بازگشت

اينكه راه به سوي خدا باز است


اوّلاً راه به سوي خداوند، باز است. ثانياً اين راه، بسيار نزديك است. ثالثاً همه وقت و در هر حال، رفتنِ به سوي خداوند و خواندنِ او و خواستنِ از او بي هيچ واسطه اي براي آدمي مقدور است.

آدمي از همان هنگام كه مورد خطابِ دورباشِ «اِهْبِطُوا» قرار گرفت، و به زمين، اين ظلمتسارانِ مادّه و طبيعت، تبعيد شد و از جوار عالم الهي و فجرِ ازّليت به غَسقِ (تاريكي) طبيعت و جوارِ نفس و دنياي غرايز، فرود آمد، مژده باز بودنِ راهِ به سوي خداوند، بدو داده شد:

فَاَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُمْا سَوْآتُهُمْا وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصي آدَمُ رَبَّةُ فَغَوي، ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدي، قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُّوٌ فَاِمَّا يَأتِيَنَّكُمْ مِنّي هُديً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لايَشْقي. [1] پس، از آن درخت خوردند و شرمگاهشان بر آنها نمودار شد و شروع كردند از برگِ [درختانِ] بهشت بر خود چسباندن (شرمگاه خود را مي پوشاندند). و آدم، پروردگار خويش را نافرماني نمود. پس راه راست را گم كرد. سپس پروردگارش او را برگزيد و به مهر و بخشايش خويش، بر او بازگشت و توبه اش بپذيرفت و او را راه نمود. گفت: هر دو با هم از آنجا فرو شويد. برخي از شما (آدميان)، دشمن برخي خواهيد بود. پس اگر از سوي من، شما را رهنموني (كتاب و پيامبر) آمد، هر كه از رهنموني من پيروي كند، نه گمراه شود و نه به رنج افتد.

آدمي اگر چه بر اثرِ گمراهي و اغفال شيطان، از زيستن در فضاي نور محروم شده و به حضور در فضاي ظلمتِ طبيعت، ناگزير گشته است، ليكن هيچ گاه همه راههاي به سوي خداوند به رويش بسته نشده است؛ بلكه خداي تعالي، علاوه بر ميثاقي كه در «اَلَست» با او بسته است، با فرو فرستادن پيامبران و اولياي خود، دست مهر و بخشايش خويش را به سوي بندگانش دراز كرده و زمينه صعود و عروج دوباره او را به جوار عالمِ الهي فراهم آورده است. شيطان در مقام تهديدِ خداوند، به گمان خود، همه راههاي به سوي خداوند را بسته و آدمي را در محاصره اغفالِ خود قرار داده است، آنجا كه مي گويد:

قالَ فَبِما اَغْوَيْتَني لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ، ثُمَّ لَاتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ اَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ اَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهمْ وَ لا تَجِدُ اَكْثَرَ هُمْ شاكِرينَ. [2] گفت: پس به سبب آنكه مرا به هلاكت افكندي، هر آينه، آنان را در راه راست تو [به كمين] مي نشينم. آن گاه بديشان از پيش روي و از پشت سر و از راست و چپشان در آيم، و [چنان كنم كه] بيشترشان را سپاسگزارِ [نعمت خود] نيابي.

نكته قابل تأمّل و دل انگيزي كه در گفتگوي تهديدآميز شيطان با خداوند، بدان اشارت رفته است، اين است كه در سخن شيطان: «وَمِنْ فَوقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ ارْجُلِهِمْ»، و از فراز سرشان (آسمان) و از زير پايشان (زمين)، نيامده است؛ چرا كه اگر از زير پاي آدميان در آيد، پايمال آنان خواهد شد و دليل چيرگي شان بر او خواهد بود، و فرازِ سر، كه مقصود، آسمان است، حكايتِ شفقت و بخشايش الهي درباره آنهاست. از اين رو، آدمي در هر مرحله اي از سقوط و هبوط كه باشد، هيچ گاه نبايد از رحمت بيكران خداوند و باز بودن راهِ بازگشت به جوارِ عالم الهي و صعود به بالاترين مرتبه بندگي و قرب خداوند، نااميد گردد. علي(ع) در اين باره فرمود:

ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحانَهُ لَهُ فيِ توبَتِهِ. وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهَ، وَ وَعَدَهُ الْمَرَّدَ اِلي جَنَّتِهِ. [3] سپس، خداي سبحان، درِ توبه را به روي او گشاد، و كلمه رحمت بر زبان او نهاد، و بدو وعده بازگشتِ به جنّت داد.

جالب اينكه اين راه بسيار نزديك است، همچنان كه در پاره اي از آيات قرآن كريم، كه در پيش آورديم، بدانها اشاره شده است:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ. [4] و همانا ما آدمي را آفريده ايم و آنچه نفس او را وسوسه مي كند، مي دانيم، و ما به او از رگ گردن بدو نزديك تريم.

وَنَحْنُ اَقْرَبُ اِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلكِنْ لا تُبْصِروُنَ. [5] ما به او از شما نزديك تريم. ولي شما نمي بينيد.

وَاعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمرءٍ وَ قَلْبِهِ وَ اَنَّهُ اِلَيْهِ تُحْشَرُونَ. [6] و بدانيد كه خدا، ميان آدمي و دل او حايل مي شود؛ و بدانيد كه به سوي او برانگيخته مي شويد.

وَهُوَ مَعَكُمْ اَيْنَ ماكُنْتُمْ. [7] و او هر جا كه باشيد، با شماست.

امام سجّاد(ع)، در مناجات با خداوند، به اين نزديكي اشاره دارد:

وَ اَعْلَمُ اَنَّ الرَّاحِلَ اِلَيْكَ قَريبُ المَسافَةِ. [8] و مي دانم كه كوچ كننده به سوي تو راهش نزديك است.

و هيچ گونه مانع و حاجبي بين انسان و خدا نيست، همچنان كه خود فرمود: «اِنّي قريب. من نزديكم».

وَاَعْلَمُ اَنَّكَ لا تَحْجُبُ عَنْ خَلْقِكَ اِلّا اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاَعْمالُ دُونَكَ. [9] و مي دانم كه از آفريده هايت پوشيده نيستي، جز آنكه اعمال و رفتارشان پوشش ميان تو وآنهاست.

به راستي كه از جانب خداوند، هيچ گونه حجاب و پوششي نيست و هر چه هست، از جانب بندگان است.



حجابِ راه تويي حافظ، از ميان برخيز

خوشا كسي كه در اين راه، بي حجاب رود.



گفتم: به كام وصلت خواهم رسيد روزي؟

گفتا كه: نيك بنگر، شايد رسيده باشي



خود را اگر نبيني از وصلْ گل بچيني

كار تو «فيض» اين است، خود را نديده باشي.



(فيض كاشاني)

و راهي است بسيار هموار كه رفتن به كوي دوست در هر حال و هر زمان، مقدور است:

اَللَّهُمَّ اِنّي اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَيْكَ مُشْرِعَةً وَ مَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَيْكَ مُتْرَعَةً. [10] بار خدايا! به راستي كه راههاي دستيابي به هر مقصود از درگاه تو هموار و روشن است و چشمه هاي اميد، از تو سرشار.


پاورقي

[1] طه، آيه 123-121.

[2] اعراف، آيه 17 - 16.

[3] نهج البلاغة، خطبه 1.

[4] ق، آيه 16.

[5] واقعه، آيه 85.

[6] انفال، آيه 24.

[7] حديد، آيه 4.

[8] مفاتيح الجنان، دعاي ابوحمزه ثمالي.

[9] همان.

[10] همان.