معروف و كار نجات بخش آقايي را كه يك ساعت توقف نموده بود و در همه جا و به همه بگويد و آن معروف را افشا نمايد و خاطر نشان كند كه اگر آن آقاي محترم توقف نمي كرد، ما وضع دشواري مي داشتيم و شايد با خطر مواجه مي شديم ، اما آقايي كه توقف نموده و آن معروف را انجام داده است نبايد سخني بگويد و اظهار كند: اگر من توقف نمي كردم چنين و چنان مي شد و اين دستور انساني و اخلاقي ، مدلول حديث كوتاهي از مولاي متقيان است :

عن علي عليه السلام قال : اذا صنع اليك معروف فانشره و اذا صنعت معروفا فاستره .(121)

علي (ع ) فرموده : اگر كسي درباره تو معروفي را انجام داد آن را نشر بده و شايع كن و اگر خودت درباره دگري معروفي را انجام دادي آن را پنهان دار و به زبان نياور.

امام سجاد (ع ) در قسمت اول درخواست خود كه موضوع سخنراني امروز است به پيشگاه خداوند عرض مي كند:

و افشاء العارفة : با رالها! موفقم بدار كه اعمال معروف دگران را افشا نمايم و خوبي هاي آنان را بين مردم نشر دهم . درباره معروف و افشاي آن به قدر لازم بحث شد. در قسمت دوم خواسته خود به پيشگاه الهي عرض ‍ مي كند:

و ستر العائبة : پروردگارا! موفقم بدار كه عيبهاي مردم را مستور دارم و آنها را با كسي در ميان نگذارم . پنهان داشتن عيبهاي مردم مانند آشكار ساختن خوبي هاي آنان از صفات باري تعالي است . افراد علاقه مند به كرامت نفس ‍ بايد تمرين كنند و خويشتن را به اين دو خلق انساني متخلق نمايند و به اين دو صفت عالي متصف سازند. اين قسمت از دعاي امام (ع ) نيز از جهات متعدد شايان بررسي است و از ابعاد مختلف قابل بحث است و در اينجا به توضيح پاره اي از جهات اكتفا مي شود. بشر به طور فطري علاقه مند به كمال است ، ميل دارد از نظر ساختمان طبيعي و همچنين از نظر گفتار و رفتار اجتماعي منزه و مبرا از هر عيب و نقصي باشد. اگر در وي عيب مادرزادي وجود دارد يا در طول زندگي بر اثر رويدادي دچار نقص عضوي گرديده است تا جايي كه بتواند مي كوشد آن نقص را پنهان دارد و نگذارد ديگران متوجه آن عيب شوند، همچنين اگر در گفتار و رفتارش به پاره اي از سيئات اخلاقي و اعمال ناپسند مبتلا شده و دچار عيب اجتماعي گرديده نمي خواهد مردم به آن عيب واقف شوند و حتي المقدور در پنهان داشتن آن كوشش مي نمايد، اگر كسي از عيبش آگاهي يافت و آن را به اين و آن گفت سخت ناراحت مي شود، به گوينده اعتراض مي كند، با تندي به وي سخن مي گويد، و ممكن است كارشان به درگيري منتهي شود. خلاصه ، تمام انسانها به تمايل فطري علاقه دارند عيوب طبيعي و نقائص اكتسابي آنان برملا نشود و مردم از آنها آگاهي نيابند. اسلام در مقام قانونگذاري ، اين تمايل فطري را مورد كمال توجه قرار داده و نشر عيوب مسلمانان را تحت عناوين مختلف ، مثل غيبت ، پرده دري ، ايذاي مسلمان ، و ديگر عناويني از اين قبيل ممنوع ساخته است ، بعلاوه از نظر معنوي روايات زيادي از اولياي اسلام درباره فوايد ستر عيوب مردم و زيانهاي افشاي عيوب آنان رسيده است كه در اينجا قسمتي از آنها ذكر مي شود:

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : من علم من اءخيه سيئة فسترها ستر الله عليه يوم القيامة .(122)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : كسي كه مي داند برادرش آلوده به گناهي است و آن را بپوشاند، خداوند او را در قيامت مي پوشاند.

و عنه صلي الله عليه و آله قال : من روي علي مؤ من رواية يريد بها شينه و هدم مروته ليسقط من اعين الناس اخرجه الله من ولايته الي ولاية الشيطان فلا يقبله الشيطان .(123)

و نيز فرموده است : كسي كه بر ضرر برادرش چيزي را بگويد و مقصودش از گفتن ، اين باشد كه او را در جامعه زشت كند، مردانگيش را در هم بشكند تا از نظر مردم سقوط نمايد، خداوند او را از ولايت خود خارج مي كند و به ولايت شيطانش مي فرستد و شيطان هم او را نمي پذيرد.

عن ابيعبد الله عليه السلام قال : لا تنظروا في عيوب الناس كالارباب و انظروا في عيوبكم كهيئة العبيد انما الناس رجلان : مبتلي و معافي فارحم المبتلي و احمد الله علي العافية .(124)

امام صادق (ع ) از قول حضرت مسيح ابن مريم (ع ) نقل نموده كه فرمود: به عيوب مردم مانند مالكين عبيد نگاه نكنيد بلكه عيوب و نقائص خود را با چشم بردگي بنگريد. مردم دو گروه اند، بعضي مبتلا به بيماري گناهان اند و بعضي در عافيت و سلامت . بيماران گناه را مورد ترحم قرار دهي و خداوند را در مقابل نعمت عافيت شكر گزار باشي .

سال رجل رسول الله صلي الله عليه و آله فقال : احب ان يستر الله علي عيوبي . قال : استر عيوب اخوانك يستر الله عليك عيوبك .(125)

مردي به حضرت رسول اكرم (ص ) عرض كرد كه دوست دارم خداوند عيوب مرا بپوشاند، چكنم ؟ حضرت فرمود: عيوب برادرانت را بپوشان ، خداوند عيوب ترا مي پوشاند.

عن ابيعبد الله عليه السلام قال : من اطلع من مؤ من علي ذنب او سيئة فافشي ذلك عليه و لم يكتمها و لم يستغفر الله له كان عند الله كعاملها و عليه وزر ذلك الذي افشاه عليه .(126)

امام صادق (ع ) فرموده : كسي كه از گناه و لغزش مؤ مني آگاه گردد و آن را افشا كند، به مردم بگويد، و مكتوم ندارد، و به جبران افشا كردن گناه براي او استغفار ننمايد، افشا كننده نزد باري تعالي مانند عامل گناه است و معصيتي را كه افشا نموده است به حساب او گذارده مي شود.

از اين چند حديث كه مذكور افتاد روشن شد كه ستر عيوب و مكتوم داشتن سيئات مردم از نظر معنوي داراي اجر بزرگ و فوايد ارزنده اي است و پرده دري و افشاي عيوب آنان نيز زيانهاي دنيوي و اخروي بزرگ در بر دارد ولي مهمتر از افشاي سيئات دگران ، اين است كه شخض مسلماني به نام دين خدا با كسي طرح دوستي بريزد ولي هدفش اين باشد كه لغزشها و گناهان او را بشمارد و به ذهن بسپارد تا موقعي كه بخواهد آنها را بگويد و مايه رسوايي وي گردد، و اين عمل بمراتب بدتر و مذمومتر از افشاي عيوب و سيئات است و بي گمان بايد گفت اين فرد، گرفتار يكي از بزرگترين بيماري هاي روحي و معنوي است و اگر علاقه مند به سعادت خويش باشد بايد هر چه زودتر خود را درمان كند و از اين بدبختي و بلا رهايي يابد.

عن ابيجعفر عليه السلام قال : ان اقرب مايكون العبد الي الكفر ان يؤ اخي الرجل ، الرجل علي الدين و يحصي عليه عثراته و زلاته ليعنفه بها يوما ما.(127)

امام باقر (ع ) فرموده : نزديكترين بنده ، به كفر و بي ايماني آن است كه شخص متدين به نام دين با فرد دگري دوست شود براي آنكه لغزشهاي او را در ايام دوستي احصا نمايد تا روزي با شمردن و به رخ كشيدن آنها وي را مورد ملامت و سرزنش قرار دهد.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : يا معشر من اسلم بلسانه و لم يسلم بقلبه لا تتعبوا عثرات المسلمين فانه من تتبع عثرات المسلمين تتبع الله عثرته و من تتبع الله عثرته يفضحه .(128)

رسول اكرم (ص ) فرموده : اي كساني كه به زبان اسلام آورده ايد و قلبتان تسليم نشده است ! از پي لغزشهاي مسلمانان نرويد، چه آن كس كه در اين راه قدم بر دارد خداوند لغزشهاي او را پي مي گيرد و كسي كه خداوند از پي لغزشهاي وي باشد او را مفتضح و رسوا مي كند.

پي گيري از عيوب و نقائص مردم و وقوف به سيئات اخلاق و اعمال آنان به قدري ناپسند و مذموم است كه علي عليه السلام در عهدنامه مالك اشتر آن را خاطر نشان نموده ، مالك را از آن برحذر داشته و تذكرات لازم را در اين باره به استاندار مصر داده است :

و ليكن ابعد رعيتك منك و اشناءهم عندك اطلبهم لمعائب الناس فان في الناس عيوبا الوالي احق من سترها، فلا تكشفن عما غاب عنك منها فانما عليك تطهير ما ظهر لك و الله يحكم علي ما غاب عنك فاستر العورة ما استطعت يستر الله ما تحب ستره من رعيتك .

البته بايد دورترين مردم حوزه ماءموريتت از تو و مبغوضترين آنان نزد تو كساني باشند كه بيشتر در جستجوي معايب دگران اند، چه آنكه در مردم عيوبي وجود دارد كه والي شايسته ترين فرد در اخفاي آنهاست ، پس در مقام كشف عيوبي كه از تو پوشيده است مباش ، آنچه بر عهده توست پاك كردن عيبهايي است كه بر آنها واقف شده اي و خداوند حكم مي كند نسبت به آنچه كه بر تو پنهان مانده تا جايي كه مي تواني اسرار مردم را بپوشان ، خداوند هم آن را كه مي خواهي از مردم مستور و پنهان باشد مي پوشاند.

امام سجاد (ع ) در اين قطعه از دعاي مكارم الاخلاق براي حفظ عدل در محيط اجتماع به پيشگاه الهي عرض نموده است :

و افشاء العارفة و ستر العائبة : پروردگارا! موفقم بدار تا خوبي هاي اهل معروف را افشا نمايم و عيب كساني را كه به آن مبتلا هستند مستور دارم .

به طوري كه در قسمت اول دعا به عرض رسيد، خوبي هاي اهل معروف را نشر دادن در روان آنان اثر مي گذارد و براي آنكه حسن شهرت خود را در جامعه از دست ندهند پيرامون گناه نمي گردند و اجتناب از گناه به هر نسبت كه باشد در حفظ عدل اجتماعي مؤ ثر است . ستر عيوب و نقائص نيز همانند نشرخوبي ها در حفظ عدل اجتماعي اثر مي گذارد، چه اگر عيب مبتلايان به عيوب و نقائص از پرده بيرون افتد و كساني از آن آگاه شوند و به اين و آن بگويند و نشر دهند شخص صاحب عيب برافروخته مي شود، به دفاع از خود بر مي خيزد و ممكن است در خلال دفاع ، دروغ بگويد، بي گناهي را متهم نمايد و به وي نسبت ناروايي بدهد و رفته رفته گناه گسترش ‍ يابد و هر قدر شعاع گناه بسط پيدا مي كند قطعا به عدل اجتماعي آسيب مي رساند.

عن علي بن الحسين عليهما السلام : من رمي الناس بما فيهم رموه بما ليس فيه .(129)

امام سجاد (ع ) فرموده است : كسي كه مردم را به صفت بدي كه در آنان وجود دارد نسبت دهد آنان ، در مقابل ، به نسبت دهنده چيزي را منتسب مي نمايند كه در وي وجود ندارد

نشر عيوب و سيئات گناهكار اگر ادامه پيدا كند و همگاني شود، حس كند كه ديگر براي او در جامعه آبرويي نمانده است در اين موقع شرم گناهكار به كلي از ميان مي رود، پرده حيايش دريده مي شود و بر اثر اين احساس عملا به هر معصيتي دست مي زند و باك ندارد كه مردم او را در حال ارتكاب هر گناهي مشاهده كنند. وجود چنين عنصري در جامعه ضرر بسيار دارد و به عدل اجتماعي آسيب بزرگ مي رساند. علي (ع ) از قول لقمان فرموده :

شرالناس من لا يبالي ان يراه الناس مسيئا(130)

بدترين خلق كسي است كه باك ندارد از اينكه مردم او را در حال گناه ببينند.

پاورقي



105-مفاتيح الجنان ، ص 78.

106-فهرست موضوعي غرر، ص 244.

107-بحار الانوار، ج 2، ض 25.

108-الحياة ، ج 1، ص 59.

109-غرر الحكم ، ص 588.

110-ميزان الحكمه ، ج 4، ص 266.

111-فهرست موضوعي غرر، ص 133.

112-ميزان الحكمه ، ج 6، ص 252.

113-مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 393.

114-كافي ، ج 4، ص 25.

115-مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 393.

116-كافي ، ج 4، ص 27.

117-ارشاد مفيد، ص 141.

118-كافي ، ج 4، ص 26.

119-سوره 7، آيه 58.

120-سوره 10، آيه 100.

121-فهرست موضوعي غرر، ص 245.

122-ميزان الحكمه ، ج 7، ص 145.

123- البحار، ج 2، ص 295.

124- تحف العقول ، ص 305.

125- ميزان الحكمه ، ج 7، ص 145.

126-البحار، ج 2، ص 295.

127-كافي ، ج 2، ص 355.

128-كافي ، ج 2، ص 355.

129-بحار الانوار، ج 75، ص 160.

130-ميزان الحكمه ، ج 7، ص 494.