بازگشت

درآمد






از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود

زنهار از اين بيابان، وين راه بي نهايت



اين راه را نهايت صورت كجا توان بست

كش صد هزار منزل پيش است در بدايت



حافظ

نوشتاري كه پيش روست، به همراه جلدهاي ديگر كه اگر توفيق الهي يار گردد در پي خواهد آمد، علاوه بر «ديباچه اي بر دعا»، ترجمه و شرح مجموعه مباركي است كه با نام «صحيفه كامله سجاديّه» و «زبور آل محمّد» و «انجيل اهل بيت» شهره است.

اين ميراث جاويدان از آل محمد(ص)، پس از شهادت شهيدان و اسارت اسيران، در شكل و قواره دعا شكل گرفت. در روزگار سلطه و عصر سكوتِ سياه آل ابوسفيان و آل مروان، در آن وحشت آباد ستم و بيداد، آن گاه كه موج نامردمي ها از هر سو برخاسته بود و مزاج اهل آن روزگار فاسد شده و از اسلام نبوّت و امامت فاصله گرفته بودند، آن گاه استبداد نفس گير حاكم بود. و از سويي ديگر، عالمان با ترازوي دين متاع زندگي دنيا را طلب مي كردند و سر در آخور قدرت داشتند و خطيبان زبان بازِ نعره پرداز (وعّاظ السّلاطين)، از هر سو، در سنگر محراب و منبر، در شهر و روستا، به تحريف حقايقِ دين پرداخته بودند.

امام(ع) به لحاظ رسالت سنگيني كه بر دوش داشت و مسئوليت ابلاغ و تحقق آن نيز بر عهده او بود، بي آنكه امكان تأسيس مجلس درس يا حلقه بحثي داشته باشد اين اثر ماندگار را آفريد و به دو فرزند گرامي اش؛ امام محمدباقر(ع) و زيد شهيد، املاء فرمود.

در حقيقت امام(ع) به مدد دعا و گفتگوي با خداوند، به روش تربيتي و اسلوب تعليمي مبتني بر رابطه انسان با خداوند، به همه جوانبِ حيات مادّي و معنوي آدمي و نيازهاي انساني او پرداخت. به روش و اسلوبي بديع، مباحث نظري و بحث هاي دقيقِ علمي در حوزه هاي معرفت را تبيين كرد.

مايه تأسف است كه مسلمانان از اين سرمايه غني و از اين همه آموزه هاي بي بديل - به عمد يا غير عمد - دور مانده اند. و اكنون نيز، گروهي از «مرتزقه» و روضه خوان ها و مدّاحان بي سواد و ناآشنا به مقتل ها و منابع معتبر، كسادي بازار علم را كه متاع آن از رونق ايّام افتاده و سكّه آن بي قدر و قيمت گشته و در عوض خرده پول هاي سياه و سكّه هاي قلب رواج يافته اند، غنيمت شمرده و به انگيزه جلب رقّت و تحريك عاطفه ها و ريختن چند قطره اشك، شخصيت با آن شكوه و احتشام را در هيئت بيماري مستمند و درمانده در ذهن ها تصوير مي كنند. به حق بايد گفت: «جايِ آن است كه خون موج زند در دل لعل / زين تغابن كه خزف مي شكند بازارش». (حافظ)

اينك خوش تر است كه سخن خويش را با ياد نيك و سپاسگزاري از عزيزاني كه مرا در تأليف و تدوين اين اثر ياري كرده اند به پايان برسانم. والحمدللَّه رب العالمين.

پنجم شعبان المعظم 1425 ه.ق

محمدتقي خلجي