بازگشت

ديباچه اي بر دعا






حافظ وصالْ مي طَلَبَد از رَهِ دُعا

يا رَبّ دُعاي خسته دلانْ مُستجاب كُن



دعا، خوي شايسته پاكان و پاكيزگانِ هر امّت و ملّت و با تحقيقي دقيق تر، گوهري ترين مسئله اديان است؛ چرا كه دعوت به پرستش خداوند، اصلي ترين و دلرباترين سخني است كه پيامبرانِ الهي در رسالت هاي خويش بدان پرداخته اند:

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ. [1] ما در ميان هر امّتي پيامبري برانگيختيم، كه پرستش خداي كنيد و از سركش (هر معبودي جز خدا) دوري جوييد.

و در سخنان و آموزه هاي پيامبر گرامي در توصيف دعا آمده است كه فرمود:

اَلدُّعاء مُخُّ العِبادَةِ، وَلايَهْلِكُ مَعَ الدّعُاء أحَدٌ. [2] دعا، مغز و جان عبادت است و هيچ كس با دعا به هلاكت نمي افتد.

بنا بر اين، جانِ عبادت و به تعبير ظريف تر، جانِ جانِ دعوت پيامبران، دعاست. «براي پيروان اديان، دعا كردن و خواندن خداوند، آشناترين امر است. ما هيچ ديني را نمي شناسيم كه دعا، ركن اصلي آن نباشد و پيروان آن دين از اين طريق با خداي خودشان ارتباط برقرار نكنند. و حتي هيچ انساني را نمي شناسيم كه در اعماق ضميرش، روزي روزگاري با موجودي مجهول و ناشناخته و بيرون از خود، سخن نگفته باشد». [3] «تقريباً در تمام ادوار، مردم غرب نيايش كرده اند. جامعه قديم، اصولاً يك سازمان مذهبي بود. رومي ها همه جا معابد را برپا مي داشتند، اجداد قرون وسطاي ما سرزمين مسيحيت را با كليساهاي بزرگ و محرابهاي «گوتيك» - كه يك نوع استيل ساختماني است - مي پوشانيدند. در زمان ما هنوز بر فراز هر دهكده اي ناقوسي بر پاست. مهاجراني كه از اروپا آمده اند، نه تنها با دانشگاه ها و كارخانه ها، بلكه به وسيله كليساها نيز در قارّه جديد (امريكا) تمدّن غربي را بر پا كرده اند. در طول تاريخ ما، نيايش، در شمار احتياجات اوّليه اي در رديف جنگ، ساختمان، كار و دوست داشتن، قرار داشته است». [4] .


پاورقي

[1] نحل، آيه 36.

[2] بحار الأنوار، ج 93، ص 300.

[3] حديث دلبردگي، ص 108.

[4] نيايش، ص 27.