بازگشت

چيزي را نخواهد كه از آن ديگري است


كسي كه از خداوند خواسته اي دارد، نبايد چيزي يا نعمتي را كه به ديگري داده است، بخواهد، چرا كه چنين خواسته اي اوّلاً تقاضايِ سلب آن نعمت از ديگري است كه آن را «حسد» و در زبان فارسي بدخواهي و بدسِگالي گويند. ثانياً چنين درخواستهايي هيچ گاه برآورده نخواهد شد. بنا بر اين، لازم است هرگاه نعمتي را همچون مال فراوان يا مقام و جايگاه اجتماعي يا جمال و ديگر كمالات انساني و... در دستِ ديگري ديد، آرزوي زوال آن را نكند، بلكه همانند آن را از خداوند طلب نمايد، كه «غبطه» و در زبان فارسي «رشك ورزي» و آرزوي نعمت كسي را داشتن، بدون خواستنِ زوال نعمت از او گويند. و اين، حالت نيكويي است كه آدميان را در جستجوي كمالات انساني مدد مي رساند؛ زيرا اگر مردم به گونه اي باشند كه خوبي و زيبايي و دلربايي نعمتي را در نيابند و مانند آن را آرزو نكنند، هرگز در مقام طلب و كاوش بر نمي آيند و به كمالي نمي رسند و همواره در نقص و كاستي مي مانند.

اهل كمال گفته اند: آدمي نخست، لذّت كمال را مي چشد، بعد آن را مي شناسد، سپس مشتاق مي شود و آن گاه در مقام طلب بر مي آيد و سرانجام بدان مي رسد.