بازگشت

قرآن


اين نام مبارك، دو مرتبه ي ديگر در همين آيه ي شريف، به صورت محلاي به «ال» [القران] به كار رفته است.

قرآن؛ معروف ترين نام كتاب خداست، از ريشه «قرأ»: قرأ قرآنا به معناي تلاوت و خواندن است. «طبرسي» اين معنا را به ابن عباس نسبت مي دهد. آن گاه مي گويد: اين مصدر در حقيقت معناي اسم مفعول (خوانده شده) است. مانند كتاب كه به معني مكتوب (نوشته) است. [1] همچنين گويد: بعضي نيز گفته اند: «قرأت الشي ء اي جمعت بعضه بعضا» [2] طريحي نيز اين معنا را تأييد فرموده است: «القاري: التالي و اصله الجمع لأنه يجمع الحروف» [3] : قاري، يعني تالي [تلاوت كننده و در پي (هم) آورنده] و اصل (معناي) آن جمع است، زيرا كه (قاري) حروف (و كلمات) را جمع مي كند (و در پي هم مي آورد). همچنين ذيل آيه شريفه: (و أن اتلو القرآن) [4] گفته است: آن (يعني قرآن) اسم اختصاصي كتاب خدا است و غير آن به اين اسم ناميده نمي شود و قرآن را به اين نام ناميده اند، چرا كه سوره ها را جمع كرده و فراهم آورده است. [5] .

كلمه ي «قرآن» هفتاد بار در خود قرآن به كار رفته؛ كه 66 بار آن، اسم كتاب خداست، دو مرتبه به صورت تركيب (قرآن الفجر) [6] ؛ يعني خواندن صبح گاهان، كه منظور نماز صبح [7] است. و دو مرتبه نيز به صورت اضافه به ضمير «هاء» (قرآنه، يعني خواندن آن) آمده است: (ان علينا جمعه و قرآنه - فاذا قرأناه فاتبع قرآنه) (گردآوري و خواندن آن با ما است - پس چون بخوانيمش، از خواندن آن پيروي كن) [8] شيخ طريحي (ره) تفسير اين دو آيه را نيز چنين ذكر كرده است (ترجمه): (گردآوري آن - در سينه ي تو و اثبات (و اجراي) خواندن آن - بر زبان تو - بر عهده ي ماست - پس چون - به واسطه ي جبرئيل امين، بر تو - بخوانيمش پس - در پي آن (خواندن جبرئيل) - حركت، و - از خواندن آن پيروي كن) [9] .

از جمله ي آيات شريفه اي كه نام زيباي «قرآن» در آن به كار رفته است:

(6 - 1) (شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان...) [10] (ماه رمضان كه در آن «قرآن»، فروفرستاده شده است - در حالي - كه رهنمودي براي مردم و برهان هايي (روشن) از رهنمود و جدا كردن - حق از باطل...»

(6 - 2) (... قل الله شهيد بيني و بينكم و اوحي الي هذا القرآن لا نذركم به و من بلغ أئنكم لتشهدون أن مع الله الهة أخري قل لا أشهد...) [11] (.. بگو: خداوند، ميان من و شما گواه است. و به من اين «قرآن» وحي شده (و گواه بر رسالت من است) تا شما را با آن بيم دهم و هر كس كه (اين قرآن) به او برسد. آيا شما گواهي مي دهيد كه با خداوند، خدايان ديگري هست؟! بگو من (چنين) گواهي نمي دهم...) در مجمع البيان، از تفسير عياشي آمده است كه منظور از «من بلغ»، امامي از آل محمد: است كه (حقيقت دانش) اين قرآن به او برسد، او نيز با (تأويل و دانش) قرآن مردم را بيم خواهد داد، چنان كه من (پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم با وحي و تنزيل همين قرآن) شما را بيم دادم.) [12] .

اين «دانش حجت هاي الهي (از كتاب خدا)» - كه برگرفته از زلال چشمه سار وحي محمدي صلي الله عليه و آله و سلم است - رمز ماندگاري و جاودانگي قرآن است. بي ترديد كسي كه به توحيد و يگانگي خدا و صدق گواهي او - كه بالاترين گواهي ها است - گردن نهاده، و رسالت جهاني آخرين پيام آور را پذيرفته است، به بيان امامان بحق - از عترت او - كه دانشوران رباني دانش قرآن و مفسران حقيقي قرآن اند - گردن خواهد نهاد؛ و در حوزه ي علم و تفسير قرآن نيز - همانند قلمرو وحي و تنزيل - رأي و هواي خود و ديگران را شريك دانش وحياني و بيان رباني قرار نخواهد داد. اين است معناي شهادت دادن به آلهه در كنار خداوند، بعد از اقرار به وحدانيت او و گواهي به صدق رسالت آخرين پيام آور راستينش، كه در آيه به آن اشارت رفته - و سرزنش شده - است.


پاورقي

[1] مجمع البيان. ج 1، مقدمة الكتاب؛ الفن الرابع.

[2] همان.

[3] مجمع البحرين، ج 1، ص 337.

[4] نمل / 92.

[5] مجمع البحرين، ج 1، ص 337.

[6] اسرا / 78.

[7] مجمع البحرين، ج 1، ص 336.

[8] قيامت / 17 و 18.

[9] مجمع البحرين، ج 1، ص 336.

[10] بقره / 285.

[11] انعام / 19.

[12] مجمع البيان، ج 3، ص 437، ذيل آيه شريفه.