بازگشت

پرسشهايي چند درباره دعا


آيا دعا در شرايع آسماني، بويژه در شريعت اسلام، تا چه حدّي مشروعيت دارد؟ و به فرض مشروعيت داشتن، چه ثمره اي بر دعا مترتّب است؟ چرا دعاهاي ما اجابت نمي شود؟ قلم تقدير، آنچه را كه مي بايد، مقدّر كرده و تغييرپذير نيست. بنا بر اين، دعا در زندگي آدميان چه نقشي مي تواند داشته باشد؟

نظام جهان، نظام اصلح است. بنا بر اين، معقول و منطقي نيست كه ما هر چه مي خواهيم، طلب كنيم؛ چرا كه اين طلبيدنها گاهي با مصالح آدمي ناسازگار است. آيا استرحام از درگاه خداوند و خواستن از او، جسوري و گستاخي در درگاه خداوند نيست؟ آيا از خداوند چيزي را طلب كردن، بدين معنا نيست كه خداي تعالي به وظيفه خداوندي اش آشنا نيست و نياز بندگانش را نمي داند تا آن را برآوَرَد و ما با خواستنِ خود، او را به وظيفه اش آشنا مي كنيم؟

آيا تقاضاي دگرگوني در اصول حاكم بر جهان و ضابطه هاي ازلي و ابدي آن به سود ماست؟ آيا معناي دعا، سرزنش خداوند نيست كه چرا ديگران را از مواهب و عطاياي خود برخوردار كرده است؛ در حالي كه ما ناكام و بي بهره ايم؟

آيا دعا زمينه ساز تنبلي و گريز از مسئوليت و كار و تلاش نيست؟ و آيا دعا با اصل عليّت تنافي ندارد؟ آيا دعا، نقض «قضا و قدر» نيست؟

اين گونه پرسشها و بعضاً نقدها و شبهه هاست كه گاهي از سوي مخالفان و برخي ناآگاهان درباره دعا مطرح مي شود.

اصل مشروعيت دعا در همه اديان، بويژه اديان آسماني، به طور عام، و در دين مقدّس اسلام، به طور خاص، و اينكه خداي تعالي به وسيله پيامبران و اولياي خود سفارش اكيد و مكرّر به انس گرفتن با خدا و حرمت نهادن به دعوت خدا براي خواندن او و خواستن از او كرده است. پيامبران، بويژه پيامبر اسلام و امامان معصوم(ع) نيز به ما آموخته اند كه چگونه خدا را بخوانيم و با او انس گرفته، گفتگو كنيم و نياز خود را با او در ميان بگذاريم. و همچنين اذن خداوند به دعا كردن و او را خواندن و وعده او براي برآوردن نيازها، پيش گفته هايي است در اين نوشتار، كه دقّت و تأمّل در آنها زمينه اي براي پاره اي از نقد و شبهه ها، درباره دعا باقي نمي گذارد و خواننده، پاسخ برخي از اين پرسشها را درمي يابد. با دقّت و تأمّل در آداب و شرايط اجابت دعا، و موانع بازدارنده اجابت آن، و اينكه در اسلام، هيچ گاه دعا جايگزين كار و تلاش نيست، بلكه نيروي محرّك و پيش برنده كار و تلاش اميدمندانه در زندگي ديني است، روشن مي شود كه بسياري از اين نقدها و شبهه ها در زمينه دعا نارواست و اساساً مشكلِ عمده كساني كه چنين شبهه هايي را در ذهنِ ناآگاه خود پرورانده اند، درك نادرستِ حقيقتِ دعا و ناآگاهي از روحِ تعاليم و گوهرِ آموزه هايي است كه در دعاهاي معتبر و رسيده از پيشوايان ديني وجود دارد.

آنچه اكنون در اين بخش بدان مي پردازيم، بررسي دو شبهه اخير است كه ريشه در تفكّر نادرست يهوديان دارد و از سوي بسياري كژانديشانِ بيماردل نيز تكرار شده است.