بازگشت

جايگاه صحيفه سجاديه


محور دوم: جايگاه صحيفه سجاديه

سخن آقاي طنطاوي را دو عزيز نقل كردند ولي من مي خواهم روي بخشي از آن توجه بيشتري شود. طنطاوي مفسر معروفي است. كسي كه عمده بحث هاي جديد علمي را در تفسيرش آورده است. او مي گويد كتاب را با دست تكريم گرفتم. آن را كتابي يگانه يافتم كه مشتمل بر علوم و معارف و حكمت هايي است كه در غير آن يافت نمي شود.

بايد ببينيم كه در صحيفه چه چيزي است؟ يكي آدمي كه علوم عصر خود را با قرآن منطبق كرده است اين چنين به قضاوت مي نشيند. او در صحيفه چه چيزي يافته است؟

امروز اين برادر عزيز راجع به حركت ماه از كلمه الدائب مي توان فهميد اشارتي كردند. طنطاوي اين دسته مسائل را در صحيفه ديده و اين چنين قضاوت مي كند يا آنجا كه مي فرمايد:

«و امزج مياههم بالوباء و اطعمتهم بالأدواء» [1] .

خدايا آب هاي آنان را به وبا آلوده كن و غذاهاي آنان را با درد مخلوط كن.

يادم هست كه مرحوم حسين عمازاده در يكي از آثارش ذكر كرده بود كه آقاي پاستور ميكروب را با همين عبارت صحيفه سجاديه شناخته است.

وبا در شهر محل سكونت پاستور آمد و هرچه گشت عامل از آن را پيدا نكرد. عاقبت اين جمله كه خدايا آب كفار را به وبا آلوده كن نظرش را جلب كرد. مي گويد رفتم و يافتم كه هرچه هست اينجاست. ببينيد از اين عبارت آقاي پاستور ميكروب را كشف كنيد.

مرحوم صاحب رياض السالكين هم مي گويد:

«و اما بلاغة بيانها و براعة تبيانها فعندها تسجد سحرة الكلام و تزعل بالعجز مدارة الاعلام و تعترف بان النبوة غير الكهانة و لا يستوي الحق و الباطل مكانة» [2] .

بلاغت بيان صحيفه سجاديه اينجاست كه ساحران سخن در مقابل آن تسليم مي شوند. بعد داستاني نقل مي كند از ابن شهر آشوب در مناقب كه مي گويد:

«و ذكر فصاحة الصحيفة الكاملة عند بليغ في البصرة فقال خذوا عني حتي املي عليكم و اخذ القلم و اطرق رأسه فما رفعه حتي مات» [3] .

از فصاحت صحيفه نزد يكي از بلغاي بصره به ميان آمد و گفت آنچه من املا مي كنم بنويسيد، خواست بگويد اين كار از من هم ساخته است. سرش را به زير افكند هرچه خواست سخن بگويد نتوانست. غرق درياي صحيفه و عظمت آن شد و آنچنان به دليل ناتواني و ادعاي واهي خود شرمنده شد كه سربلند نكرد تا جان به جان آفرين تسليم كرد.

مرحوم صاحب رياض السالكين پس از نقل اين داستان مي گويد:

«لقد دام شطعا فنال سخطا»

قسم به جانم از حد و مرز خود خارج و كاري ظالمانه را قصد كرد و غضب حق او را فراگرفت.

مرحوم محمد جواد مغنيه كه اديب فاضلي است مي گويد:

«من الصعب علي اي كاتب ان يصفه علي حقيقته او يصف البعد الذي يتركه في نفس القارة و بحسبي ان اقول ان ارواح الملائكة المقربين و انبياء الله اجمعين تتجلي مجسدة في ادعية الامام زين العابدين» [4] .

يعني اگر بخواهيم براي ملائكه جسدي قائل شويم باالگوي صحيفه مي توانيم اين كار را بكنيم.

ابن جوزي مطلبي دارد كه مي گويد:

«لولا علي بن الحسين (ع) لم يعلم المسلمون كيف يتكلموا معه سبحانه في حوائجهم فان هذا الامام (ع) علمهم بأنهم متي استغفرت فقل كذا و متي استسقيت فقل كذا و متي خفت فقل كذا» [5] .

اگر امام سجاد نبود صحبت كردن با خدا را نمي دانستند. و امام سجاد به آن ها آموخت كه هنگامي كه خواستند استغفار كنند چگونه از حضرت حق غفران بخواهند و هنگامي كه باران مي خواهند با چه كلماتي و چگونه باران را طلب كنند و به هنگام ترس از دشمن چه بگويند!


پاورقي

[1] صحيفه سجاديه / دعاء 27 (دعئه لاهل الثغور).

[2] رياض السالكين / ج 1 / ص 51 و 52.

[3] مناقب / ج 4 / ص 137.

[4] في ضلال الصحيفة السجادية / ص 11.

[5] به نقل عزالدين جزائري در شرح الصحيفة السجادية / ص 23.