بازگشت

صحيفه ي كامله ي سجاديه


مجموعه ي پنجاه و چهار دعا و نيايش ميباشد كه از حضرت سجاد، علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب (95 - 38) نقل شده، اين دعاها در عالم شيعه مقام مهمي را دار بوده و مي باشد. ابن شهر آشوب (م - 585) در معالم العلماء در ترجمه ي متوكل بن عمير لقب زبور آل محمد، و در ترجمه ي يحيي بن علي بن محمد حسيني دقي، لقب «انجيل اهل بيت» بدان داده. در تاريخ اين مجموعه بايستي در سه باره گفتگو كرد.

نخست. ادعيه ي زين العابدين. مي توان گفت تقريبا باتفاق همه ي تاريخ نويسان اسلام، علي بن الحسين يكي از معروف ترين مردان زهد و پرهيزگاري و تقوي در نيمه ي دوم نخستين سده ي هجري بوده. و بيشتر مورخان گفته اند كه ايشان دعاهائي نيز انشاء كرده و مي خوانده. و چنانكه در مرحله ي دوم خواهيم ديد، چند تن از علما عده اي از اين دعاها را گرد آورده اند.

دوم. صحيفه ي سجاديه. گويند در آغاز سده ي دوم يعني نيم قرن پس از امام سجاد، شخصي بنام عمير بن متوكل بن هارون ادعا نموده:

- پدرم متوكل داستاني از يك ملاقات خود با يحيي [1] بن زيد بن علي بن الحسين، و ملاقات ديگر با امام صادق جعفر ابن محمد بن علي بن الحسين، برايم نقل كرد و گفت:

- من در اين دو ملاقات دو نسخه از صحيفه ي سجاديه را از اين دو نواده ي امام سجاد گرفته ام. اين داستان پدر عمير را بسياري از پيشينيان از گفته ي عمير نقل كرده اند؛ مانند شيخ مفيد (م - 413) در ارشاد، علي بن محمد خزاز شاگرد صدوق در كفاية الاثر و نجاشي (م - 450) در رجال، و شيخ طوسي (م - 460) در فهرست خود. وليكن هيچيك از اين بزرگان شماره ي دعاهاي صحيفه ي سجاديه عمير را تعيين نكرده اند، فقط شيخ طوسي در مصباح المتهجد هشت شماره از آن دعاها را آورده، و شايد آنها را برگزيده باشد.

در الذريعه (ج 1، ص 396) كتابي به نام ادعيه ي زين العابدين از سيد ابوابراهيم ناصر شاگرد شيخ طوسي (م - 460) و در (ج 8، ص 202) دعوات زين العابدين از سيد ابوالقاسم زيد بن اسحاق جعفري شاگرد جد شيخ منتجب الدين صاحب فهرست (م - 585) ياد شده. نكته قابل دقت اينست كه بيشتر فرقه هاي شيعه (اثني عشريان، زيديان، اسماعيليان) داستان عمير متوكل را نقل كرده و آن را پذيرفته اند.

سوم. صحيفه ي كامله ي سجاديه. يا صحيفه ي بزرگ. از پايان سده ي ششم به بعد به نام دو صحيفه بر مي خوريم، يكي صحيفه اي كه نزد زيديان معتبر مي باشد و شيعيان آن را صحيفه ي ناقصه [2] (صحيفه ي كوچك) سجاديه مي خوانند.

ديگر صحيفه ي بهاء الشرف علوي كه شيعيان آن را صحيفه ي كامله ي سجاديه (صحيفه ي بزرگ) نامند. و جاي گفتگوي ما اين صحيفه ي كامله ي بهاء الشرف مي باشد.

صيحفه ي بهاء الشرف داراي پنجاه و چهار دعا است و او در آغاز آنها ادعا كرده آنها را با چند واسطه - كه ياد كرده - از عمير بن متوكل نقل كرده است. بنابراين نخستين كسي كه شماره ي دعاهاي صحيفه را در اين پنجاه و چهار تعيين كرده، بهاء الشرف در سده ي ششم مي باشد، و پس از اين تاريخ همه ي علما، صحيفه ي كامله ي سجاديه را از او نقل كرده اند.

و چون در سده ي دهم و يازدهم شرحها و ترجمه هاي بسيار از اين صحيفه ميان مردم ايران منتشر شد، اندك اندك صحيفه ي كوچك زيديه در ايران فراموش گرديد. و حتي در سده ي يازدهم شيخ محمد تقي بن مظفر زيابادي قزويني شاگرد شيخ بهائي به سال 1023 ملحقاتي براي صحيفه گرد آورده. [3] .

و بعد از وي شيخ حر (م - 1104) صحيفه ي دوم را فراهم ساخت،

و سپس ملا عبدالله افندي (م - 1130) صحيفه ي سوم تهيه نمود، و پس از وي حاج ميرزا حسين نوري (م - 1320) صحيفه ي چهارم،

و سيد محسن عاملي صاحب اعيان الشيعه صحيفه ي پنجم،

و شيخ محمد باقر بيرجندي (م - 1352) صحيفه ي ششم،

و شيخ هادي كاشف الغطاء (1361 - 1287) صحيفه ي هفتم، و حاج ميرزا علي شهرستاني صحيفه ي هشتم گرد آوردند. و همه ي اين دعا و نيايشها به حضرت سجاد منسوب است.

آغاز صحيفه ي كامله ي سجاديه: حدثنا السيد الاجل نجم الدين بهاء الشرف ابوالحسن محمد بن الحسن بن احمد بن علي بن محمد بن عمر بن يحيي العلوي الحسيني رحمه الله قال اخبرنا... قال حدثني عمير بن متوكل الثقفي البلخي عن ابيه...

اينك يك سؤال پيش مي آيد كه چه كسي اين كتاب را از نجم الدين بهاء الشرف نقل كرده؟ يعني گوينده ي حدثنا در اولين جمله ي آغاز كتاب كيست؟

در پاسخ به اين پرسش شيخ بهائي در شرح خود مي گويد: گوينده ي حدثنا ابن سكون است، و ميرداماد در شرح خود گويد: گوينده ي حدثنا عميد الروساء هبة الله (م - 609) مي باشد. ليكن از آنچه در الذريعه (ج 1، ص 165 و 262) آمده چنين بر آيد كه صحيفه ي كامله را كسان بسيار از بهاء الشرف شنيده و بر او خوانده و اجازه گرفته اند و نام چند تن از ايشان در يك اجازه ي روايتي به جا مانده است كه اجازه دهنده شيخ نجم الدين جعفر بن محمد بن جعفر بن هبة الله بن نما (م - پس از 670) و اجازه گيرنده شيخ كمال الدين علي بن حسين بن حماد الواسطي مي باشد.

نامهاي آن راويان از بهاء الشرف از اين قرار است:

1- ابومنصور عميد الروساء هبة الله بن حامد (م - 609) .

2- ابوالحسن علي بن محمد بن علي معروف به ابن سكون (م -...) اين دو نفر هر دو شاگرد ابن عصار لغوي نيز بوده اند.

3- شيخ ابوالفتح بن جعفريه.

4- شيخ جعفر بن علي مشهدي پدر محمد بن المشهدي صاحب كتاب مزار ابن مشهدي معروف.

5- شيخ ابوالبقاء هبة الله بن نما.

6- شيخ مقري جعفر بن شمره.

7- شريف ابوالقاسم بن زكي علوي.

8- شيخ سالم بن قبارويه.

9- شيخ عربي بن مسافر.

10- غير از اين نه نفر، ابن ادريس (ز - 543) (م - 598) نيز از بهاء الشرف نقل كرده، و نسخه اي از صحيفه به خط نوشته، و سيد اعجاز حسين در كشف الحجب (ص 342) آن را ياد كرده، و ما درباره ي آن در زير گفتگو خواهيم كرد.

سند صحيفه كامله: در نسخه ي ابن سكون از گفته ي شاگردان بهاء الشرف چنين آغاز شده: حدثنا نجم الدين بهاء الشرف و او از داماد شيخ طوسي به تاريخ (516) و او از عكبري و او از ابومفضل شيباني تا آخر زنجيره سند روايت كرده. ولي زنجيره اي كه در نسخه ي ابن ادريس بوده و در حاشيه ي نسخه ي (29) اين كتابخانه و برخي نسخه هاي ديگر موجود است، از گفته بهاء الشرف چنين آغاز شده:

حدثنا أبوعلي [4] فرزند شيخ طوسي در تاريخ (511) و او از پدرش و او از ابن غضائري و او از ابومفضل شيباني تا آخر زنجيره روايت كرده. از ابومفضل شيباني (ز - 297 م - 387) تا امام، در هر دو نسخه سند را با دو زنجيره كشيده. يكي از ابن روزبه از پسر مطهري از پدرش از عمير، دوم از جعفر از عبدالله از اعلم از عميره و اينكه ملامحمد تقي مجلسي در مشيخه ي من لا يحضره الفقيه و به متابعت از وي فرزندش در بحار و نيز بيشتر علماي متاخر مانند سيد اعجاز حسين در كشف الحجب (ص 369) گفته اند: ابن ادريس صحيفه كامله را از دائي خود شيخ ابوعلي حسن فرزند شيخ طوسي به تاريخ 511 روايت كرده اشتباهي بيش نيست، چه ابن ادريس سي و دو سال پس از اين تاريخ يعني در 543 زاده است، پس راه روايت ابن ادريس نيز بزنجيره سند بهاء الشرف مي پيوندد، و راه جدائي نيست.

اما زنجيرهاي ديگر كه مجلسي در شرح مشيخه من لا يحضر و شرح خود بر صحيفه [5] آورده، پس در مرحله اول مربوط به ادعيه زين العابدين و در مرحله هاي بعد مربوط به صحيفه ي سجاديه است نه صيحفه ي كامله پنجاه و چهار دعائي بهاء الشرفي (با همه ي خصوصيات). مجلسي در آنجا سه گونه راه براي روايت خود مر صحيفه را آورده، نخست زنجيره اي كه او از شيخ بهائي آغاز و بهاء الشرف رسيده و از او تا امام پايان يابد، دوم زنجيره اي كه به فضل الله راوندي و از او به ابومفضل شيباني پيوسته، و در حقيقت اين زنجيره روايت ادعيه سر مي باشد، نه زنجيره ي صحيفه. سوم روايت مشافهه از صاحب الزمان است، و داستان آن را كه ميان خواب و بيداري بوده مفصل شرح داده است.


پاورقي

[1] يحيي همان جوانيست كه بنا به گفته ي عمدة الطالب (ص 250 - 249، چاپ نجف) به سال 125 به سن هيجده سالگي بي بازمانده و عقب در خراسان كشته شده است.

[2] آقاي شهاب الدين نجفي در سر آغاز صحيفه چاپ گراوري سال 1361 تهران در (ص - كط).

[3] نسخه ي آن در قم نزد آقاي نجفي موجود است (سرآغاز صحيفه چاپ هران 1361) .

[4] نام او حسن است و پسري به نام ابونصر محمد دارد. ابن طاوس گويد: قال رأيت رياضا النوبيه جاريه ابي نصر محمد بن ابي علي بن الطوسي. أقول و كانت ام ولده، و اسمه حسن باسم جده ابي علي... (فرحه الغري، چاپ نجف، 1368، ص 113) .

[5] نسخه ي آن نزد (فخر الدين) موجود است.