بازگشت

امام و اوضاع اجتماعي زمانش


امام چهارم عليه السلام پس از حادثه ي عاشورا بر سر يك دو راهي قرار گرفته بود: يا مي بايست با تحريك احساسات مردم به يك حركت تند و عمل متهورانه اي دست بزند و پرچم مخالفت برافراشته و حادثه اي بيافريند، يا آنكه احساسات سطحي را بوسيله ي تدبيري پخته و سنجيده مهار نمايد.

در صورتيكه امام جهت اولي را انتخاب مي كرد، بر اساس آنچه از اوضاع سياسي زمان آن حضرت بيان نموديم و عدم پايداري واقعي بين دوستان آن حضرت، همانگونه كه در مقابل پدرش انجام گرفت، اين انقلاب در نطفه خفه مي شد و ميدان براي تاخت و تاز هر چه بيشتر بني اميه خالي مي گرديد.

مضافا عبدالملك آنقدر امام را در احاطه ي جاسوسان خود قرار داده بود كه هر گونه فعاليت امام بشدت زير نظر بود، و حتي امام در كارهاي خانوادگي اش مورد بازخواست قرار مي گرفت، همانگونه كه پس از آنكه امام كنيزش را آزاد سپس با او ازدواج كرد عبدالملك به ايشان نامه نوشت و عمل ايشان را مورد اعتراض قرار داد. [1] .

اگر چه راه اول راه فداكاران است، ولي يك رهبر جامعه كه شعاع عملش در دايره ي زمان نمي گنجيد، بايد با دقت و دور انديشي بيشتر اقدامات خود را صورت دهد، از اينرو امام راه دوم را برگزيد، راهي براي تجديد حيات اسلام و باز آفريني جامعه ي اسلامي و نظام اسلامي، راهي براي سازندگي افراد صالح و حفظ جان خود و تعداد بسيار معدود ياراني كه داشت.

خودداري امام از همكاري با شورشيان مدينه را نيز بايد از اين ديدگاه تحليل كرد، اين شورش پس از شهادت امام حسين عليه السلام و برانگيخته شدن موج خشم و نفرت مردم در مدينه صورت گرفت، حاكم شهر را اخراج كرده و با عبدالله بن حنظله بيعت كردند، يزيد براي سركوبي آنان مسلم بن عقبه را به مدينه اعزام كرد و او شورشيان را شكست داده و به مدت سه روز دستور قتل عام مردم و غارت شهر را صادر كرد، سربازان او جناياتي را مرتكب شدند كه قلم از بيان آنها شرم دارد.

علل عدم همكاري امام با آنان، با توجه به آنچه بنظر ما مي رسيد، را مي توان در اين موارد خلاصه نمود:

1- با در نظر گرفتن اوضاع سياسي جامعه و اختناق حاكم بر آن، امام شكست حتمي نهضت مدينه را پيش بيني مي كرد، و شركت امام جز مرگ براي ايشان و يارانشان اثر ديگري نمي توانست داشته باشد.

2- به نوشته ي برخي از مورخان، در شورش مردم مدينه عبدالله بن زبير نقش فعالي داشت، و امام با توجه به اين مطلب نمي خواست امثال او امام را پل پيروزي قرار دهند.

3- رهبري اين شورش به عهده ي عبدالله بن حنظله بود، اين امر بدون نظر خواهي ازامام بود، و از اينرو اين حركت حركتي شيعي تلقي نمي شد.

عدم همكاري امام در شورش باعث شد كه يزيد به مسلم بن عقبه توصيه كند كه معترض امام نگردد، و خانه ي امام در زمان قتل عام بعنوان پناهگاه تلقي گرديد.


پاورقي

[1] كافي 344:5، طبقات 214:5.