بازگشت

زبان دعا ترجمان عواطف


حقيقت دعا مبني بر جذب و انجذاب بين داعي و مدعو حقيقي است. هر بياني در دعا محفوف به حب و شوق است و شميمي از عشق با خود به همراه دارد، لذا در حقيقت زبان دعا عشق و حب نهفته است. اساسا زبان دعا پيام آور آن عشق است، بلكه خود زبان دعا عين شوق و عشق داعي است تا آن جا كه مدعو نيز عشق خود را به داعي در زبان دعاي داعي مي گنجاند و بوي عشق خداوند به داعي از آن به مشام جان مي رسد.

از همين جهت در نهاد هر فقره ي دعاهاي حضرت زين العابدين (ع) نداي حب، پيام عشق و بيان شوق آن حضرت (ع) به خدا نهفته و در عين حال بوي عشق خداوند متعال به امام سجاد (ع) نيز از آن فقرات به مشام جان مي رسد. اين بيان زبان دعا براي داعي حقيقي در حد سعه وجودي آنان آشنا و قابل شهود و درك است.

بر همين اساس مي توان گفت، داعي كه در دعاي خود شوق و عشق نيابد و بوي عشق خدا به خود را استشمام ننمايد داعي مجازي و داراي زبان دعا نيست.

بايد توجه داشت اين كه با زبان دعا از خداوند عشق و شوق به خدا طلب كنيم «الهي أغرس في أفئدتنا محبتك» (19، ج: 91، ص: 153) با اين حقيقت كه نفس زبان دعا بيان عشق و شوق و مبتني بر حب است، دو حقيقت مختلف است.

اين ويژگي زبان دعا گاهي آن قدر صريح در ادعيه صحيفه سجاديه آمده كه كساني كه با دعا و زبان دعا آشنايي ندارند احساس وجود مبالغه در ادعيه مي كنند و حال آن كه زبان دعا در اظهار عشق و شوق به خداوند هرگز مبالغه ندارد و اساسا مبالغه در زبان دعا راهي ندارد و مبالغه خاص زبان عرفي است.

سيد الساجدين (ع) در دعاي خود مي فرمايد: «... و ليس عذابي مما يزيد في ملكك مثقال ذره ي، و لو أن عذابي مما يزيد في ملكك لسأتك الصبر عليه و أحببت أن يكون ذالك لك... خدايا! عذاب من چيزي نيست كه ذره اي بر فرمانرواييت بيفزايد و اگر چنان بود كه عذابم در فرمانرواييت مي افزود از تو مي خواستم كه مرا بر آن شكيبا سازي و دوست داشتم كه آن بهره براي تو باشد (دعاي 50، ص: 257).

«اللهم اجعل رغبتي في مسألتي مثل رغبه ي اوليائك في مسائلهم... الهم هذه حاجتي فأعظم فيها رغبتي» (دعاي 54، ص: 269).

فقصدتك يا الهي بالرغبه... فما أنا بأول راغب رغب اليك فأعطيته...» (دعاي 13، ص: 72).