بازگشت

بي تفاوتي


«و من ذي فاقة سألني فلم أوثره» [1] .

از تو عذر مي خواهم از نيازمندي كه نياز خود را بر من عرضه كرده است و او را پاسخ نداده و بر خود برتري نبخشيدم.

سؤال كردن از ديگران، يعني از آبرو و حيثيت مايه گذاشتن. اگر كسي كارش به جايي رسيد كه درخواست كمك كرد، معلوم مي شود كه كارد به استخوان رسيده است و هيچ راه ديگري برايش باقي نمانده است. در اين گونه موارد اقدام كردن بهترين عمل صالح بشمار مي رود و ناشنيده گرفتن و كمك نكردن چه بسا زمينه ساز بسياري از آسيب هاي اجتماعي گردد.

براي آن كه نيازمندان به ناهنجاري هاي اجتماعي روي نياورند و گرفتار رفتار ناپسند نگردند بايد زمينه هاي خدمت رساني و راه هاي آن را گسترش داد. نيازها و نيازمندان واقعي را شناسايي نمود و در حد توان به آنان رسيدگي كرد.

عدم تمركز و نبود برنامه ريزي درست و همه سو نگر در ارائه خدمات در جامعه ديني يكي از آسيب هايي است كه بايد درمان شود. چه بسا افرادي از چند طريق كمك مي شوند و افرادي براي نان شب و قلم و دفتر فرزند دانش آموز خويش دچار مشكل باشند. اميد آن كه بتوانيم با خدمت رساني هدفمند و واقع گرا گره هاي مشكلات را گشوده و نابساماني هاي زندگي را به حداقل رسانده و دلهاي شكسته را مرهمي باشيم.


پاورقي

[1] همان.