بازگشت

حقيقت مدعو


با توجه به مفهوم دعا، مدعو بايد فردي صاحب توجه و نظر باشد كه اگر اراده كند، بتواند نظر خود را به داعي متوجه سازد. هم چنين بايد صاحب قدرت و تمكني باشد كه از استجابت دعا ناتوان و عاجز نگردد. خواندن فرد فاقد درك و شعور يا كسي كه در برآوردن حاجت قدرت ندارد، دعاي حقيقي نيست؛ هر چند صورت دعا را داشته باشد (همان). قرآن اين گونه دعاها را دعاي باطل خوانده و آن را در مقابل «دعوة الحق» قرار داده است: له دعوه الحق و الذين يدعون من دونه و لا يستجيبون لهم بشي ء الا كباسط كفيه الي الماء ليبلغ فاه و ما هو ببالغه (رعد / 14).

مقابله اي كه در اين آيه ميان عبارت «له دعوه الحق» و عبارت دوم وجود دارد تفاوت دعوت حق با دعوت باطل را بيان مي كند: در دعوت حق، مدعو دعوت را مي شنود و البته استجابت هم مي كند؛ و اين از صفات خدا است. (اضافه ي «دعوة الحق» اضافه ي موصوف به صفت و يا از قبيل اضافه ي حقيقيه است كه معناي لام (مالكيت) را افاده مي كند)، اما دعاي باطل اجابت نمي شود، مانند خواندن كسي كه دعا را نمي شنود يا قدرت استجابت را ندارد. چرا كه بر اساس قسمت دوم آيه، خواندن غير خداي خالي از استجابت و دعاي كافران در ضلالت است.

مقدم بودن ظرف در «له دعوة الحق» دعا را منحصرا براي خدا اثبات مي كند و ادامه ي آيه آن را از غير خدا نفي مي كند: و الذين يدعون من دونه لا يستجيبون لهم بشي ء الا كباسط كفيه الي الماء ليبلغ فاه و ما هو ببالغه (16، ج: 11، صص: 434 و 435). بنابراين، مدعو واقعي فقط خداست.

دعا حاكي از نياز و عدم استقلال داعي است و قهرا سؤال، وقتي حقيقي است كه مسؤول، مستقل و غني باشد؛ كه بر اساس دلايل توحيد، آن مسؤول مستقل، تنها خداي سبحان است (8، ج: 2، ص: 547).

بر همين اساس امام زين العابدين (ع) به درگاه خدا چنين عرضه مي دارند: «اللهم اني اخلصت بانقطاعي اليك... و صرفت وجهي عمن يحتاج الي رفدك و قلبت مسألتي عمن لم يستغن عن فضلك و رأيت أن طلب المحتاج الي المحتاج سفه من رأيه و ضله من عقله» (دعاي 1/28).