بازگشت

لفظي و غير لفظي بودن


دعا يا لفظي است و يا غير لفظي؛ به عبارت ديگر، يا به زبان قال است و يا استعداد و حال. مراد از دعاي لفظي، كاملا آشكار است. نمونه ي سؤال به زبان حال، ايستادن فقير در مقابل غني است و در مورد تأثير آن گفته اند: «لسان الحال افصح من لسان المقال».

نمونه ي سؤال به زبان استعداد آن است كه ماهيت اشياء، وجود خارجي خود را درخواست كنند كه اگر اين سؤال نبود، هرگز موجودي يافت نمي شد؛ زيرا ذات حق تعالي غني از عالميان است.

دعاي حقيقي آن است كه قبل از زبان سر، زبان قلب و فطرت درخواست كند. دعايي كه به زبان ذات و استعداد باشد، پذيرفته و مستجاب است، به مقدار استحقاق سائل به او افاضه مي شود و از وي امساك فيض نخواهد شد. دعا به زبان قال و گفتار نيز، در صورتي مستجاب خواهد شد كه سازگار با زبان استعداد باشد و به بيان ديگر گفتار با حال مباين نباشد.

بر همين اساس، گاه انسان در دعا بسيار تلاش مي كند؛ اما به نتيجه نمي رسد و گاهي با آن كه در فكر نتيجه نيست، مي بيند كه به نتيجه رسيده است. انسان همواره در محضر حق است. اگر خواسته ي او با اراده ي خداوند سازگار باشد، دعا مستجاب است و در غير اين صورت چنين نيست. به تعبير ابن سينا، دعا مستجاب است، در صورتي كه همسو با نظام احسن هستي باشد (9، صص: 5  82 - 81، صص: 175 - 174 و 16، ج: 2، ص: 45).