بازگشت

31- شكر نعمت و كفران آن - چشم پوشي از بديها


بسم الله الرحمن الرحيم

و اءن اشكر الحسنة و اغضي عن السيئة .

به خواست باري تعالي اين دو جمله از دعاي شريف مكارم الاخلاق موضوع سخنراني و بحث امروز است . امام سجاد عليه السلام در پيشگاه خداوند عرض مي كند: بار الها! به من توفيق عنايت فرما كه خوبي ها را شكر گزار باشم و از بدي ها چشم پوشي نمايم .

براي روشن شدن معناي جمله اول دعاي امام لازم است معناي شكر را بدانيم .

الشكر ثلاثة اءضرب : شكر القلب و هو تصور النعمة ، و شكر اللسان و هو اثناء علي المنعم ، و شكر سائر الجوارح و هو مكافاة النعمة بقدر استحقاقه .

راغب مي گويد شكر سه گونه است : يكي شكر قلب است و آن تصور نعمت است ، آن ديگر شكر زبان است و آن ثنا گفتن و حمد نمودن منعم است ، و سوم شكر جوارح و آن به كار بردن عضو است در استفاده از نعمت .البته شكر قلب ، يعني تصور نعمت ، مهمتر از شكر زبان و شكر جوارح است ، زيرا قلب كانون اراده و مركز تصميم است ، زبان و ديگر جوارح به فرمان مركز فرماندهي است . وقتي آدمي در دل باور داشته باشد كه هر چه نعمت در اختيار اوست از خداوند است ، طبعا زبان و جوارح تحت تاءثير شكر قلب قرار دارند و انسان با تمام وجود شكر گزار خدا خواهد بود، و اين مطلب در خلال روايات خاطر نشان گرديده است :

عن ابي عبدالله عليه السلام قال : من انعم الله عليه بنعمة فعرفها بقلبه فقد ادي شكرها.(1)

امام صادق (ع ) فرموده : كسي كه خداوند به وي نعمتي را عطا مي فرمايد و دل او عارف است كه آن نعمت عطيه الهي است ، با همان معرفت قلبي شكر نعمت را به جاي آورده است .

روي ان موسي عليه السلام قال في مناجاته : الهي خلقت آدم بيدك و اسكنته جنتك و زوجته حواء امتك فكيف شكرك ، فقال علم ان ذلك مني فكانت معرفته شكرا.(2)

روايت شده كه حضرت موسي بن عمران در مناجات خود به پيشگاه خداوند عرض كرد: بار الها! آدم را به دست خودت آفريدي ، در بهشت خودت او را جاي دادي ، حوا را به همسريش گزيدي ، او چگونه ترا شكر نمود؟ خداوند فرمود: آدم دانست كه همه آن نعمتها از من است و او با اين معرفت ، شكر مرا به جاي آورد. كسي كه در دل باور دارد تمام نعمتها از خداوند است و با اين باور عالي ترين شكر را به جاي آورده و اداي وظيفه قلبي را نموده است ، او بايد مراقبت نمايد كه در مقام عمل نيز شكر گزار نعمتهاي الهي باشد و هر نعمت در جائي صرف شود كه مرضي صاحب نعمت است ، يعني با هيچ يك از عطاياي الهي مرتكب گناه نشود، خواه آن عطايا جوارح و اعضاي بدن باشد كه به اختيار اراده او به كار مي رود و خواه نعمتهاي خارج از وجود انسان باشد، مانند مال ، مقام ، محبوبيت ، نفوذ كلام ، و ديگر نعمتهايي از اين قبيل ؛و شكر جامع ، به كار بردن نعمت بر وفق رضاي الهي و اجتناب از گناهان است .

عن ابيعبدالله عليه السلام قال : الشكر للنعم اجتناب المحارم و تمام الشكر قول العبد: الحمد لله رب العالمين .(3)

امام صادق (ع ) فرمود: شكر نعمتها پرهيز از گناهان است و شكر تمام و كامل اين است كه بنده خدا بگويد: الحمدلله رب العالمين . - بنابراين اگر انساني با دست و زبانش ، با قلم و قدمش ، با مال و ثروتش ، و با جاه و مقامش اعمالي را انجام دهد كه مرضي خدا باشد، او با عمل پاك و منزه خود شكر نعمت را به جاي آورده است ، و اگر با يكي از آن نعمتها مرتكب گناه گردد، با آن عمل كفران نعمت نموده است . شكر نعمت دست ، رفع نيازهاي زندگي يا دست افتاده گرفتن است و كفران نعمت دست ، دزدي كردن و يا بر سر مظلوم كوبيدن است . شكر نعمت مقام ، حمايت مظلوم و كوتاه كردن دست ظالم است ، و كفران نعمت مقام ، بي اعتنايي به ضعفا و ياري كردن به ستمكاران و زورگويان است . علي (ع ) با نظاميان خود به منزل ذي قار رسيد، در آنجا توقف نمود. امام (ع ) نعلين پاره خود را تعمير مي نمود. عبدالله بن عباس به حضورش آمد. به وي فرمود: قيمت نعلين من چيست ؟ عرض كرد قيمتي ندارد:

فقال عليه السلام : و الله لهي احب الي من امرتكم الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا.(4)

فرمود: قسم به خدا اين نعلين بي ارزش نزد من محبوبتر است از حكومت بر شما، مگر آنكه بتوانم از سنگر حكومت استفاده معنوي و الهي بنمايم ، حقي را بر پا دارم يا باطلي را دفع نمايم . اجر شكر گزاري : شكر نعمت در پيشگاه خداوند اجر عبادت دارد و صاحبان نعمت با انجام اين وظيفه مقدس از پاداش بزرگ خداوند برخوردار مي گردند و اين بشارت ضمن روايتي از رسول گرامي (ص ) به شكر گزاران اعلام گرديده است :

عن النبي صلي الله عليه و آله قال ؛ الطاعم الشاكر له من الاجر كاجر الصائم المحتسب و المعافي الشاكر له من الاجر كاجر المبتلي الصابر و المعطي الشاكر له من الاجر كاجر المحروم القانع .(5)

رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است : آن كس كه غذا مي خورد و سپاسگزار خداوند است ، اجر او همانند پاداش كسي است كه براي خدا و به منظور نيل به ثواب الهي روزه گرفته است ؛كسي كه سالم است و خدا را بر نعمت سلامت شكر مي كند، اجر او همانند اجر بيمار با ايماني است كه براي خداوند در بيماري صبر مي كند؛كسي كه از نعمت خداوند برخوردار است و به دگران اعطا مي نمايد، اجر او همانند اجر تهيدست محرومي است كه براي خدا قانع است و مضيقه زندگي را تحمل مي نمايد.

گاهي دنيا به كام افراد گناهكار مي گردد و پي در پي از نعمتهاي گوناگون برخوردار مي شوند و تراكم نعمتها را براي خود سعادت مي پندارد، غافل از آنكه آن نعمتها غفلتشان را افزايش مي دهد و با گذراندن ايام حيات گناه آلودشان ، منازل سقوط را تدريجا مي پيمايد. قرآن شريف درباره اينان فرموده :

و الذين كذبوا باياتنا سنستدرجهم من حيث لا يعلمون .(6)

كساني كه آيات ما را تكذيب مي كنند، آنان را به نعمتهاي خود متنعم مي سازيم و همان نعمتها مايه افزايش غفلتشان مي شود و بدون اينكه خودشان بدانند مدارج هلاكت و تباهي را مي پيمايند.

عن الصادق عليه السلام انه سئل عن هذه الاية فقال : هو العبد يذنب الذنب فتجدد له النعمة تلهيه تلك النعمة عن الاستغفار من ذلك الذنب .(7)

از امام صادق (ع ) درباره اين آيه سؤ ال شد، فرمود: او بنده اي است كه گناه مي كند و نعمت بر وي تجديد مي شود و همان تجديد نعمت ، او را غافل مي كند و از استغفارش باز مي دارد.

صاحبان نعمت براي اينكه خود را بشناسند، از وضع معنوي خويش آگاه گردند، و بدانند كه آيا از افراد غافل اند و مشمول آيه استدراج اند يا نه به اين روايت توجه نمايند:

عن سنان بن طريف قال ، قلت لابي عبد الله عليه السلام : خشيت ان اكون مستدرجا. قال ولم . قال لاني دعوت الله ان يرزقني دارا فرزقني ، و دعوت الله ان يرزقني الف درهم فرزقني الفا، و دعوته ان يرزقني خادما فرزقني خادما. قال فاي شي ء تقول ؟ قال اقول : الحمدلله . قال : فما اعطيت افضل مما اعطيت .(8)

سنان بن ظريف مي گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : من خائفم از اينكه مستدرج باشم . فرمود: براي چه ؟ گفتم از خدا خواستم به من خانه اي بدهد خانه داد، خواستم به من صد هزار درهم بدهد هزار درهم داد، خواستم به من خادمي بدهد خادم داد. فرمود: در اجابت اين درخواستها چه مي گويي ؟ عرض كرد مي گويم : الحمدلله . فرمود: عطيه حمدت از آن نعمتهايي كه به تو عطا شده برتر و بالاتر است . - يعني با توجه به حضرت حق و حمد باري تعالي تو از مستدرجان نيستي ، از خدا غفلت نداري ، و به حساب آن گروه گناهكار و غافل نمي آيي .

جهاني كه در آن زيست مي كنيم عالم وسايل و اسباب است و براي پيدايش ‍ هر موجودي در نظام آفرينش راه و مجراي خاصي مقرر گرديده كه بايد از آن راه و بدان وسيله جامه تحقق بپوشد و به وجود آيد. نعمتهاي حضرت باري تعالي نيز از مجاري و طرقي كه قضاي الهي بر آن تعلق گرفته است به مردم مي رسد، با اين تفاوت كه مجراي بعضي از نعمتها فقط علل تكويني و شرايط خاصي است كه در نظام خلقت مقرر گرديده و دست انسان در پيدايش آنها مداخله ندارد، مانند نعمت آفتاب و تابش نور آن كه حيات انساني و حيات نبات و حيوان وابسته به آن است و نعمتهاي بسياري از اين جرم بزرگ كيهاني عايد بشر مي گردد و همچنين نعمت باران كه بر اثر تبخير آب ، توليد ابر و شرايط جوي باران مي بارد و آدمي از وجود آب كه مايه حيات او و ديگر موجودات زنده است بهره مند مي شود. براي اداي شكر اين قبيل نعمتها بايد حضرت آفريدگار را كه معطي نعمت است در دل و زبان حمد نمود و از پيشگاه مقدسش درخواست ادامه نعمت داشت . بعضي از نعمتهاست كه مجاري اعطاي آنها كساني از افراد بشرند و به شكلهاي مختلف آن نعمتها به وسيله آنان به ما مي رسد. در اين قبيل موارد شرع مقدس دستور داده كه علاوه بر شكر خداوند كه خالق و معطي اصل نعمت است بايد راه وصول به آن نعمت را كه انسانها هستند شكر نمود و مراتب حقشناسي را در مقابل آنان ابراز داشت . حضرت علي بن الحسين عليهما السلام در اين باره فرموده است :

و اما حق ذي المعروف عليك فان تشكره و تذكر معروفه و تنشر له المقالة الحسنة و تخلص له الدعاء فيما بينك و بين الله سبحانه فانك اذا فعلت ذلك كنت قد شكرته سرا و علانية ثم ان امكن مكافاءته بالفعل كافاءته و الا كنت مرصدا له موطنا نفسك عليها.

در رساله حقوق امام سجاد (ع ) چنين آمده است : اما حق كسي كه درباره ات معروفي را انجام نموده و به تو نعمتي داده اين است كه او را شكر نمايي و خوبي او را در يادت داشته باشي و آن را بگويي و نشر دهي و درباره او بين خود و و خداوند دعا نمايي و اگر چنين كردي شكر او را در نهان و آشكار بجا آورده اي سپس اگر مي تواني نعمت او را تلافي كن و اگر قدرت نداري و نمي تواني منتظر فرصت باش و دل را براي تلافي كردن آن نعمت آماده و مهيا ساز.

در اسلام ، شكر كسي كه واسطه وصول نعمت به ما باشد بسيار مهم شناخته شده و در كنار شكر خداوند كه صاحب نعمت است بايد واسطه وصول نعمت را نيز شكر نمود و حق خدمت او را بجا آورد و در اين باره روايات بسياري از اولياي گرامي اسلام رسيده است :

عن علي به موسي الرضا عليهما السلام قال : من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله عزوجل (9)

حضرت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام فرموده : كسي كه شكر نعمت مخلوق خدا را ادا نكند شكر خداوند خالق را ادا ننموده و بجا نياورده است .

نعمت حيات و قوايي كه براي ادامه آن لازم است بزرگترين نعمت خداوند براي ماست و بايد شكر اين نعمت بزرگ را به جا آوريم .

ولي مي دانيم كه اين نعمت گرانقدر به وسيله پدر و مادر به ما اعطا شده است و اگر آن دو نمي بودند ما به وجود نمي آمديم . بنابراين طبق دستور اسلام ، وظيفه داريم در نعمت زندگي ، خداوند را شكرگزار باشيم و همچنين پدر و مادر را كه مجراي اين فيض بزرگ بوده اند شكر نمائيم . خداوند در قرآن شريف به انسان توصيه نموده است :

ان اشكر لي ولوالديك .(10)

مرا پدر و مادرت را شكر گزار باش .

علم نيز فيضي است از طرف باري تعالي و بايد او را در اعطاي اين نعمت ، سپاسگزار باشيم ولي مي دانيم كه مجراي فيض علم ، معلم است ، اوست كه در مدارج مختلف علمي دست محصل را مي گيرد و قدم به قدم به پيشرويش موفق مي دارد. بنابراين تمام افراد تحصيلكرده بايد آموزگاران ، دبيران ، مدرسين و استادان خود را در هر مرتبه و مقامي كه باشند شكر نمايند:

عن علي عليه السلام قال : اكرم ضيفك و ان كان حقيرا و قم من مجلسك لابيك و معلمك و ان كنت اميرا.(11)

علي عليه السلام فرموده : مهمانت را احترام كن اگر چه او از نظر شخصيت اجتماعي ارزش بزرگ ندارد و همچنين به احترام پدر و معلمت قيام كن و برپا خيز اگر چه فرمانرواي جامعه باشي .

براي آنكه بدانيم شكر نعمت مخلوق در پيشگاه باري تعالي تا چه حد ارزنده و مهم است ، بايد تمام شنوندگان محترم در روايتي كه از رسول گرامي اسلام (ص ) به عرض مي رسانم كمال دقت و توجه را مبذول دارند و عملا در طول زندگي خود مدلول آن روايت را به كار بندند، پيش از آنكه روز قيامت فرا رسد و محكمه عدل الهي برپا گردد و از غفلتي كه در دنيا نسبت به شكر وسايط نعمتهاي الهي داشته اند، سرافكنده شوند و دچار تاءثر و ناراحتي گردند:

عن النبي صلي الله عليه و آله قال : يؤ تي بعبد يوم القيامة فيوقف بين يدي الله عزوجل فياءمر به الي النار. فيقول اي رب ! امرت بي الي النار و قد قراءت القرآن . فيقول الله : اي عبدي ! اني انعمت عليك و لم تشكر نعمتي . فيقول اي رب انعمت علي بكذا، شكرتك بكذا و انعمت علي بكذا فشكرتك بكذا. فلا يزال يحصي النعم و يعدد الشكر. فيقول الله تعالي : صدقت عبدي الا انت لم تشكر من اجريت عليك نعمتي علي يديه و اني قد آليت علي نفسي ان لا اقبل شكر عبد بنعمة انعمتها عليه حتي يشكر من ساقها من خلقي اليه .(12)

رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: بنده اي را در قيامت به پيشگاه الهي مي آوردند و خداوند درباره او فرمان عذاب مي دهد. عرض مي كند بارالها! درباره ام امر به دوزخ فرمودي با آنكه من در دنيا مسلمان و قاري قرآن بودم . خداوند مي فرمايد: بنده من ! نعمتهايي را به تو دادم و شكر آنها را به بجاي نياوردي . عرض مي كند: بارالها! فلان نعمت را دادي ترا شكر كردم ، فلان نعمت را دادي ترا شكر نمودم ، يك به يك نعمتها را مي شمرد و از شكرها نام مي برد. خداوند مي فرمايد: بنده من ! راست مي گويي ، جز آنكه كسي را كه من به دست او نعمت خود را به تو رساندم شكر نكردي ، و من با خود عهد نموده ام شكر نعمتهايي را كه به بنده اي داده ام نپذيرفتم تا شكر كند كسي را كه نعمت من توسط او به وي رسيده است .

شكر واسطه نعمت علاوه بر اينكه اطاعت از خالق و حقشناسي از مخلوق است ، داراي اثر رواني است و شكرگزار، خود از آن اثر منتفع مي گردد.

عن علي عليه السلام قال : شكرك للراضي عنك يزيده رضاء و وفاء و شكرك للساخط عليك يوجب لك منه صلاحا و تعطفا.(13)

علي (ع ) فرموده : آن كس كه به تو نعمت مي دهد و شكرش را ادا مي كني اگر قلبا از تو راضي باشد، شكرت بر خشنودي و وفايش مي افزايد و اگر بر تو خشمگين باشد، شكر تو موجب صلاح ضمير و عطوفتش مي گردد.

امام سجاد (ع ) در جمله اول دعا كه موضوع سخنراني امروز است ، در پيشگاه خداوند عرض مي كند:

و ان اشكر الحسنة ؛بارالها! موفقم بدار كه خوبي را شكر نمايم . ملاحظه مي كنيد امام (ع ) به گونه اي سخن گفته كه شامل تمام نعمتها مي شود، خواه نعمتهايي كه آفريدگار بدون واسطه به او اعطا فرموده و خواه نعمتهايي كه با واسطه دست بشر به وي رسيده است . خلاصه ، شكر نعمت به معناي وسيع خود از وظايف قطعي افراد متنعم است و به صريح قرآن شريف شكر نعمت موجب افزايش آن مي گردد و كفران نعمت ، عذاب شديد الهي را در پي دارد. ناگفته نماند كه شكر گزاري در زمينه اعطاي نعمت ، بجا و صحيح است ، اما اگر كسي بدون دريافت نعمت زبان به شكرت بگشايد مي تواني عمل او را نوعي اعلام خطر تلقي كني ، زيرا كسي كه روزي بي حساب ترا شكر مي كند ممكن است روزي بي حساب ترا شكر مي كند ممكن است روزي بي حساب به ذم و بدگوييت زبان بگشايد و اين مطلب را حضرت علي (ع ) در عبارت كوتاهي خاطر نشان فرموده است :

من شكر علي غير احسان ذم علي غير اساءة (14)

كسي كه بدون احسان ترا شكر مي گويد، بدون بدي نيز ترا مذمت مي كند.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعا كه موضوع سخنراني امروز است به پيشگاه خداوند عرض مي كند:

و اغصي عن السيئة : بارالها! به من توفيق عنايت فرما كه از بدي ها چشم پوشي نمايم .

يكي از برنامه هاي انسان سازي در مكتب آسماني پيغمبران اين بود كه به پيروان خود درس حسن نظر مي دادند، به آنان مي گفتند: جهان و جهانيان را از ديدگاه خوشبيني بنگريد و از عيبجويي و سوء نظر اجتناب نماييد و اين درس انساني از خلال بعضي از روايات استفاده مي شود:

روي ان عيسي عليه السلام مر و الحواريون علي جيفة كلب . فقال الحواريون : ما انتن ريح هذا الكلب . فقال عيسي (ع ) ما اشد بياض ‍ اسنانه .(15)

حضرت عيسي بن مريم در رهگذر با حواريون از كنار سگ مرده اي عبور كردند. حواريون از تعفن و بوي بد آن لاشه سخن گفتند، اما حضرت عيسي (ع ) فرمود: چقدر دندانهايش سفيد است از جمله صفات حضرت باري تعالي آشكار نمودن خوبي ها و پوشاندن بدي ها است :

يا من اظهر الجميل و ستر القبيح : اگر انساني بتواند اين دو صفت بزرگ را تمرين كند و خويشتن را به آن دو متخلق سازد، او به كامل مطلق يعني ذات اقدس الهي تشبه يافته است و امير المؤ منين (ع ) از اين مزيت و كمال ، برخوردار بود:

عن علي بن ابيطالب عليه السلام انه قال : لو وجدت مؤ منا علي فاحشة لسترته بثوبي او قال عليه السلام بثوبه .(16)

علي (ع ) فرمود: اگر مؤ مني را در حال گناه مشاهده كنم او را با لباس خود مي پوشانم ، يا آنكه فرموده است با لباس خودش مي پوشانم . اولياي گرامي اسلام درباره سيئات يا كارهاي بد از ابعاد مختلف سخن گفته و در هر بعدي وظيفه اسلامي و انساني پيروان خود را بيان نموده است . در جايي كه ديگري به شما نيكي كند وظيفه شما شكرگزاري اوست و اين مدلول جمله اول دعاي امام سجاد (ع ) موضوع سخنراني امروز است : و ان اشكر الحسنة .

در جايي كه ديگري به شما بد كند وظيفه كرامت خلق شما چشم پوشي و ناديده گرفتن بدي اوست و اين دستور، مدلول جمله دوم دعاي حضرت سجاد (ع ) در بحث امروز است : و ان اغضي عن السيئة . در جايي كه شما موفق شديد به دگري احسان نماييد، خداوند را بر اين موفقيت حمد كنيد و شكر او را در كار نيكي كه انجام داده ايد بجاي آوريد. در جايي كه شما دچار لغزش گرديديد و نسبت به دگري بد كرديد، استغفار كنيد و از پيشگاه خداوند طلب آمرزش نماييد، و اين مدلول حديث امام صادق (ع ) است :

عن ابي عبدالله عليه السلام قال : اذا احسنتم فاحمدوا الله و اذا اساءتم فاستغفروا الله .(17)

در جايي كه از دگري به شما نعمتي رسيده آن را همواره به خاطر داشته باشيد و از ياد نبريد، جايي كه شما به دگري خدمت نموده ايد و به وي نعمتي داده ايد آن را فراموش كنيد مبادا موقعي بر سرش منت بگذاريد و اجر خود را در پيشگاه پروردگار عالم از ميان ببريد و اين نيز مدلول حديثي از اميرالمؤ منين است :

عن علي عليه السلام قال : اذا صنع اليك معروف فاذكره و اذا صنعت معروفا فانسه .(18)

در جايي كه شما به دگري احسان مي كنيد و او را از اعطاي خويش ‍ برخوردار مي سازيد، بكوشيد در كيفيت احسان ، نكاتي را كه حضرت صادق (ع ) ضمن حديثي تذكر داده است رعايت كنيد و بدين وسيله عمل نيك خود را در پيشگاه حضرت باري تعالي گرانقدر نماييد. عن ابيعبدالله عليه السلام قال : راءيت المعروف لا يصلح الا بثلاث خصال : تصغيره و تستيره و تعجيله . فانك اذا صغرته عظمته عند من تصنعه اليه ، و اذا سترته تممته ، و اذا عجلته هناته .(19)

امام صادق (ع ) فرموده : صلاح و شايستگي عمل معروف را وابسته به سه چيز مي بينم : كوچك شمردن ، پنهان داشتن ، و تعجيل در انجام آن . چه وقتي عطاي خود را كوچك شمردي آن را در نظر گيرنده عطا بزرگ نموده اي ، وقتي خدمت خود را پنهان داشتي نعمت را تتميم و تكميل كرده اي ، و چون در انجام خدمت عجله نمايي آن را بر گيرنده نعمت گوارا ساخته اي .

شكر حسنات و چشم پوشي از سيئات در جوامع بشري داراي فوايد رواني و آثار عملي است و هر يك در جاي خود مي تواند نتيجه مفيدي به بار آورد. شكر نعمت مايه تشويق منعم است ، در وي اثر روحي مي گذارد و او را به علاقه و رغبت بيشتري به خدمات اجتماعي وا مي دارد؛بعلاوه ، دگران را نيز به راه نيكوكاري سوق مي دهد و بر تعداد خدمتگزاران مي افزايد و در نتيجه ، جامعه از تعاون و رفاه بيشتري برخوردار مي گردد. برعكس ، بي تفاوتي در مقابل احسان و خودداري از شكر منعم مايه دلسردي و ياءس ‍ مي شود و خدمتگزاران را در ادامه خدمت بي رغبت مي نمايد. اثر مفيد تشويق منحصر در شكر منعم و خدمتگزاري اهل احسان نيست ، بلكه تشويق مي تواند محصل خردسال و جوان را در رشته درس خواندن ، كارمند دولت را در وظايف اداري و نيروهاي مسلح را در دفاع از كشور، بيش از پيش دلگرم نمايد و آنان را با جديت زيادتري در ادامه كار وادار مي سازد. حضرت اميرالمؤ منين (ع ) ضمن عهدنامه خود تشويق نظاميان خدمتگزار و نام بردن از خدمات آنان را اكيدا به مالك اشتر، والي مصر، توصيه فرموده و اين مطلب را در خلال اين بيان خاطر نشان ساخته است :

و واصل في حسن الثناء عليهم و تعديد ما ابلي ذو و البلاء منهم ، فان كثرة الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض ‍ الناكل .(20)

همواره از نظاميان خدمتگزار به نيكي ياد كن و كارهاي بزرگي را كه انجام داده اند به شمار آور؛چه زياد نام بردن از كارهاي نيك آنان افراد شجاع را تحريك مي كند و اشخاص سست را ترغيب مي نمايد و به تحرك و فعاليت وادار مي سازد.

براي آنكه بدانيم حق شناسي از منعم در آيين مقدس اسلام تا چه حد محبوب و مورد توجه است ، مي توانيم در سخنان اولياي دين كه درباره كفران نعمت گفته اند، دقت نماييم تا متوجه شويم كه حق ناشناسي از معروف چه اندازه در اسلام مورد بغض و بدبيني است :

عن ابيعبد الله عليه السلام قال : لعن الله قاطعي سبيل المعروف و هو الرجل يصنع اليه المعروف فيكفره فيمنع صاحبه ان يصنع ذلك الي غيره .(21)

امام صادق (ع ) فرموده : خدا لعنت كند كسي را كه قطع راه معروف مي نمايد و مانع احسان نيكوكار مي گردد؛او مردي است حق ناشناس ؛به وي احسان مي شود، نعمت منعم را كفران مي نمايد و بر اثر اين عمل ناروا راه خير را سد مي كند و مانع آن مي گردد كه نيكوكار در مورد شخص دگري قدم بردارد و كار معروفي را درباره او انجام دهد.

چشم پوشي از سيئه مانند شكر حسنه داراي اثر مفيد رواني و اجتماعي است ؛شكر حسنه ، اهل معروف را در راه خير تشويق مي كند و كساني را كه اهل معروف نيستند به اين راه سوق مي دهد. چشم پوشي از سيئه نيز مي تواند زمينه كرامت خلق شود و آدمي به سجيه عفو و اغماض گرايش ‍ يابد و اگر چشم پوشي نشود چه بسا پي گيري از يك سيئه سيئات بسيار گردد، مايه تشاجر و اختلاف شود، و ممكن است در مواقعي كار تشاجر به مفاسد ندامت بار و غير قابل جبران منتهي گردد.

در پايان بحث شكر نعمت ، لازم مي داند نكته اي را به عرض شنوندگان محترم برساند، اميد است مفيد و سودمند افتد. امام سجاد (ع ) در جمله اول دعاي مورد بحث امروز در پيشگاه خداوند عرض مي كند:

و ان اشكر الحسنة : بارالها! موفقم بدار كه نيكي را شكرگزار باشم . به كار بردن كلمه حسنه در زمينه اعطاي نعمت روشنگر اين مطلب است كه انفاق مالي اگر بجا و نيكو باشد سزاوار شكر است و بايد از عمل منعم قدرداني نمود، اما اگر انفاق ، نابجا و در غير مورد باشد، نه تنها شايسته شكر نيست بلكه ممكن است در پاره اي از موارد بر اثر اسراف و تضييع مال شايان توبيخ باشد. گاه شخص شهرت طلب و خودخواه مجلس ضيافتي تشكيل مي دهد و از جمعي دعوت مي كند، هدفش از اين دعوت ، پذيرايي دوستانه و ضيافت برادرانه نيست بلكه مي خواهد خود را نشان بدهد و خويشتن را بلند آوازه نمايد. از اين رو در تهيه غذا و كيفيت آن افراط مي كند و به اسراف و زياده روي دست مي زند و چون طعام تهيه شده چندين برابر نياز مهمانان بوده ، پس از پذيرايي قسمت اعظم غذا در سفره باقي مي ماند و بدبختانه بيشتر غذاي باقي مانده در ظروف زباله ريخته مي شود و تبذير و اسراف نعمت به ميان مي آيد. اين قبيل انفاقها را شرع مقدس ، احسان نمي داند و انفاق كننده استحقاق شكر ندارد.

براي آنكه اين مطلب هر چه بهتر روشن شود، در اينجا قسمتي از روايت حضرت مولي الموحدين ، اميرالمؤ منين ، علي عليه السلام را كه در خصوص ‍ امر مال و چگونگي صرف آن توضيح داده و شيعيان خود را آگاه فرموده است ، تقديم شنوندگان محترم مي نمايد.

من كان فيكم له مال فاياه و الفساد، فان اعطاءه في غير حقه تبذير و اسراف و هو يرفع ذكر صاحبه في الناس و يضعه عند الله و لم يضع امرء ما له في غير حقه و عند غير اهله الا حرمه الله شكرهم و كان لغيره ودهم فان بقي معه منهم بقية ممن يظهر امرء ما له في غير حقه و عند غير اهله الا لم يكن له من الخط فيما اتي الا محمدة اللئام و ثناء الاشرار مادام عليه منعما مفصلا. فمن كان منكم له مال فليصل به القرابة وليحسن منه الضيافة وليفك به العاني و الاسير و ابن السبيل فان الفوز بهذه الخصال مكارم الدنيا و شرف الاخرة .(22)

كسي از شما كه داراي مال و ثروت است بپرهيزد از فساد، چه آنكه اعطاي مال در غير مورد تبذير است و اسراف و اين عمل ناروا ياد صاحبش را بين مردم زياد مي كند و نامش را بالا مي برد، ولي نزد باري تعالي او را پست مي كند و موجب انحطاطش مي گردد و هيچ انساني مال خود را در غير حق و در مورد افراد نااهل صرف نمي كند، مگر آنكه خداوند او را از شكرگذاري دريافت كنندگان به جاي مانده باشد و زبان به شكر و خير خواهي صاحب مال بگشايند، هدفشان چاپلوسي و دروغگويي است و هيچ فرد متمكن ، مال خود را در غير حق و براي نااهل صرف ننموده مگر آنكه نصيبش از آن پرداخت نابجا و بي مورد، ستايش فرومايگان و مدح اشرار بوده ، آن هم نه هميشه و به طور دائم بلكه تا وقتي كه نعمت منعم را دريافت مي كنند و از فضل و عنايت او برخوردارند.

سپس علي (ع ) به دوستان خود فرمود: هر يك از شما كه داراي مال است آن را در راه صله رحم يا مهماني نيكو و پسنديده صرف نمايد يا آنكه مال خود را در راه نجات و رهايي كساني كه در رنج و تعصب اند يا آنكه اسير يا ابن السبيل اند به كار گيرد و موجبات آزادي و رفع گرفتاري آنان را فراهم آورد كه دست يافتن به اين خصال حميده ، مايه كرامت و بزرگواري دنيا و موجب شرف و فضيلت در عالم آخرت است .

پاورقي

1- كافي ، ج 2، ص 96.

2- جامع السعادات ، ج 3، ص 232.

3- مشكوة الانوار، ص 31.

4- نهج البلاغه (صبحي صالح )، خطبه 33.

5- كافي ، ج 2، ص 94.

6- سوره 7، آبه 182.

7- تفسير صافي ، ص 209.

8- مشكوة الانوار: ص 27.

9- ميزان الحكمه ، ج 5، ص 153.

10- سوره 31، آيه 14.

11- فهرست موضوعي غرر، ص 211.

12- سفينة البحار، ج 1، ص 710.

13- غرر الحكم ، ص 442.

14- ميزان الحكمه ، ج 5، ص 152.

15- مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 106.

16- قرب الاسناد، ص 242.

17- مشكوة الانوار، ص 27.

18- مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 397.

19- كافي ، ج 4، ص 30.

20- نهج البلاغه (صبحي صالح )، نامه 53.

21- مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 397.

22- كافي ، ج 4، ص 31.