بازگشت

توحيد در ولايت


ولايت به معناي سرپرستي و تدبير امور، به دو صورت تكويني و تشريعي از صفات فعلي حق است كه بر اساس آموزه هاي قرآن، اصالتا مخصوص خداي متعال مي باشد و ديگران، به دليل نداشتن علم، قدرت يا مالكيت ذاتي، اصالتا هيچ سهمي از ولايت ندارند، «ام اتخذوا من دون الله اولياء فالله هو الولي» (شوري / 9)؛ «و ما لكم من دون الله من ولي و لا نصير» (شوري / 31).

البته قرآن از دو نوع ولايت سخن گفته است: اول ولايت رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا» (مائده / 55) و دوم ولايت طاغوت و شياطين: «و الذين كفروا اولياءهم الطاغوت» (بقره / 257)؛ «انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لا يؤمنون» (اعراف / 27).

اما هيچ يك از اين دو نحو ولايت، در عرض ولايت خدا و مستقل از آن نيست، زيرا اولا حتي انسان هاي كامل نيز از هيچ نوع استقلالي برخوردار نيستند. بنابراين انبيا و اوليا (عليهم السلام) مظهر ولايت الهي اند و ثانيا ولايت شيطان بر كفار نيز نوعي عذاب و كيفر الهي است كه شيطان، تكوينا مأمور است آن را نسبت به كساني اعمال كند كه اهز سر عمد، ولايت تشريعي ديگران را جايگزين ولايت خداي سبحان كرده اند. (8، ج: 2، صص: 435 - 432). بنابراين، اين ولايت نيز به خدا منسوب است و مستقل نيست.

اين توحيد نيز در ادعيه مورد اشاره قرار گرفته است. در صحيفه سجاديه آمده است، «اللهم صل علي محمد و آله... و سمني حسن الولايه» (دعاي 22/20)؛ خدايا بر محمد (ص) و خاندانش درود فرست و مرا با زيبايي ولايت در كارهايي كه به آن مي پردازم بياراي. و «انه ولي حميد» (دعاي 26/47).