بازگشت

سند صحيفه سجاديه


بنده اينجا يادداشت كرده ام كه ده نفر در سند صحيفه ذكر شده اند - محمد بن حسن علوي، محمد بن احمد بن شهريار، محمد بن محمد عكبري، ابو... شيباني، جعفر بن محمد، عبدالله بن عمر بن خطاب، علي بن نعمان، عمير بن متوكل، متوكل بن هارون، متوكل بن عمير - كه وقتي شما به كتاب هاي رجالي مراجعه كنيد، دو سه نفر از اين ده نفر يا مجهول هستند، يا اگر ذكر هست موثق نيستند، بعضي از آنها هم حتي تكذيب هم شده اند. يعني اگر كسي دنبال تصحيح سند صحيفه باشد به جايي نمي رسد. سندي كه براي صحيفه نقل شده است طبق اصطلاح علم رجال سند صحيحي نيست.

پاسخ اين روايت هم همين است. ما بايد به او بگوييم كه آن روايت كه در مقدمه صحيفه است، سند صحيحي ندارد. مثل اين روايت تعداد فراواني روايات هست كه در وسائل نقل شده است.ش ايد بتوان بيش از پانزده روايت شبيه اين را در كتاب ها يافت كه همه مثل همين روايت هستند. اين روايات را ما بايد بررسي كنيم و صحيح و غير صحيح آنها را مشخص كنيم و مدلول آنها را بررسي نماييم. يكي از خوبي هاي آن دو صحيفه اي كه چاپ شده است، اين است كه در مقدمه آنها اين روايات وجود ندارد.

اما اينكه متن صحيفه سند لازم ندارد، زياد شنيده ايد. مجلسي اول اينگونه فرموده است:

«لا شك في ان الصحيفة الكامله عن مولانا سيد الساجدين بذاتها و فصاحتها و بلاغتها و اشتمالها علي العلوم الالهية التي لا يمكن لغير معصوم الاتيان بها» [1] .

علامه مجلسي دوم در اين خصوص مي فرمايد:

«لا شك لنا في انها من سيد الساجدين أما من جهة الاسناد فانها كالقرآن المجيد و هي متواترة من طرق الزيدية ايضا. و أما من حيث العبارة فهي أظهر من أن يذكر فهو في نهاية الفصاحة وأما من جهة الاحاطة بالعلوم الالهية فهو ايضا ظاهر لمن كان له أدني معرفة بالعلوم» [2] .

حتما شنيده ايد كساني كه بحث نماز جمعه را مطرح مي كنند و به خصوص قبل از انقلاب، تمايلي پيدا شده بود كه نماز جمعه را غير از امام معصوم كسي نمي تواند اقامه كند. آيت الله بروجردي هم تقريبا نظرش همين بود نماز جمعه در قم خوانده مي شد ولي ايشان توجهي نداشت. يك سند مهم ايشان همين عبارت صحيفه است كه مي فرمايد:

«اللهم ان هذا المقام لخلفائك و اصفيائك» [3] .

پروردگارا! اين مقام، مقام خلفاي تو و مقام ائمه است.

گفته مي شود كه آيت الله بروجردي فرموده اند كه نماز جمعه را نبايد غير امام معصوم اقامه كند و اين عبارت را براي استناد نظر خودش مطرح كرده است. و هنگامي كه از سند آن پرسيده اند، ايشان گفته است كه راجع به صحيفه سجاديه اصلا بحث سند را مطرح نكنيد. چون خود عبارات شهادت مي دهد كه اين از امام معصوم (ع) است.

روايات بسيار زيادي داريم كه هيچ منصفي شك نمي كند اين روايت از امام است. مثل روايت يا هشام يا هشام كه ر كافي است راجع به عقل و جهل كه يكي از مهمترين روايات ما است راجع به عقل، ولي اصطلاحا ضعيف است. ولي كاملا مشخص است كه روايت از امام است.

اصلا قدما گاهي از راه سند اثبات مي كردند كه روايت متعلق به امام معصوم است و در بسياري از جاها از راه متن اثبات مي كردند. يعني روايت يا هشام كه از امام كاظم است هر كسي بخواند متوجه مي شود كه غير از پيامبر و امام شخص ديگري نمي تواند اين كلمات را بيان كند.

يا مهمتر از اينها نهج البلاغه است كه گردآورنده آن، سند روايات را ذكر نكرده است ولي كاملا مشخص است كه اين كلمات متعلق به امام معصوم است. اينكه اخيرا عده اي مي گويند سندهاي آن پيدا شده است نيز به اين معنا است كه گردآورنده نگفته كه آنها را از كجا بدست آورده و اينها جستجو كرده اند و منبع اين كلمات را بدست آورده اند كه مثلا در فلان كتاب است، نه اينكه سند صحيح براي همه آنها پيدا كرده باشند. در دست نبودن سند هيچ وقت نهج البلاغه را زير سؤال نمي برد، زيرا خود متن نهج البلاغه شاهد صدور آن از اميرالمؤمنين (ع) است.

و اما راجع به سند يك جمله اي اينجا هست كه اين را خدمت شما عرض كنم كه در صحيفه سجاديه اي كه چاپ آقاي آخوندي است، مقدمه اي دارد كه متعلق به مرحوم آقاي مشكاة و آيت الله نجفي است و آقاي صدر بلاغي آن را ترجمه كرده است؛ كه به نظر بنده يكي از بهترين ترجمه هاي صحيفه همين ترجمه است. و ايشان مي گويد من با استفاده از شرح سيد علي خان اين ترجمه را انجام داده ام. در صفحه نهم اين مقدمه دارد كه:

«و اما ساير كتب حديث و رجال پس نام صحيفه و رجال سند آن در اكثر آنها مكرر شده تا كار شهرت آن به جايي رسيده است كه ملا محمد تقي مجلسي در يكي از روايات خود اشاره كرده است كه او را درنقل روايت صحيفه يك ميليون سند است»

توجه داريد كه اگر در خصوص راويان صحيفه تحقيق كنيم، در آغاز چند نفري را بيشتر پيدا نمي كنيم كه صحيفه را از امام سجاد، از امام باقر، از امام صادق روايت كرده اند و خيلي كه جستجو كنيد ده نفر پيدا نمي كنيد كه در رديف اول، صحيفه را نقل كرده باشند. ممكن است در واقع بيشتر بوده است ولي آنكه در اختيار ما است، ناقلين اول آن سه نفر بوده اند. مرحوم ملا محمد تقي مجلسي در كتاب هاي ديگرش هم زياد اين مطالب را دارد كه مي گويد اين حديث مثلا صدها سند دارد و... اين ضرب تصاعدي است يعني سه نفر اول براي ده نفر نقل مي كنند و به همين ترتيب و به هيچ وجهي نمي توان گفت كه متواتر اصطلاحي است. معمولا در طبقات بعد تواتر پيدا مي شود ولي در رده اول تعداد ناقل ها خيلي كم است. و خود ايشان هم مي گويد كه ملاك اصلي همان سه نفر اول است و ثقه بودن آنها مهم است و طبقات بعدي اثري در سند روايت ندارند.

مرحوم پدر علامه مجلسي در كتاب هاي ديگر توضيح داده است. انصافا اين پدر و پسر خيلي خدمت به عالم اسلام كرده اند. همين كه من عرض كردم كه صحيفه اين همه رايج شده است و ما الان به خوبي مي توانيم هزار نسخه از آن را نشان دهيم مي توان قسم خورد كه اين كار مجلسي و پدر مجلسي است. مرحوم مجلسي مي فرمايد پدرم چهل سال در صدد ترويج صحيفه بود. مي گويد بسياري از كتاب هاي حديث را من دنبال كردم كه نسخه اش زياد شد.

پدر علامه مجلسي در كتاب شرح حديثش هم اصطلاحات تازه اي دارد كه مربوط به خودش است. در مواردي مي گويد روايات متواتره ولي خودش در جايي معني كرده است كه منظورش از تواتر رواياتي است كه يقينا از امام است، زيرا تواتر مي خواهد ايجاد يقين به صدور روايت از امام كند مي گويد از هر راهي كه يقين به صدور آن از امام پيدا كرديم، مي توانيم بگوييم كه اين روايت از امام است. ايشان اگر مي گويد كه صحيفه متواتر است، منظورش همين است كه عرض كردم.

نكته ديگر اينكه در احاديث هست كه امام صادق فرموده است كه:

حديثي حديث ابي و حديث ابي حديث جدي و حديث جدي حديث الحسين و حديث الحيسن حديث الحسن و حديث الحسن حديث اميرالمؤمنين و حديث اميرالمؤمنين حديث رسول الله و حديث رسول الله صلي الله عليه و آله قول الله عزوجل» [4] .

كلام من كلام پدرم است و كلام پدرم كلام جد من است و كلام جد من كلام امام حسين (ع) است و كلام امام حسين (ع) كلام امام حسن (ع) است و كلام امام حسن (ع) كلام اميرالمؤمنين (ع) است و كلام أميرالمؤمنين (ع) كلام رسول خداست و كلام رسول خدا (ص) كلام خداوند متعال است.

يعني هرچه ما مي گوييم از رسول خداست. كسي از ايشان سؤال مي كند كه آيا حديث شما را مي توان به پدرتان نسبت داد؟ حديث را از شما بشنوند ولي بگويند كه امام سجاد فرموده است. فرمودند اشكال ندارد ولي اگر به خود ما نسبت دهيد بهتر است.

واقعا گفته هاي امام صادق گفته هاي پيامبر است. واقعا گفتار امام عسكري گفتار امام صادق است. ممكن است كه در يك زماني كساني از امام صادق چيزي بشنوند ولي تقيه مانع از اين شده است كه اسم ايشان را ببرند، لذا از پيامبر نقل كرده اند. اين را براي اين عرض كردم كه تعدادي از دعاهاي صحيفه سجاديه از ديگران هم نقل شده است. بنده خودم هم كتابي تصحيح كرده ام و چاپ شده است كه در آن شايد پانزده مورد دعا كاملا شبيه دعاهاي صحيفه از اميرالمؤمنين نقل شده است. يعني در آن كتاب مي گويد اميرالمؤمنين اين دعا را دارد در حالي كه دعاي صحيفه است. صحيفه قطعا از امام سجاد است ولي مجاز بوده اند كه دعاي امام سجاد را از أميرالمؤمنين نقل كنند.

از آن طرف هم هيچ مانعي ندارد كه امام سجاد اين را از اميرالمؤمنين آموخته باشد. يعني فقط امام سجاد گفته باشد و قبل از ايشان هيچكس چنين عباراتي را نگفته باشد. هم مي تواند نقل كند و هم مي تواند از خودش بگويد؛ هيچ مشكلي ندارد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، / ج 107 / ص 66.

[2] بحارالانوار، / ج 107/ ص 59.

[3] صحيفه سجاديه كامله / دعاي 48.

[4] بحارالانوار، / ج 2 / ص 179.