بازگشت

حق پيامبر رحمت بر ما


در مرحله نازلتر بعد از حق خداوند بر بندگانش، حق پيامبر رحمت (ص) است كه به واسطه وجود پر خير و بركتش هدايت يافتيم و از ظلمت و گمراهي نجات پيدا كرديم، البته با اعتراف به اين حقيقت كه همه ي اين الطاف و ارزاني وجود پيامبر رحمت را نيز حق خدا بر بندگان مي دانيم و به تعبير علامه طباطبائي در تفسير الميزان در تفسير واژه الحمدلله مي فرمايد:

«هر حمدي از هر حامدي بر هر امر جميل اختياري كه صادر شود، از آن خداست و همه ي تعريف ها و تمجيدها و ستايش ها از آن اوست.»

«الحمد لله الذي من علينا بمحمد نبيه (ص)» [1] .

حمد و ستايش خدائي را كه با فرستادن پيامبر خاتم حضرت محمد (ص) بر ما منت گذاشت و آن وجود عزيز و با خير و بركت را بر ما ارزاني داشت.

و از جائي كه ما قادر به اداي چنين حقوقي نيستيم و نعمتي كه به ما داده شده فوق توان ستايشگر ماست، از خداوند مي خواهد كه به پاس قدراني از وجود ارزشمند رسول گرامي اسلام (ص)، بهترين درودها و سلام و صلوات خود را بر آن حضرت بفرستد.

«اللهم فصل علي محمد امينك علي وحيك و نجيبك من خلقك و صفيك من عبادك امام الرحمة و قائد الخير و مفتاح البركة» [2] .

بار خدايا درود فرست بر محمد (ص) كه بر وحي و پيغام تو درستكار و امين بود و برگزيده ي تو در بين آفريدگانت و دوست تو از بندگانت و پيشواي رحمت و مهرباني و پيشاهنگ خير و نيكي و كليد بركت و فزوني بود.

در ادامه ي دعاي صلوات بر رسول خدا (صلي الله عليه و آله)، به رنج ها و دشواري هاي آن حضرت در راه تبليغ دين خدا و هدايت انسانها، اشاره مي كند.

«و اداب نفسه في تبليغ رسالتك و اتعبها بالدعاء الي ملتك و شغلها بالنصح لاهل دعوتك و هاجر الي بلاد الغربة و محل النأي عن موطن رحله و موضع رجله و مسقط رأسه و مأنس نفسه ارادة منه لاعزاز دينك» [3] .

و در رساندن پيام تو خود را خسته كرد و با دعوت به دين تو خود را به رنج افكند و به نصيحت و پند كساني كه آنان را به راه حق دعوت كرده اي خود را مشغول داشت و از مكه معظمه هجرت و دوري گزيد و به شهرهاي غربت و به جاي دور از خويشاوندان و دور از جاي قدم و جاي به دنيا آمدن و وطن مألوف، مسكن گرفت و خواسته ي آن حضرت از هجرت براي ارجمند نمودن دين تو بود.

يكي ديگر از مصاديق حق شناسي، دعاي خير در حق كسي است كه بر گردن ما حق دارد. در پايان دعاي صلوات بر رسول خدا (ص) ضمن سلام و درود بر ساحت اقدس حضرتش بر آن بزرگوار دعا مي كند و مي فرمايد:

«اللهم فارفعه بما كدح فيك الي الدرجة العليا من جنتك حتي لا يساوي في منزلة و لا يكافأ في مرتبة و لا يوازيه لديك ملك مقرب و لا نبي مرسل» [4] .

بار خدايا به خاطر رنجي كه آن حضرت درباره دين تو كشيده او را به بالاترين درجه و مقام بهشت خود برآور تا هيچكس در رتبه با او مساوي و در مقام همانند نباشد و هيچ فرشته مقرب و پيغمبر مرسل با او برابري نكند.

هرچند امام سجاد كه حجت خدا است و جانشين پيغمبر (ص) است، مي داند كه درجه و رتبه پيامبر خاتم (ص) از همه انبياء و اولياء بالاتر است و آن حضرت شخص اول عالم ملك و ملكوت است و اساسا عالم هستي به طفيل وجود او آفريده شده است، در عين حال چون در مقام آموزش و تعليم دادن است و براي اينكه بدين وسيله وظيفه خود را در ازاي آن همه خيري كه از پيامبر (ص) به ما رسيده انجام دهيم و به اصطلاح حق گزاري كنيم، به اين شيوه به ما مي آموزد و خود نيز عامل به اين تكليف مي باشد.


پاورقي

[1] صحيفه سجاديه كامله / دعاي 2 (دعاي صلوات بر محمد (ص) و خاندانش).

[2] همان.

[3] صحيفه سجاديه كامله / دعاي 2.

[4] همان.