بازگشت

فصاحت و بلاغت زبان


متن دعاهاي اسلامي، از جمله صحيفه سجّاديه از زيباترين متون ادبي و هنري، و عالي ترين نثر در زبان، و بهترين نمونه به كارگيري فصاحت و بلاغت در بيان حقايقِ لطيف و دقايقِ ظريف معارف الهي است. و اين، نشانگر آن است كه پيشوايان دين، به زيبايي و هنر، مشروط به آنكه در خدمت تكامل و تعالي روح انساني باشد، نه تنها اهمّيت داده اند، بلكه خود، تأكيد فراوان به بهره گيري درست و تعالي بخش از آن مي نمودند.

«همه كائنات و هستي ها، از كوچك و بزرگ، بر پايه دقيق ترين اصول و نواميس پديده آمده اند و بر پايه همان اصول و نواميس، حيات و هستيِ همه ادامه مي يابد. آفريننده حكيم، خود چنين قرار داده است. يكي از اين نواميس، تأثير شي ء ملايم و متناسب است در نفس انساني. انسان از هر چيزِ خوب و زيبا و متناسب، خوش مي گردد و به سوي آن جذب مي شود. يكي از اين چيزها، لفظ فصيح و شيرين و كلام بليغ و متناسب است. اين جعل و آفرينش الهي است كه لفظ خوب، در جانها و دلها مي نشيند و اثر مي كند. بر عكس، لفظ ناهنجار و كلام غير بليغ، كمترين نقشي و تأثيري ندارد و خستگي و بيزاري مي آورد.

خداوند خود نيز، مطابق ناموس و قانوني كه قرار داده است، عمل فرموده و كتاب خويش، قرآن را، در كامل ترين صورت فصاحت و زيبايي و بلاغت، نازل كرده است. قرآن كريم، از نظرگاههاي بسياري معجره است و مانندناپذير: نور است، علم است، هدايت است، بيان است، تبيان است، شفاست، برهان است، حكمت است، و اختلافي در آن نيست، بلكه رافعِ اختلاف است و جهات كماليه قرآن مجيد، منحصر به فصاحت و بلاغت آن نيست. امّا همه آن جهات و معاني و هدايات، در قالب بليغ ترين و بالاترين نوع ممكن سخن، ادا شده است. پس ناموس بلاغت در آن، به حدّ اعلي، رعايت و معمول گشته است. بدين گونه، قرآن، بجز ديگر جهات و جنبه هاي بسيار مهم آن، از نظر لفظ و بلاغت، و زيبايي و فصاحت، و وفور عنصر ادبي در آن، نمونه اي مانندناپذير است و رعايت حكمت و بلاغت در آن، اصلي است بنيادي و استوار.

خلفاي خدا در روي زمين (امامان معصوم) نيز از قانون الهي و حكمت بلاغت، پيروي كرده اند؛ بلكه اين امر در وجود آنان مفطور بوده است. آنان، همه فصيح بوده اند و بليغ و نيكو سخن مي گفته اند و زيبا. از اين رو، آنچه از پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و ديگر امامان رسيده است، پس از قرآن، بليغ ترين و فصيح ترين كلام است. آنان، خوب توجّه داشته اند كه بايد سخن ارشاد و هدايت را، به صورت جاذبه دار آن ادا كرد، آن هم جاذبه اصيل كه جزء عنصر ذاتي كلام باشد. به اين حكمت، مقاصد تعليماتي و مفاهيم تربيتي خويش را با لفظ بليغ و سخن اعلي و فصيح مي گفته اند. گذشته از اين، در مورد ناقلان و راويان كلام خود و چگونگي نقل نيز حسّاسيت نشان مي داده اند و تأكيد مي كرده اند تا «كلام فصيح» آنان را به همان صورت درست و اصيل، روايت و نقل كنند و به همان وجه اصلي نشر دهند». [1] امام صادق(ع) در روايتي مي فرمايد:

اَعْرِبُوا حَدِيثَنا فَاِنَّا قَومٌ فُصَحاءُ. [2] سخن ما را به صورت درست نقل كنيد (واژه هاي آن را صحيح و بر طبق دستور زبان تلفّظ كنيد)؛ زيرا ما خود فصيحيم و درست سخن مي گوييم.


پاورقي

[1] ادبيات و تعهّد در اسلام، ص 4.

[2] الكافي، ج 1، ص 52.