بازگشت

زبان دعا ترجمان قلب و دل


دعا فضاي راه يابي به شهودات غيبي و مكاشفات اشراقي است و گاهي زبان دعا در داعي از آن افق و فضا سخن مي گويد و از آن جا خبر مي دهد. زبان دعا در اين حالت با زبان عرفان نزديك (2، ص: 138). البته در اين هنگام، اگر زبان دعا به زبان عرفي تنزل كرده و بر زبان سر جاري شود، بيان شهودي و كشفي زبان دعا را كه اخباري است در قالب انشاء ابراز مي كند، بنابراين، اين قبيل ادعيه معصومين (ع) را با اندكي دقت مي توان به جملات اخباري بازگرداند، در اين صورت مي يابيم كه بيان عرفا رقيقه اي از اين قبيل ادعيه اند.

در واقع زبان دعا در مواقعي تبديل به زبان فوق عقل و زبان غيب مي شود و بر اسرار نهفته در عالي ترين مقام وجود و امكان وصول به آن اشاره مي كند و به وصول به آن مقامات راهنمايي مي كند.

سيد الساجدين (ع) در مناجاتي چنين ظهور مي نمايد: «... الهي فاجعلنا من الذين ترسخت اشجار الشوق اليك في حدائق صدورهم و اخذت لوعه ي محبتك بمجامع قلوبهم فهم الي اوكار الأفكار يأوون و في رياض القرب و المكاشفه ي يرتعون و من حياض المحبه ي بكأس الملاطفه يكرعون و شرايع... يعني، خداي من! مرا از آن گروه قرار ده كه نهال هاي شوق لقايت در باغ دل هايشان سبز و خرم گشته و سوز محبت تو سراسر قلب آن ها را گرفته است، از آن رو آنان در آشيانه هاي افكار عالي أنس نشيمن يافته و به باغ هاي مقام قرب و شهود مي خرامند و از سرچشمه محبتت با جام لطف مي آشامند و در جويبار صفا در آمده اند در حالي كه پرده از مقابل چشم هايشان در افتاده و ظلمت شك و ريب از باطنشان زايل گرديده است. چقدر عشق به تو شيرين است و شربت قرب به تو گوارا! خدايا ما را از خاص ترين آشنايانت و صالح ترين بندگانت قرار ده (19، ج: 91، ص: 150 و 15)، «... يا من

أنوار قدسه لأبصار محبيه رائقه ي، و سبحات وجهه لقلوب عارفيه شائقه ي...» (19، ج: 91: ص: 149).

زين العابدين (ع) در صحيفه سجاديه از افق غيب سخن مي گويد: «... ثم سلك بهم طريق ارادته و بعثهم في سبيل محبته لا يملكون تأخيرا عما قدمهم اليه و لا يستطيعون تقدم الي ما أخرهم عنه...» (دعاي 1، ص: 30).

«... الحمد الله الذي ركب فينا آلات البسط و جعل لنا أدوات القبض...» (دعاي 1، ص: 34).

«... اللهم و حمله ي عرشك الذين لا يفترون من تسبيحك...» (دعاي 3، ص: 39)