بازگشت

مقدمه


صحيفه سجاديه از گران بهاترين گنجينه هاي معارف اسلامي و ذخائر معنوي است كه هر مسلماني با عمق جان نياز خود را به فهم و درك اين حقائق احساس مي كند. و اگر با فرهنگ صحيفه و شيوه دعا و خواستن و پويائي در طلب آشنا نباشيم، قطعا طعم عرفان واقعي را نخواهيم چشيد.

ولي متأسفانه علي رغم اين همه احساس نياز، در اين عرصه قدسي و ميدان ارتقاء روحي و معنوي كه زمينه ساز رشد و تعالي انسان است، كار قابل توجهي انجام نشده است و تحقيقا مي توان گفت اكثر مردم بخاطر همين بي توجهي و مسامحه در فرهنگ سازي دعاست كه با اين مجموعه ارزشمند كه از زيباترين نيايش هاي امام سجاد (ع) با معبود است، بيگانه هستند. و از آن همه معارف و مطالب كه روح و جان انسان را صيقل مي دهد، جز با نام آن آشنايي ندارند.

در اين مقدمه كه بسترساز كنكاش و سير اجمالي در صحيفه است به بعضي از ويژگي ها و سبك و سياق عبارات دعاهاي آن كه مشحون از پيام هاي تربيتي و اخلاق عملي است، مي پردازيم.

صرف نظر از عمق مطالب كه نشأت گرفته از علم و آگاهي آن حضرت نسبت به خداوند و معارف الهيه مي باشد، صحيفه سجاديه از لحاظ نظم و ترتيب ظاهري هم داراي ويژگي هايي است كه امام (ع) در تدوين و تنظيم آن توجه و عنايت داشته است. براي مثال، آن حضرت همانگونه كه در دعاها بعد از ذكر صلوات - كه در جاي خودش تفسير آن خواهد آمد - به حمد و ستايش پروردگار مي پردازد و بعد از تحميد و تعظيم نام پروردگار به موضوع مي رسد، در ترتيب دعاهاي صحيفه هم اين روش اعمال شده است. مثلا اولين دعاي صحيفه دعاي تحميد است، يعني فصل هاي كتاب هم با فصل حمد و ستايش پروردگار شروع شده و پس از آن دعاي صلوات بر محمد و آل محمد آمده است؛ زيرا رسم در دعاها اين است كه بعد از حمد و ستايش خداوند، بايد درود بر رسول خدا (ص) و خاندان پاكش فرستاده شود.

تنوع موضوعات در صحيفه و جامع الاطراف بودن مطالب در متن دعا ويژگي ديگري است كه بر اساس نياز انسان به اين گونه معرفت ها ارائه شده است. به گونه اي كه مجموعه صحيفه پنجاه و چهار دعا، تحت پنجاه و چهار موضوع دارد. نكته ديگري كه در صحيفه تأمل برانگيز است، چند منظوره بودن مطالب صحيفه است. در بدو امر و با نگاهي سطحي به اين مجموعه نفيس شايد اين توهم ايجاد شود كه اين كتاب صرفا دعاي محض است، در صورتي كه با زبان دعا، خواستن و رسيدن، طلب و پويائي، آگاهي و عمل، شناخت و تفهيم، اخلاق و زندگي، باور و تسليم، و دهها و بلكه صدها نكته باريك تر از مو از سياق عبارات دعا و نيايش استخراج و استشمام مي شود؛ چه بسا با شرائط اختناق آور آن روز و تبليغات سوء دشمن در تحريف حقائق دين، اتخاذ اين روش يك نوع مبارزه عليه جبهه باطل بوده است. زيرا امام (ع) علت وقوع حادثه تلخ كربلا و شهادت پدر بزرگوار و يارانش را در ناآگاهي و بي خبري و استثمار مردم توسط دستگاه حاكم بني اميه مي دانست. لذا مي توان گفت بعد از شهادت امام حسين (ع)، امام سجاد (ع) اقدام به بازسازي بناي عقيده و اخلاق مردم كه بدست تبهكار بني اميه ويران شده بود، نمود. و بهترين وسيله و ابزار براي تحقق اين مهم را دعا مي دانست. زيرا دعا به آن معنائي كه از صحيفه سجاديه فهميده مي شود يك حركت سريع و كارساز در رفع آفات روحي و عقيدتي جامعه است.

«الدعاء انفذ من السنان» [1] .

دعا از سر نيزه تيزتر است.

هر چند منظور از انفذ بودن دعا در اين حديث تأثير اجابت و اثر روحي و رواني آن است، ولي هنگامي كه از ادبيات دعا و زبان مناجات، براي آگاهي دادن و حركت و پويائي جامعه كمك گرفته شود، آنجاست كه تأثير دعا در راستاي دگرگوني يك جامعه آفت زده از بي خبري، تيزتر از سر نيزه خواهد بود.

در بررسي سير مبارزات ائمه (ع) ملاحظه مي شود كه جبهه ي امام سجاد (ع) با در نظر گرفتن اقتضاء زمان، منحصر به فرد است كه از آن تعبير به مبارزه تبليغاتي مي شود (نقطه مقابل تسليحات). البته اين سلاحي بود كه امام متناسب با سلاح دشمن بكار گرفت، زيرا چيزي قريب به سي سال معاويه در شام عليه خاندان علي (ع) سم پاشي و تبليغ سوء مي كرد، و كار او و اياديش تشويش اذهان و ايجاد كينه و دشمني نسبت به خاندان پيغمبر (ص) بود كه نتيجه آن هم در حادثه كربلا ظاهر شد و بعدها مردم متوجه اغواگري بني اميه شدند. طبيعي است كه در چنين شرائطي بهترين ابزار براي مقابله با اين جو مسموم، استفاده از سلاح تبليغ است. در جهان امروز هم، جبهه هاي تسليحاتي جاي خود را به جبهه تبليغاتي داده است و ما هم بايد براي مقابله با طرفند استكبار از همان روش ضد تهاجم فرهنگي استفاده كنيم.

در متن دعاهاي امام سجاد (ع) طرح حكومتي كه بر اساس احكام الهي و رهبري ديني ارائه مي شود ملحوظ است و ابعاد سياسي و نظامي چنين حكومتي در كلام امام (ع) ترسيم شده است. براي مثال، در دعا براي مرزداران، مي فرمايد:

«و حصن ثغور المسلمين بعزتك و ايد حماتها بقوتك» [2] .

خدايا مرزهاي مسلمانان را به عزتت پاس دار و نگهبانان مرزها را به قوتت تأييد كن.

مرزداراني كه در اين دعا مشمول دعاي امام سجاد گرديده اند قطعا نگهبانان طاغوت نيستند، زيرا امام براي آنها دعا نمي كند. پس امام قائل به داشتن حكومت اسلامي است و آن را مشروع و مقبول مي داند و براي پايداري و تحكيم مباني آن و حفظ نگهبانان و مرزداران آن دعا مي كند. و بعد از آنكه در اين دعا براي وحدت و قوت و پيروزي سربازان اسلام دعا مي كند در عوض دشمنان آنها را با اين عبارات نفرين مي كند.

«اللهم افلل بذلك عدوهم و اقلم عنهم اظفارهم و فرق بينهم و بين اسلحتهم و اخلع وثائق افئدتهم» [3] .

خدايا بدين وسيله دشمنانشان را درهم شكن و دست قدرت آن بي خبران از حق را از ايشان كوتاه كن و بين دشمن و جنگ افزارشان جدائي افكن و بندهاي دلشان را بگسل.

بخشي از آن لطائف كه به اختصار به ذكر آن مي پردازيم، عبارتست از دعاي به مرزداران اسلام.

«و كثر عدتهم و اشحذ اسلحتهم و احرس حوزتهم و امنع حومتهم و الف جمعهم و دبر امرهم و واتر بين ميرهم و...» [4] .

خدايا بر شمار آنان بيفزاي و اسلحه آنها را برائي ده و حوزه آنها را محافظت فرما و جوانب جبهه آنان را محكم و نفوذ ناپذير گردان و جمع آنان را يكدل و هماهنگ ساز و كارشان را روبراه كن و آذوقه شان را پي در پي برسان!

و از سوئي، ضمن نفرين به دشمن پيام هائي به شرح زير به جبهه حق مي رساند:

«و اقطع عنهم المدد و انقص منهم العدد و املاء افئدتهم الرعب و اقبض ايديهم عن البسط و اخزم السنتهم عن النطق» [5] .

خدايا كمك و مدد را از آنان قطع فرما و از تعدادشان بكاه و دلشان را پر از رعب و وحشت كن و دستشان را از فعاليت عليه مرزداران بازدار و زبانشان را از سخن عليه آنان قطع فرما.

اگر بخواهيم كه اين عبارات را تفسير كنيم از لابلاي آن كتاب ها در رشته فنون نظامي و اسرار مسائل امنيتي تحرير مي شود. براي مثال به عبارت زير توجه فرمايد:

«و اخزم السنتهم عن النطق و شرد بهم من خلفهم» [6] .

زبانشان را از سخن بر عليه آنان (مسلمانان) قطع فرما و با شكست دشمن جمع پشت سر ايشان را متفرق كن.

از شرح و تفسير اين عبارات مطالب زير استخراج مي شود:

دشمن عليه مسلمانان در ميدان جنگ چه اطلاعات و حرف هايي را رد وبدل مي كند؟!

دشمن اين اطلاعات را از كجا و در اثر مسامحه و يا خيانت چه افرادي به دست مي آورد؟!

اين حرف ها، حساب شده و بر اساس اطلاعات بدست آمده دشمن است يا صرفا به خاطر به راه انداختن جنگ رواني است؟

در اين نفرين، پيام و توصيه امام به مسلمانان و جبهه حق چيست؟!

در چه صورتي ارتباط بين خط اول جبهه و نيروي پشتيباني پشت جبهه قطع مي شود؟

مسلمانان از چنين فرصت و فرصت هائي چگونه بايد استفاده كنند!؟

آيا اين مطلب هشدار و اعلام خطري براي خود مسلمانان نيست؟!

به هر تقدير ملاحظه مي شود كه اگر كنكاش و ريشه يابي كنيم، در پشت هر عبارت دنيائي از مطالب و آموزه هاي لازم وجود دارد كه امام در ضمن دعا و نيايش كه يك رابطه نزديك و تنگاتنگ با خداست، آنها را به مخاطبين خود منتقل مي كند. به گونه اي كه در آن زمان پر اختناق، دشمن هم متوجه نمي شد چه دستورالعمل هائي از ناحيه امام به نيروهاي جبهه حق صادر مي شود و اگر اين دستورات فاش هم مي شد، براي ديدگان سطحي نگر دشمن، چيزي جز يك دعا از يك نيايش گر كه در گوشه اي نشسته و دست به درگاه خدا دراز كرده نبود. در حالي كه اين رهبر معصوم، به نيروهاي خود، دستور تشكيل جبهه مبارزه عليه دشمن داده و همه فنون و اسرار نظامي را به آنها تعليم مي دهد و نكات قوت و ضعف دشمن را گوشزد مي كند و به مسلمانان اميد و دلگرمي مي بخشد و ده ها نكته از اين قبيل آموزش ها.

در بعد تربيتي و اخلاقي و اصلاح جامعه، به همين سبك و سياق، زيباترين جملات و عبارات را در لباس دعا و نيايش كه علاوه بر قداست، از جذابيت و معنويت خاصي برخوردار است و از لحاظ تأثير گذاري از روش هاي ديگر موفق تر است، بيان فرموده است كه در جاي خودش در اين مورد به آن اشاره خواهد شد.

از منظر ايجاز به موضوعات و عناوين دعاهاي صحيفه، مي توان آنها را تحت عنوان هاي زير بررسي كرد و بر همين تقسيم بندي اين مقاله در يك مقدمه و شش فصل ارائه مي شود.

فصل اول: حق شناسي در صحيفه شامل: حق خدا - حق پيامبر (ص) - حق پدر و مادر و حقوق همسايگان و همنوعات.

فصل دوم: جنبه سياسي و امنيتي

فصل سوم: جنبه اخلاقي

فصل چهارم: جنبه تربيتي

فصل پنجم: جنبه اعتقادي


پاورقي

[1] اصول كافي / ج 1 - كتاب الدعاء.

[2] صحيفه سجاديه كامله / دعاي 27.

[3] همان.

[4] همان.

[5] همان.

[6] همان.